کد خبر: ۴۳۸۱۸
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۵ - ۲۱ مهر ۱۳۹۷ 13 October 2018

در ضرورتِ عدم تغییر در وزارت راه و شهرسازی

در خبرها آمده است که وزیر راه و شهرسازی استعفا داده است و اسامی افرادی به عنوان جایگزین رسانه‌ای شده که نگارنده را بر آن داشت در یادداشتی کوتاه، دغدغه دانشگاهی-حرفه‌ای خود را به هم‌اندیشی گذارد.
به گزارش سازه نیوز، ابتدا بر این باور پای ورزم که برون‌رفت از توسعه نیافتگی شهری کشورمان تنها با دگرگونی بُنِ‌نگره‌ی توسعه متداول ممکن است و این دگرگونی به نظریه راهنمایی نیاز دارد که باید با سختکوشی، خرد جمعی و به تدریج، بر آمده از اندیشه و تمدن ایران‌شهری شکل گیرد. آری، بی‌شک به توسعه‌ای از نوع دیگر نیاز است که نامهربانی با هم و با طبیعت در شهرهایمان راچاره کند. خردمایه هزاران سال زیستِ پایدار ایرانیان به غیر از این نبوده است که در دوران معاصر یا از یادرفته و یا بر باد داده شده است. به عنوان مهمترین دستورکار، در نخستین گام لازم است تولیدِ فضای ناپایدار شهری متوقف و سپس در پرتو نظریه‌ای راهنما دگرگون شود. از این رو، رسالتِ مدیریت توسعه شهری کشور، نه سر فروبردن در طرح‌های شهری متداول و تدارک‌چی‌شدنِ تداوم الگوی توسعه ناپایدار کنونی، بلکه برپاسازِ اندیشه‌ای نوین و کاربست آن در تولیدِ فضای پایدار شهری است.

لیکن سال‌هاست که مدیریت توسعه شهری ایران چنین دستورکاری نداشته و از نبود نظریه‌ای کلان و مشخص‌تر، نظریه‌ای برآمده از رازِ ماندگاری چند هزار ساله مردمانِ این زیست‌بوم رنج برده و دچار رهیافت‌های بی‌ریشه، متباین و فاقد دوراندیشی بوده است. زمامداران بسیاری در سال‌های اخیر گویی چنان شیفته نمایشِ خدمت بوده‌اند که در واقع گفته‌اند "آنقدر کار داریم که فرصت فکر کردن نداریم! " و پی نبرده‌اند با این بی‌فکر عمل کردن، " نقسمان گرفته از این شهر" و گویی "سر آن ندارد این شهر که برآید آفتابی" (با اندک تغییری برگرفته از شعر شفیعی کدکنی).

در دوره پنج ساله دکتر عباس آخوندی، پس از سالیانی دراز شاهد مدیریتی اندیشمند و کنکاش‌گر بودیم که در پی راهنمایی نظری برای عمل خود بوده است؛ عمل‌زدگیِ عوام‌گرایانه را کنار گذاشته و خود آستین بالا زده و کندوکاو برای نظریه راهنمای توسعه شهری را پیگیر شده است؛ سخن از اندیشه و تمدن ایران‌شهری رانده است و تلاش در کاربست آن در سیاستگذاری‌ها. مهم نیست که چقدر این کاربست با بدنه دیوانسالار و محافظه‌کار در وزارتخانه پیشرفته است؛ مهم این است به ضرورتِ رهیافت متفاوتی برای چاره‌جویی بحران توسعه کشور آن هم بر پایه خردِ دیرین این مرز و بوم پی برده شده که آقای آخوندی در اثبات این ضرورت، راهبری و تلاش ارزشمند داشته‌اند.

اینک شوربختانه زمانه چنان گذشته که ایشان را به کنارکشیدن از مسند راهبری رهیافتی تازه شکل گرفته راغب کرده است و بیم توقف آن می‌رود. امید است با حمایت دلسوزانِ توسعه پایدار ایران عزیز و آنها که در عوضِ تباهی آفرینی‌های شهری خواهان بازآفرینی ایران شهری هستند، وزیر خردورزمان به ماندن و تداوم رهیافتش بازگردد. چه خوشایند است روزی که سکانِ وزارتخانه در دست فردی برای دگرگونی تولید فضای سودازده شهرهایمان و برپایی حکمروایی شایسته قرار گیرد؛ کسی که خردِ جمعی و حکمتِ ماندگاری ایران را راهنمای خویش قرار دهد و شهرهایی بهاری بسازد بر فرازِ "آنچه را ویرانگرِ پاییز در هم ریخت، غارت کرد و بُرد "شعر از فریدون مشیری).