کد خبر: ۴۴۶۴۶
تاریخ انتشار: ۱۳:۳۵ - ۱۰ آذر ۱۳۹۷ 01 December 2018

پیروز باشی پیروز

محمد فاضلی، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی در یادداشتی با اشاره به شهردار شدن پیروز حناچی گفت: آقای شهردار، «پیروز»نام، از صمیم قلب آرزو می‌کنم پیروز باشید. شما بخشی از تلاش صدساله ما برای دموکراسی هستی، دموکراسی در اداره شهرمان؛ و بیمناکیم که اگر پیروز نشوی، حنای دموکراسی رنگ ببازد.
اولین شهردار شهرساز شهر ما، بیمناکیم که چون پیروز نشوی، حنای تخصص‌گرایی هم بی‌رنگ شود. نمی‌دانم چقدر به این اندیشیده‌اید که دموکراسی و تخصص در شما به هم گره خورده‌اند و ناکامی‌ات، فراسوی شکست شهردار است.

آقای شهردار، در شهری زندگی می‌کنیم که پایدار نیست. گسل‌هایش هیولای زلزله را در خود نهان کرده‌اند. پلاسکو که فرو ریخت دانستیم آتشی زیر دریای این شهر خفته است. بزرگراه‌هایش باید خونی در رگ‌هایش بدمند، اما همه رگ‌ها گرفته‌اند. راستی پرسیده‌ای که از عمر آبخوان شهر ما که تشنگی مردمان شهر را با آن فرومی‌نشانیم چند سال باقی مانده است؟ آیا می‌دانی که دیگر هیچ آبی در کوه و دشت و دمن نزدیک این شهر باقی نمانده است که به این‌جا منتقل نشده باشد؟ شاید همه خشکیدند تا شهر ما زنده و سبز بماند.

آقای شهردار، نه پول زیادی باقی مانده، نه فضایی که هم‌چون گذشته بفروشند تا خرج پروژه‌های عظیم و دهان‌پرکن شود؛ تشت رسوایی «عمران بتونیستی» از بام افتاده است. شهردار پیروز، شهر ما نه دیگر تاب و توان چاک چاک شدن با بزرگراه‌ها دارد، و نه می‌توان معجزات دوطبقه کرد؛ همه آن‌چه در سه دهه گذشته بزرگ، چشم‌گیر و دهان‌پر‌کن ساخته‌اند، بر شادی ما نیفزوده است. گنداب‌های زباله‌ها، اتلاف زمان‌مان در میان خیابان‌ها، و سوزش چشمان‌مان از دود و آلودگی، گواه ناشادی ماست.

یازده سال پیش پژوهشی در سراسر کشور انجام دادم که نشان می‌داد مردم در همه کشور، شهرداری را فاسدترین سازمان کشور می‌دانند. ما را حاجت به بتون و میلگرد و آسفالت اگر هست، به اندازه حاجت‌مان به رفع فساد و برکشیدن شفافیت نیست. شهردار شهرساز، سازوکار انتخاب آدم‌ها، پیمان‌ها و قراردادها، صدور مجوزها و معاملات را شفاف کنید. شهردار، حنای نصیحت‌هایی که به در و دیوار شهر می‌آویزند، رنگ باخته است، اخلاق را در کردار سازمانی شهرداری آقای شهرساز ببنیم، خوش‌تر است.

شهرداران پیش از تو، با مردم سخن نگفتند. خیلی زود پیمانکاران و مطالبه‌گران پروژه‌ها به دام‌شان انداختند. اما شما با مردم سخن بگو، از این‌که درآمد شهر چیست، خرجش کدام است؛ زباله‌اش از اندازه بیرون است، و بازیافت نمی‌شود. دست یکی از محققان اجتماعی را بگیر و با هم به «گودهای زباله» اطراف شهر سر بزنید. کودکان و مهاجران را ببین که چگونه لای زباله‌ها دست و پا می‌زنند و این شهر از سامان دادن به صنعت و تجارت «طلای کثیف» بازمانده است. مردی کن و در این سه سال، بر به‌سامان کردن جمع‌آوری، تفکیک و بازیافت زباله تهران متمرکز باش، پیروز می‌شوی.

شهردار پیروز، پول یارانه بنزین و گازوئیل به جیب کثیری از مردمان این شهر نمی‌رود، اما بی‌شک دود گازوئیل و بنزین یارانه‌ای حلقوم خلق را دریده و نفس‌شان را بریده است. جماعتی از اهل فکر اندیشه‌هایی برای پایان دادن این بلاهت دارند؛ آن‌ها را جدی بگیر و در میان دولتیان، صدای‌شان باش. هر چه بر افزودن خیابان‌ها اهتمام کنی، ماشین‌ها همت تو را فنا می‌کنند، دوچرخه‌ها را دریاب.

شهردار شهرساز، گیاهان بومی شهر ما را از بیخ کنده و فضای سبزش را به چمن آراسته‌اند، و آب این آبخوان رو به تباهی را پای آن قربانی می‌کنند. باور کن گیاه‌شناسان این سرزمین می‌توانند این مصیبت را با گیاهان سازگار با کم‌آبی درمان کنند، فقط باید پشت‌ و پناه‌شان باشی تا پیش چمن‌دوستان کم نیاورند.

شهردار، پول بسیار پایان یافته، اما مردم بسیار می‌دانند؛ اگر نیک‌اندیش، نیک‌گفتار و نیک‌کردار باشی، مردمان خسته از بی‌عقلی‌ها، عقلانیتی را که تو میدان دهی گرامی داشته، سرمایه‌ات می‌شوند.

آقای شهردار، فقرا و ضعفای این شهر به پشتیبان نیاز دارند، نظام حمایت اجتماعی، و برخی نیک‌اندیش و مردم‌دار به طرح و اجرای دست مهربان حمایت اجتماعی اندیشیده‌اند، میدان بده تا شهر تو را به «مهربانی سیستماتیک» مزین کنند. آقای شهردار، قریب 400 ساختمان سرای محله را به سرای گفت‌وگو، تعامل و جلب مشارکت مردم بدل کن؛ پیش از آن نیز انبوه دشواری‌شان را دریاب.

حنای ساخت‌وساز دیگر رنگی ندارد، شهرداری «پیروز» را اصلاح سازوکارها شایسته است. عقلانیتی دیگر همراه مردم و نخبگان، بر بنیان شفافیت و پاسخ‌گویی بر پا کنید. آقای شهردار، «خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی»، سودای ریاست جمهوری را اگر رها کنید، ماندگار خواهید شد