کد خبر: ۲۱۱۶۹
تاریخ انتشار: ۲۰:۴۴ - ۲۸ اسفند ۱۳۹۳ 19 March 2015

۱۰ چهره حوادثی سال ۹۳/تصاویر

سازه نیوز: سالی که گذشت سال حادثه ها بود. «بخشش جوان محکوم به قصاص در نور، سقوط هواپیمای ایران ۱۴۰، قصاص ریحانه جباری، اعدام دکتر قلابی به اتهام تجاوز به عنف، آزادی شمشیرباز ربوده شده و ... اینها فقط بخشی از مهمترین رویدادهای حوادثی سال بود.




شاید از سخت ترین کارها انتخاب ۱۰ چهره حوادثی از بین حوادث کوچک و بزرگ سال باشد اما چه می شود کرد که فقط باید ۱۰ نفر را انتخاب کرد. وقتی بار دیگر این رویدادها را بازخوانی کنیم بیشتر از هر چیز «خوبی» و «بدی» است که خودش را نشان می دهد. آنهایی که مثل فوتبالیست مازندرانی و همسرش جوانی را بخشیده و باعث به راه افتادن موجی از بخشش شدند، نام شان برای همیشه به خوبی یاد می شود اما آنهایی که مثلدکتر قلابی به بیراهه رفتند یا از اذهان پاک خواهند شد یا اینکه در بخش تاریک حافظه ها جای می گیرند. بیخود نیست که می گویند «فقط نام نیک است که باقی می ماند».

امیدواریم در ویژه نامه نوروزی سال آینده سرنخ همه چهره های حوادثی چهره هایی درخشان باشند.

بخشش در دقیقه نود
بی تردید یکی از چهره های برتر سال سامره علی نژاد، همسر عبدالغنی حسین زاده فوتبالیست مازندرانی است که قاتل پسرش را پای جوبه دار بخشید. شروع این ماجرا به ۷ سال قبل برمی گردد. سال ۸۶ عبدالله حسین زاده در جریان درگیری با جوانی به۸ نام بلال با ضربات چاقو به قتل رسید. هر چند جوان قاتل بعد از دستگیری به قصاص محکوم شد اما امیدوار بود خانواده مقتول او را ببخشند. در این میان بزرگان شهرستان نور نیز برای بخشیده شدن جوان خطاکار پادرمیانی کردند اما پدر و مادر عبدالله تصمیم گیری شان را به پای چوبه دار موکول کردند.



در حالی که چند ساعت به اتجرای حکم مانده بود حتی عادل فردوسی پور در برنامه نود از فوتبالیست سابق مازندرانی خواست برای رضای خدا قاتل پسرش را ببخشد و همین اقدام ابعاد پرونده را گسترده تر کرد. روز اجرای حکم، قاتل روی صندلی مرگ ایستاد و طناب دار دور گردنش انداخته شد. او که چشمانش را بسته بود، به اولای دم التماس می کرد تا او را ببخشند. او دیگر با مرگ فاصله چندانی نداشت اما درست در آخرین لحظه، سامره علی نژاد، مادر مقتول سیلی محکمی به او زد و در ادامه با باز کردن طناب دار از گردنش اعلام کرد قاتل را بخشیده است.

قاتل که باورش نمی شد در آخرین لحظات به زندگی برگردد با گریه به پای پدر و مادر مقتول افتاد و از آنها به خاطر گذشت از قصاص تشکر کرد. این اقدام انسان دوستانه به سرعت در صدر اخبار رسانه های داخلی و خارجی قرار گرفت و به دنبال آن موجی از بخشش در کشور به راه افتاد.

مجازات عامل جنایت در ولنجک
برای یادآوری این چهره سال باید صفحه حوادث ۵ سال قبل را بازخوانی کرد. شامگاه پنجشنبه ۳۰ مهر ماه سال ۸۸، ساکنان برجی در خیابان مقدس اردبیلی، ماموران کلانتری ولنجک را از حادثه تیراندازی در ساختمن باخبر کردند. عامل تیراندازی مردی به نام حمید بود که مادرش، شوهر خواهرش، خواهرزاده اش، وکیل مدافع مادر و خواهرانش و قاضی شورای حل اختلاف را به قتل رسانده و از محل گریخته بود. با این وجود او دستگیر شد و در بازجویی ها اختلاف بر سر ارثیه ای ۴۰ میلیارد تومانی را انگیزه اصلی اش از این کشتار اعلام کرد.

او گفت بعد از فوت پدرم در حالی که او ۴۰ میلیارد تومان سرمایه داشت، گفتند سهم من ۱۵۰ میلیون تومان است. روز حادثه برای تحریر فهرست ارثیه، من، وکیلم، قاضی منصوری، وکیل مادرم، سیامک و صدف در خانه مادرم حاضر شدیم. اجناس صورت برداری و حساب های پدرم و دفاترش همگی در خانه مادرم پیدا شد اما در آنجا با یکدیگر دچار اختلاف شدیم. دیگر نفهمیدم چه شد. اصلا نمی دانم به چه ترتیبی تیراندازی کردم. فقط می دانم که زدم. بعد به خانه خودم رفتم و دو روز بعد دستگیر شدم.

به این ترتیب حمید در شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران محاکمه و با توجه به اعلام گذشت اولیای دم یکی از جان باختگان، او به چهار بار قصاص محکوم شد. این رأی در دیوان عالی کشور تایید شد و حمید سحرگاه ۲۶ آذر در زندان رجایی شهر قصاص شد.

فرار از زندان دزدان دریایی
وقتی اسم ملوان به میان می آید، آنهایی که مشتری پروپاقرص کارتون های دهه ۷۰ هستند ناخودآگاه یاد ملوان زبل می افتند. ملوان گزارش ما اما از شخصیت کارتونی ملوان زبل هم زبل تر است. او که شهریار علی آبادینام دارد ۴ سال بعد از آنکه توسط دزدان دریایی سومالی به اسارت گرفته شد، توانست از زندان آنها فرار کند و خودش را به ایران برساند.

این ماجرا شاید شبیه فیلم های هالیوودی باشد اما همه آن واقعیت دارد. شهریور سال ۸۹ بود که شهریار سوار کشتی باری که در اجاره مردی ایرانی بود شد تا راهی سفری دو هفته ای شود. به غیر از او تعدادی ملوان پاکستانی، هندی و مالزیایی نیز در کشتی حضور داشتندو شهریار به عنوان سرملوان و نماینده صاحب کشتی،تنها سرنشین ایرانی این کشتی باری به شمار می رفت.



کشتی در مسیر خود در خلیج عدن به دست دزدان دریایی سومالی افتاد و آنها بعد از اسارت سرنشینان کشتی برای آزادی هر کدام خواستار دریافت یک میلیون دلار شدند. هر چند ۹ نفر از ملوانان پاکستانی با پرداخت پول آزاد شدند اما شهریار و سایر ملوانان همچنان در زندان دزدان دریایی باقی ماندند.این ماجرا حدود ۴ سال طول کشید تا اینکه ملوانان دربند نقشه فرار کشیدند. آنها نیمه شب از پنجره زندان شان خارج شدند و در تاریکی شب چند کیلومتر پیاده روی کردند و سرانجام توانستند خود را به نیروهای دولتی سومالی برسانند و از آنجا به کنیا سفر کنند. سرانجام شهریار روز ۱۸ خرداد ماه به خانه برگشت تا با فرار از زندان دزدان دریایی به یکی از چهره های سال تبدیل شود.

نجات از هواپیمای مرگ
۱۹ مردادماه هواپیمای ایران ۱۴۰ که قرار بود از تهران به مقصد طبس پرواز کند، سقوط کرد و باعث مرگ ۴۰ مسافرش شد اما در این میان زن و شوهری خوش شانس به طرز معجزه آسایی از مرگ نجات یافتند. محمد عابدزاده دانشجوی دکترای مدیریت صنعتی دانشگاه تبریز به همراه همسرش مریم رهنما زوج خوش شانس پرواز مرگ بودند.

محمد درباره این حادثه می گوید: «اصلا قرار نبود با این پرواز برویم.تا ۱۲ شب بلیت نداشتیم. اسم هایمان را داخل لیست انتظار نوشته بودیم تا اگر جا خالی شد با ما تماس بگیرند. صبح ساعت ۶ اطلاع دادند که جای خالی هست. ما هم ساعت هفت و نیم فرودگاه بودیم.»

او ادامه می دهد: «وقتی هواپیما از روی باند بلند شد، خلبان یک چیزهایی به برج مراقبت گفت. از پنجره می دیدم که یکی از ملخ ها یعنی درست ملخ سمت راست کار نمی کرد. هواپیما زیاد اوج نگرفت. یک دفعه با دیواری بتونی برخورد کرد و بال سمت راست جدا شد. هواپیما روی زمین نشست و آتش گرفت. شکافی در بدنه هواپیما ایجاد شده بود. اول همسرم را به بیرون فرستادم بعد هم خودم بیرون آمدم. من و مریم با هم شروع به دویدن به سمت فنس ها کردیم که یک دفعه هواپیما منفجر شد. خدا یک بار دیگر به من شانس زندگی کردن داد چون در سال ۸۴ هم وقتی از طبس به تهران می آمدم اتوبوس مان آتش گرفت اما من به لطف خدا نجات پیدا کردم.»

پایان پرونده ریحانه
یکی از جنجالی ترین چهره های سال ریحانه جباری بود. دختری که تیر ماه سال ۸۶ به اتهام قتل جراحی به نام دکتر سربندی بازداشت شد. هر چند دختر جوانبه این جنایت اعتراف کرد اما مدعی شد در دفاع از خودش دست به چاقو برده است. تا اوایل سال ۹۳ کمتر کسی ریحانه را می شناخت اما تلاش برخی هنرمندان برای بخشیده شدن او نام وی را بیش از گذشته بر سر زبان ها انداخت.



فروردین ماه امسال در جلسه صلح و سازشی که در دادسرای امور جنایی تهران برگزار شد بیش از ۳۰ هنرپیشه در جلسه ای با خانواده مقتول از آنها برای ریحانه تقاضای بخشش کردند. در شرایطی که پادرمیانی هنرمندان هم نتوانسته بود در تصمیم اولای دم تغییری ایجاد کند، شنبه، سوم آبان ماه ریحانه که به زندان رجایی شهر منتقل شده بود پای چوبه دار رفت. در آخرین لحظات مسئولان اجرای احکام تلاش زیادی انجام دادند تا ریحانه بخشیده شود اما اولای دم بر اجرای حکم اصرار کردند و سرانجام این پرونده جنجالی با قصاص ریحانه بسته شد.

دکتر قلابی به دار آویخته شد

یکی از چهره های سیاه سال دکتری قلابی بود که از سوی قضات دادگاه کیفری استان تهران به اعدام محکوم شد. یکی از جرائم او تجاوز به عنف بود. این مرد ۵۲ ساله که علی نام داشت و خودش را دکتر داروساز معرفی می کرد، به بهانه استخدام وارد خانه طعمه هایش می شد و به آنها داروهای بیهوشی می خوراند. این مرد بعداز بیهوش شدن همه اعضای خانواده اموال آنها را سرقت می کرد و در جریان اجرای نقشه اش ۳ نفر را نیز مورد آزار و اذیت قرار داد.

بررسی سوابق این مرد نشان می داد او پیش از این هم با داروی بیهوشی دست به سرقت زده و حتی باعث مرگ یک نفر شده بود. به این ترتیب وی بعد از محاکمه در شعبه ۱۳ دادگاه کیفری استان تهران به اتهام سرقت به ۱۰ سال حبس، ۷۴ ضربه شلاق و رد مال و به اتهام غصب عنوان پزشکی به ۲ سال حبس و به اتهام ۳ مورد زنای به عنف به ۳ مرتبه اعدام محکوم شد. این مرد صبح ۸ بهمن ماه در زندان رجایی شهر به دار مجازات آویخته شد.

پایان اسارت قهرمان شمشیربازی
حامد صداقتی که پیش از این در رشته شمشیربازی قهرمان شده بود این بار در صفحه حوادث قهرمان شد. ماجرا از این قرار بود که او و ۲ نفر از دوستانش به نام های مهدی و محمدعلی روز ۵ اردیبهشت ماه سوار بر خودروی پرشیا به سمت چابهار حرکت می کردند اما در بین راه چند مرد نقابدار با تیراندازی به سوی آنها راه شان را سد کردند. در جریان این حادثه محمدعلی به قتل رسید و مردان مسلح حامد و مهدی را به مکان نامعلومی بردند.



این آغاز یک گروگانگیری ۱۰۸ روزه بود. آدم ربایان در این مدت چند تصویر از گروگان هایشان در فضای مجازی منتشر کردند و در تماس با خانواده آنها خواهان دریافت ۵ میلیون دلار شده بودند. با این وجود تلاش های پلیس برای آزادی قهرمانشمشیربازی و دوستش روز ۲۵ مرداد به نتیجه رسید و گروگانگیران آنها را آزاد کردند و خودشان گریختند.

کارتن خواب امانتدار
چهره های سال همه شان افراد معروفی نیستند. یکی از آنها که جوان کارتن خوابی به نام حسن است، با امانتداری اش در کوچه مروی واقع در بازار تهران قهرمان شد. قهرمان قصه ما در یکی از روزهای اردیبهشت مشغول جمع کردن ضایعات بود که با یک کیسه مشکی رنگ روبرو شد و به گمان اینکه داخلش پیچ و مهره است آن را برداشت اما چند دقیقه بعد وقتی کیسه را باز کرد چیزی را که به چشم دید باور نداشت.

داخل کیسه ای که او در بین زباله ها پیدا کرده بود پر از طلا و جواهرات بود. او در کیسه را بست و به جای خلوت تری رفت. وقتی دوباره کیسه را باز کرد در لابلای جواهرات یک فاکتور پیدا کرد. او تصمیم گرفته بود تا هر طور شده جواهرات را به صاحبش برگرداند به همین دلیل سراغ یک تلفن عمومی رفت و با شماره تلفنی که گوشه فاکتور بود تماس گرفت. به این ترتیب او جواهراتی را که حدود ۱۸۰ میلیون تومان ارزش داشت به صاحبش برگرداند تا نامش را در فهرست قهرمانان سال ثبت کند.

کودکی که در ۱۰ ماهگی ۳۵ کیلویی شد
چهره دیگر سال کودکی سنگین وزن است که در ۱۰ ماهگی ۳۵ کیلوگرم وزن دارد. هادی کوهی، پدر این کودک می گوید: «محمد وقتی به دنیا آمد ۳ کیلو بود اما وقتی ۶ ماهه شد ۱۹ کیلوگرم وزن داشت. از آنجا که نگرانش بودیم نزد پزشک رفتیم. یکی از متخصصان گفت احتمالا به خاطر شیر مادر است. برای همین در ۶ ماهگی او را از شیر گرفتیم اما پسرم برخلاف کودکان، اشتهای عجیبی دارد.»



ولع عجیب محمد به خوردن غذا باعث شد او در ۱۰ ماهگی با ۳۵ کیلوگرم وزن به تپل ترین کودک ایرانی تبدیل شود اما نگهداری از این کودک مشکلات خاص خودش را دارد و از این گذشته ممکن است او در آینده به بیماری های مختلفی مبتلا شود.» پدرش در این باره می گوید: «مادرش نمی تواند به تنهایی این بچه را تر و خشک کند. اصلا نمی تواند تکانش بدهد. خانه نشینی من باعث شده مشکلات اقتصادی سر راهمان قرار بگیرد. محمد باید تحت نظر پزشک باشد اما دیگر نمی توانم او را بستری کنم چرا که از پس پرداخت مخارجش برنمی آیم و مانده ام چه کار کنم.»

جراحی خارق العاده
پزشکان ناجیان جامعه هستنداما برخی از آنها کارهای خارق العاده ای انجام می دهند. مثل دکتر علیرضا طیب خویی، جراح ۳۳ ساله مغز و اعصاب که توانست در جریان جراحی کم نظیر میلگرد یک متری را که وارد جمجمه کارگری جوان شده بود با موفقیت بیرون بکشد و او را از مرگ نجات دهد.



روز ۵ آذرماه کارگری به نام یاسین به بیمارستان رسول اکرم (ص) منتقل شد و وضعیت خاصی داشت. میلگردی یک متری از پیشانی او وارد جمجمه اش شده و نیمی از آن از پشت سرش بیرون آمده بود. به سرعت تیم پزشکی تشکیل و بررسی ها برای نجات این جوان از مرگ آغاز شد. ابتدا آتش نشانان با حضور در اتاق عمل دو سر میلگرد را بریدند و در ادامه دکتر طبیب خویی توانست با کمک همکارانش در جریان یک جراحی سخت و نفسگیر میلگرد آجدار را از جمجمه یاسین خارج کند؛ همان جوانی که بعد از حادثه هیچ کس به زنده ماندنش امیدی نداشت یک ماه بعد از جراحی در حالی که شرایطش کاملا طبیعی و از سطح هوشیاری بالایی برخوردار بود از بیمارستان مرخص شد.
برچسب ها: حوادث ، سال 94