کد خبر: ۴۱۶۴۷
تاریخ انتشار: ۱۴:۱۰ - ۰۵ خرداد ۱۳۹۷ 26 May 2018

در نشست نقش تاریخی هویت ایرانی در همبستگی ملی عنوان شد؛ با نگاه موزه‌ای به اندیشه‌ها و آثار گران‌سنگ هویت خود نگاه می‌کنیم

مشاور امور هنری استاندار خوزستان گفت: نباید تمام نگاه‌ها به دولت باشد بلکه سازمان‌های خصوصی باید در امر توسعه پیشگام باشند.
رضا کیانی در نشست نقش تاریخی هویت ایرانی در همبستگی ملی اظهار کرد: برگزاری چنین نشست‌هایی را به فال نیک می‌گیرم و امیدوارم این هم‌اندیشی و این خرد جمعی بتواند تاثیر مطلوب و سازنده‌ای را از خود بر جریان فرهنگی و فکری، علمی و پژوهشی استان زرخیز خوزستان بگذارد.
 
وی با اشاره به این که یکی از مولفه‌های توسعه در خوزستان ارج نهادن سازمان‌های مردم نهاد است تصریح کرد: تمام نگاه‌ها نباید معطوف به دولت باشد. این که یک سازمان مردم‌نهاد تعاملی را با دولت برقرار می‌کند و در امر توسعه پیشگام می‌شود و به موازات فعالیت‌های اجرایی و مطالبه‌جویی به بحث پژوهش می‌پردازند بسیار ارزشمند خواهد بود و جا دارد از انجمن دوستداران میراث فرهنگی خوزستان (تاریانا) که این گونه  فعال، کنش‌گر و با دغدغه در عرصه فرهنگی استان حاضر است تشکر ویژه داشته باشم.  
 
مشاور امور هنری استاندار خوزستان با بیان این که یکی از مباحث مهم جهان امروز رجعت به هویت است یادآوری کرد: اگر یک نظام در آستانه تزلزل قرار بگیرد و یا هجوم نظامی را به خود ببیند می‌تواند خسارت‌های جبران‌ناپذیری را به وجود آورد اما چیزی که بیش از هر هجومی می‌تواند جامعه‌ای را به ورطه نابودی بکشاند این است که اعتماد به نفس مردم آن جامعه را مورد هجوم قرار دهند. بنابراین یکی از راه‌های تقویت اعتماد به نفس، رجعت به هویت است و پشتوانه‌ای غنی هویتی سبب می‌شود که ما وقتی به آن می‌نگریم و می‌بالیم، خیلی از بحران‌های پیش روی ما برداشته می‌شود.  
 
کیانی با اشاره به این که یکی از شاخص‌های ارزشمند هویت ما ایرانی‌ها، یکتاپرستی مردم ما از ابتدای تاریخ بوده است تصریح کرد: در گذشته ما در بحث هویت بعضی خصوصیت‌های جغرافیایی، مرزی و میهنی را مورد بحث و اهتمام قرار می‌دادیم اما اکنون بذرهای اعتقادی و اندیشه‌های ما هستند که توسط بزرگانی در طول تاریخ بارور شده‌اند.  
 
او ادامه داد: امروزه متاسفانه با نگاهی موزه‌ای به این اندیشه‌ها و آثار گران‌سنگ نگاه می‌کنیم. به طور مثال چند روز قبل روز فردوسی و حکیم ملاصدرا بود اما ما چه قدر توانستیم به اندیشه فردوسی و  اندیشه صدرا و حکمت متعالی صدرایی که بسیار جای بحث دارد و یکی از مایه‌های فخر ایرانیان و جهان اسلام است و پس از خود بسیار جریان‌ساز شد رجعت کنیم. اندیشه حافظ و سعدی در زمانی بارور شدند که سخنی از اینترنت و رسانه‌های جمعی و فضای مجازی نبود اما توانستند خود را به تمام جهان معرفی کنند.  
 
مشاور امور هنری استاندار خوزستان با اشاره به مشکلی که به فرهنگ شفاهی بر‌می‌گردد تاکید کرد: ما در برابر نسل آینده در راستای تبلور ارزش‌های هویتی خود مسؤولیم و می‌توانیم با سفر به گذشته راه رسیدن به آینده روشن را هموار و فلسفه ایرانی خود را معرفی کنیم اما متاسفانه ما آن چنان به فرهنگ شفاهی بسنده کرده‌ایم که نتوانستیم بسیاری از میراث معنوی خود را مکتوب کنیم و در اختیار نسل‌های بعدی قرار دهیم. بنابراین مساله هویت بحثی بسیار جدی، فراگیر و تعین کننده است و قطعا در مبحث امنیت و مسایل اجتماعی و فرهنگی می‌تواند تاثیر گذار باشد.  
 
در ادامه این نشست مدیر پایگاه میراث جهانی شوش گفت: در جای جای استان خوزستان در بخش فرهنگ و میراث با مشکلات بسیاری مواجه هستیم که تنها راه نجات همین گفت‌وگو‌ها و نشست‌هایی است که در مجامع علمی، پژوهشی و فرهنگی عنوان می‌شود.  
 
 
محمدحسین ارسطوزاده اظهار کرد: در حضور تاریکی و عدم آگاهی و روشنگری، بعضی‌ها با گفته‌های نادرست خودشان در تریبون‌های مختلف در خفا و آشکارا سبب گمراهی مردم می‌شوند. از این رو، باید روشنگری برای مردم صورت گیرد.  
 
وی عنوان کرد: پرسش بزرگی که در خصوص شوش مطرح است این است که چه طرح و نقشه‌ای را باید برای پژوهش پیش‌بینی کنیم؟ یعنی این که آیا در شوش این کالبد است که از اهمیت برخوردار است؟ شاید به لحاظ کالبدی ما در تخت جمشید نتایج بهتری داشته باشیم چراکه در مکان‌هایی همانند و هم دوره شوش مصالح ماندگاری به لحاظ اقلیمی به کار نمی‌رود. بنابراین به لحاظ کالبدی شاید بهتر است مناطق دیگری را مورد مطالعه قرار دهیم. شاید بهتر است به لحاظ شهری و مدنیت در این حوزه‌ها بیشتر مطالعه کنیم.  
 
مدیر پایگاه میراث جهانی شوش با اشاره به اعتقاد خود مبنی بر این که جامعه پژوهشی و باستان‌شناسی در خصوص شوش باید بیشتر فکر کند اظهار داشت: بستر و ریشه‌هایی برای ظهور تمدن در شوش وجود دارد که باید به خوبی آنها را مورد مطالعه قرار دهیم.  
 
ارسطوزاده خاطرنشان کرد: امروز ما در بازنگری اشیایی که در شوش نگهداری می‌شده است به الواحی رسیده‌ایم که بسیاری از ناگفته‌های تاریخی دوره ایلام را می‌تواند بازگو کند. به قولی فکر می‌کنیم که می‌توان مدنیت و شهرنشینی در شوش را مورد مطالعه و پژوهش قرار داد.  
 
 
همچنین اشکان زارعی گفت: در فرهنگ‌نامه‌های سیاسی، هویت ملی به عنوان روح جمعی و وجدان گروهی تلقی شده که برآمده از یک سری اجزا و اندام‌هایی مثل سرزمین، دین، زبان، تاریخ و فرهنگ مشترک و گاه دولت مشترک است که این وجدان گروهی و این هویت ملی از یک سو پیوستگی و همبستگی را در جامعه رقم می‌زند که در بزنگاه های تاریخی به کمک یک جامعه می‌آید و از طرفی آرمان و غرور را در کشور پدید می‌آورد. اما از سویی دیگر بنا بر همان دانش‌نامه‌ها و فرهنگ نامه‌های سیاسی، ملت یک مجموعه انسانی بزرگ تعریف شده که در یک جغرافیای مشترک زندگی می‌کند که خود آگاهی‌های مشترک آنها را به هم پیوند می‌زند و تعلق خاطر و دلبستگی میان آن مجموعه انسانی بزرگ و آن جغرافی به وجود می‌آورد.  
 
این پژوهشگر میراث فرهنگی با اشاره به دو تعریف هویت ملی و ملت اظهار داشت: با این دو تعریفی که کردیم، یعنی هویت ملی و ملت که یک پیوند نا گسستنی میان این دو هست، هم ملت نیاز به پشتیبانی هویت ملی دارد و هم هویت ملی، پایداری و ماندگاری ملت را رقم می‌زند. بنابراین درمی‌یابیم که در یک صد سال گذشته و به خصوص در دو دهه اخیر تلاش‌هایی در درون کشور و برون مرز‌ها در حال انجام است تا چنین وانمود کند که ایران یک کشور چند فرهنگی و چند نژادی است.  
 
وی یادآوری کرد: در ایران ملت‌های گوناگون با فرهنگ‌های متفاوت زندگی می‌کنند. در نوشته‌ها، در گزارش‌ها، در پژوهش‌ها و در رسانه‌ها بارها دیده شده که گفته می‌شود ایران برآمده از اقوام و ملت‌های گوناگون است، ایران دارای تنوع فرهنگی است و نقطه مشترک تمامی این تعاریف تکثرگرایی است. یعنی وقتی می‌گوییم فرهنگ‌ها و ملت‌ها اعتقاد به تکثر و کثرت داریم و می‌دانیم که تکثر و کثرت معمولا در عین وحدت نیست و در واقع معنای پنهان تکثر، تضاد و تفاوت نیز هست.  
 
 
زارعی گفت: اگر ما بپذیریم در ایران چه در گذشته و چه در حال ملت‌های گوناگون، نژاد‌های گوناگون و فرهنگ‌های گوناگون زندگی می‌کنند پس باید بپذیریم که تضاد و تفاوت فرهنگی و نژادی نیز وجود دارد و اگر این را بپذیریم باید بپذیریم که در ایران بنا به این تعریف، هیچ ملتی وجود نداشته است، هیچ هویت فرهنگی همسان و مشترکی وجود نداشته است و با پذیرفتن همه اینها چنین پرسشی به وجود می‌آید که این تاریخ چند هزار ساله چگونه توجیه می‌شود؟ این ایرانی که بارها تا لب پرتگاه رفته است و همچنان ماندگار و پابرجا بوده و تند‌بادهای تاریخی را به سلامت پشت سر گذاشته، چگونه توجیه می‌شود؟ در یک کشور چندگانه و چند پاره چگونه ایران می‌توانست ماندگار بماند؟  
 
این کارشناس تاریخ ادامه داد: با نگاه به وضعیت کنونی کشور عراق که گروه شبه نظامی داعش به آن یورش می‌برد سنی و تشیع و کردها هر کدام ساز خود را می‌زند. اگر ایران این گونه بود سال‌ها پیش از دست می‌رفت. بنابراین در نبود یک ملت و یک هویت ملی این نتیجه چگونه به بار می‌آید؟ برای یافتن این پاسخ ما باید نقش تاریخی هویت ملی را در کشور خودمان جستجو کنیم. اگرچه "ملت" یک واژه نوین و برآمده از انقلاب بزرگ فرانسه در جهان و انقلاب مشروطه در ایران است اما نیکان ما نه با خود این مفهوم اما با ماهیت آن به خوبی آشنایی داشته‌اند به گونه‌ای که هم در سنگ نبشته‌ها و هم در گفتارهای پیش و پس از اسلام با واژه "انیران" به معنای غیر ایرانی آشنا می‌شوید. در حقیقت ایرانیان به ملت معتقد بوده‌اند.  
 
وی در ادامه بیان کرد: در ایران پس از اسلام دین اسلام تنها به ایران نیامد بلکه به مصر که قبطی بوده‌اند و سوریه و لبنان که فینیقی بوده‌اند هم رفته است. آنها علاوه بر پذیرش اسلام، فرهنگ و زبان عربی را نیز پذیرفتند اما ایران در عین حال که اسلام را با آغوش باز پذیرفت زبان و فرهنگ خود را حفظ کرد و ایرانی ماند. اگرچه تاثیراتی از زبان عربی گرفتیم اما تاثیرات دو چندان دادیم. از پس از عمر، عثمان و به ویژه امویان، ایران‌ستیزی و برتری نژادی در خلفای اموی بسیار آشکار بود. حجاج بن یوسف ثقفی که بسیار کشتار کرد و از ایرانیان حمام خون به راه انداخت و گرمابه خون ساخت با این که در این دوره فرهنگ ایران دچار سکته‌ای کوچک شد آن چنان ایرانیان خودشان را بازآفرینی کردند که با گذشت زمان شاهد این بودیم که صرف و نحو زبان عربی را ابن مقفع، یک اندیشمند ایرانی، می‌نویسد.  
 
زارعی افزود: بسیاری از چکامه‌سرایان نامدار عربی، ایرانی هستند. یعنی ایرانیانی که به آنها سختگیری می‌کردند آن چنان خودشان را تحمیل می‌کنند که سوار بر فرهنگ و تمدن قوم غالب می‌شوند دیوان‌ها را در دست می‌گیرند، موسقی ایرانی خودش را بر موسیقی عربی تحمیل می‌کند. در اوج فرهنگ عربی در زمان بنی امیه و بنی عباس، نغمه‌ها و گوشه‌های موسیقی عربی همواره با نام‌های فارسی دیده می‌شود. مانند بسته‌نگار، دلکش، فرحناک، سوزناک و اوج. امویانی که سختگیری می‌کرند نوروز و آیین‌های ایرانی برگزار نشود راه به جایی رسید که در زمان عباسیان، خود عباسیان سفره هفت سین پهن می‌کنند و نوروز را جشن می‌گیرند.  
 
این پژوهشگر میراث فرهنگی عنوان کرد: این فرایند تاثیرگذاری چه گونه انجام می‌شود؟ پاسخ این است که فقط در یک سازوکار امکان‌پذیر است و آن ملت است که به یک هویت قوی ملی باور دارد و بعد از یک ایست خودش را پیدا می‌کند و قوم غالبی که فاتح بود را در خودش حل می‌کند. لذا ما یک ملت بودیم و  هویت فرهنگی یکپارچه و هم بسته داشتیم.  
 
او تصریح کرد: اگرچه گاه در معرض تندبادهای بزرگ به لحاظ نظامی شکست خوردیم اما به لحاظ فرهنگی پیروز بودیم و کسانی که به ایران آمدند وقتی که رفته‌اند همانی نبوده‌اند که آمده بودند بلکه در فرهنگ ایرانی گداخته شدند و این روند همین طور ادامه خواهد داشت. هزاران سال است که آیین‌های باستانی ایرانی در تمام نقاط ایران برگزار می‌شود. برای مثال وقتی در 30 آذر ماه همه ایران تمام قد جشن شب چله (یلدا) را  در شمال و جنوب و شرق و غرب برگزار می‌کنند یعنی ما یک ملت هستیم. وقتی نوروز و چهارشنبه سوری را همه برگزار می‌کنند یعنی ما یک ملت هستیم و این نشان دهنده یک هویت ملی قوی و پر توان است که تا به امروز پابرجا مانده است.  
 
زارعی یادآوری کرد: در دوره مشروطیت وقتی محمدعلی شاه قاجار مجلس را به توپ می‌بندد، که به دوران استبداد صغیر مشهور است، از تبریز و آذربایجان، بختیاری‌ها از اصفهان، شمالی‌ها از رشت به رهبری محمد ولی خان تنکابنی، سردار اسعد بختیاری و ستارخان و باقرخان از تبریز قیام می‌کنند، تهران را می‌گیرند، محمدعلی شاه را سرنگون می‌کنند، در میدان بهارستان به زبان فارسی، تحت لوای پرچم سه رنگ ایران‌ زمین و به نام ایران دولت مشروطه را مجددا برپا می‌کنند هیچ کس در آنجا نمی‌گوید زبان‌های ایرانی، هیچ کس نمی‌گوید فرهنگ‌های ایرانی بلکه همه می‌گویند برای ایران. این روند همین طور ادامه دارد. همینطور در ماجرای ملی شدن صنعت نفت، در جنگ تحمیلی هشت ساله و همچنین در روز سوم خرداد سال 1361 سالروز آزادسازی خرمشهر.  

منبع: ایسنا
برچسب ها: خوزستان