کد خبر: ۴۵۷۹۴
تاریخ انتشار: ۲۱:۰۰ - ۱۰ بهمن ۱۳۹۷ 30 January 2019

هویت در شهرسازی

مفهوم هویت در شهرسازی از آن جهت جایگاه مهمی دارد که با القای هویت به آن می توان حس تعلق و به نوعی حس هویت شهروندی را در بین شهروندان تقویت کرد . بخش مهمی از سطح شهرها ساختمان ها و خیابان ها می پوشاند؛ از این رو کیفیت آنها تاثیر ژرفی در سیما و دید عمومی شهرها خواهد داشت. در واقع دریک نگاه هر شهررا از ویژگی های شهرسازی آن می توان شناخت. در این مقاله سعی داریم اهمیت هویت شهری را نشان داده و تاثیرات آن بر هویت شخصی را مرور کنیم تا این مهم در ذهن مسئولین شهری که در اصل مردم هستند با اهمیت ویژه ای ماندگار باشد.
به گزارش سازه نیوز، روند توسعه در شهرها، به ویژه در شهرهای بزرگ بیانگر این است که شهرسازی شهرها به دلیل توسعه نابسامان و مغشوش، در خطر از دست دادن شخصیت و هویت دیرینه خود می باشند. لذا شهرسازان حاضر باید علاوه بر وظایفی که بر عهده دارند باید کاستی هایی که در سال های اخیر از نظر شهرسازی در شهرهای ایران به فراموشی رسیده است را نیز جبران نمایند. هویت در شهرسازی با ارجاع به ریشه ها و خاستگاه های کهن خود قابل دستیابی می باشد به عبارت دیگر همان ارزش های شهری است که در مناطق شهر گذشته وجود داشته و مردم با آن عادت نموده اند. نظر شهرسازی در فضاهای شهری، خوانایی فضاها و سیمای شهرها و کیفیت های بصری شهرهای گذشته از جمله ارزش هایی می باشد که در ذهن مردم نقش بسته اند. در واقع، مجموعه اینها هویت شهرسازی را شکل می دهند و نیاز به بقاء آن را امری مهم می نماید.

هویت یکی از مهمترین و اساسی ترین مسائل حوزه های معرفت بشری است که بسیاری از اندیشمندان و متفکران در طی تاریخ به تعریف  آن پرداخته اند.
آنچه را که باعث تمایز یک فرد از دیگری باشد هویت شخص اس درخصوص هویت مکانی نیز  این تعریف صدق میکند.  به این صورت که، هر فضا و مکانی، به عنوان یک منبع هویت است و گروه هایی را که در آن قرار می گیرند هویت می بخشد.
همانطورکه یک فضا برای ساکنان باید از یک هویت ، و از یک ساختار برخوردار باشد،  یک شهر نیز به عنوان مجموعه ای از ترکیب عوامل طبیعی،اجتماعی و محیط های ساخته شده توسط انسان، که در آن جمعیت ساکن متمرکز شده است.
هویتی که یک شهر را از سایر شهرها متمایز می سازد و به جمعیت ساکن در آن معنا می بخشد. این شخصیت و هویت خاص،با مولفه های متفاوتی تعریف و توصیف می شود. "بر مبنای تفاوت شکل، محتوا و عملکرد. این مولفه ها که به نوعی ساختار ماهوی شهر را تشکیل می دهند، از شهری به شهر دیگر متفاوت اند. اگر این واقعیت پذیرفته شود که انسان از پدیده های ساخته خود )محیط بیرونی( متاثر می شود.  شهرها با تنوع هویتی شان تاثیرات گوناگونی را بر حیات جمعی شهروندان بر جای می گذارند.
از طرف دیگر هویت هر پدیده از دو جزء اساسی عینی و ذهنی تشکیل می شود.  در شناخت هویت شهری باید هر دو سویه عینیآن یعنی شهر، ساختار کالبدی شهری، کارکرد اقتصادی آن، فضاهای عمومی و غیره، و نیز عامل ذهنی یعنی گروه های اجتماعی ساکن،سطح ادراک و شعور اجتماعی و توقعات و مطالبات آنها، وضعیت شهروندی، گروه های همگن و نظایر آن مورد بررسی و مطالعه قرارگیرند.  به همین دلیل در یک مکان خاص احساس مشاهده گران متفاوت خواهد بود. با این حال در رویارویی افراد مختلف با مکان، بخش های مهم و اساسی ثابت وجود دارد که این عوامل ثابت ازمبنای مشترک بیولوژیکی ادراک و شناخت، تجربه های خاص مشترک از دنیای واقعی و هنجارهای مشترک فرهنگی سرچشمه می گیرد .
هر چند برای شهر جدید نیز مانند سایر کهن شهرهای موفق، برای کسب هویت به وقت و زمان احتیاج است، لکن برای شکلگیری و تسریع این فرایند بایستی به دنبال عوامل و مولفه های موثردر این زمینه گشت.
هویت بخشی به شهر جدید می تواند از همان بستر جغرافیایی که شهر در آن احداث می شود شروع گردد. مقر شهر که هماننشستگاه شهر است، مکانی است که به مقتضای توپوگرافی محل به اشغال انسان ها در آمده و نطفه شهر همانجا تکوین یافته، ریشه.این مکان و ، دوانده و بالاخره توسعه پذیرفته است.
مقر شهر دارای ویژگی های طبیعی خاصی است که بخشی از هویت شهر را به تصویر می کشد که در غالب هویت طبیعی شهر قابل (نوع اقلیم، کوه ها) ، توصیف است
رودها، دریاچه ها، پوشش گیاهی و گونه های جانوری مختص نقاط ویژه و سایر عوامل طبیعی که به عنوان نماد اصلی یک شهر در می آیند و خود را به عنوان عناصر اصلی هویت بخشی در شهر معرفی می کنند، نقش مهمی را در شناخته شدن شهر و ساکنین آن ایفاء می نمایند.
علاوه بر عناصر طبیعی که نمود ظاهری از یک شهر را نمایش می دهد، ساختمان ها، شبکه راهها، فضاهای عمومی، عناصر تکمیل کننده فضا همچون مبلمان شهری و به طور کلی محیط مصنوعی  در صورت هویت دار بودن قادرند منظر و سیمای متفاوتی را از کالبد هر شهر به نمایش گذارند. نماها و فضاهای شهری بر اساس ویژگی های کالبدی و نقش کارکردی ویژه خود به عنوان اولین رکن هویت بخش این بخش از عناصر شهرهای جدید مطرح می گردند. هویت بخشی به این ابعاد، بایستی هماهنگ و متناسب با فرهنگ و این شاخص ها می تواند در تعیین نوع اعتقادات ساکنان شهر باشد.
نمادها و نشانه ها وسیله های بالقوه ای برای رساندن معناست
از آنجا که اکثر ساکنان شهرهای جدید ،  دارای فرهنگ اسلامی- ایرانی هستند، می توان برای ایجاد هویت و فرهنگ مشترک بر روی نمادها، آیین ها و مراسمی که درفرهنگ اسلامی و ایرانی وجود دارد، تاکید کرد ) فضاهای دلنشین و خودمانی در محله ارتباطات انسانی ،را به وجود آورده و می توانند حس نزدیکی و همسایگی را درساکنین یک شهر ایجاد کنند. این فضاها به استفاده کنندگان امکان نظارت اجتماعی و کنترل رفتار دیگران را فراهم می کند که این خود خاطرات و تجربیات مثبت را به وجود می آورد هر چه این خاطرات بیشتر و قوی تر باشد. هویت شهر یا انسان کامل تر می گردد.
این فضاها می توانند سنتی و مدرن باشند لکن فاکتور مهم، چگونگی سازماندهی آنهاست که ایجاد یک پاتوق و همبستگی اجتماعی را ایجاد نماید . رویدادها و اتفاقات روزانه نیز در تشکیل خاطرات شهر و انسان موثر است. برگزاری مسابقات، گردهمایی های محلی، منطقه ای و ملی، نمایش های خیابانی، عزاداری ها از جمله رویدادهایی است که در حافظه شهر می ماند و شهر خاطره انگیز می گردد. شهر به خاطره، علاقه فرد با محیط زندگی را به وجود می آورد. تاثیر دادن آرا و نظریات مردم در برنامه ریزی ها و طراحی های شهری از دیگر ابزار ایجاد زمینه هویت در بافت های شهری و در صورت مشارکت ، شهرهای جدید است.
شهر ما « شهروندان در امور شهری، تفکر شهر نشینان را به سوی شهروند شدن که گستره ای فعال تر از ساکن شدن صرف دارد، هدایت می کند.
فعالیت های اقتصادی نیز می تواند به عنوان شاخص هویت بخش فضاهای شهری مطرح شوند که به طور ویژه در مکان ها و یا شهرهای خاص وجود دارد و به عنوان یکی از ارکان هویتی شهر خودنمایی می کند و چه بسیارند برخی ویژگی ها و فعالیت های اقتصادی که نمای شهری را تحت  تاثیر قرار می دهند.
شهرهای جدید اغلب به منظور اسکان شاغلان طیف خاصی از جامعه مکان یابی و طراحی شده اند تجلی نوع فعالیت اقتصادی در ریخت شناسی، سیمای شهر و سایرعناصر شهری، می تواند به شکل گیری حس مکان کمک نماید. همچنین به عنوان مثال، تقویت فعالیت های ویژه و بومی منطقه، صنایع دستی و گردشگری از نمونه های عینی این بخش از ابعاد هویت شهری است .

ایجاد هویت شهری به مفهوم حفظ ساختار و سازمان مشخصی است که برای افراد مختلف قابل درک و لذت بخش باشد. از آنجا که افراد مختلف راه های گوناگونی برای ایجاد ساختار و سازمان دادن به محیط اطرافشان را بکار می گیرند؛ بنابراین ساختار یا سازمان مدعی یک محیط شهری و یا یک شهر نباید بسته به واحدی خاص باشد، بلکه می بایست عوامل مختلف و موثر در این ساختار به صورت لایه های مختلف بر روی هم قرار گیرند و در یکدیگر نفوذ کنند تا شبکه و کلیتی با مفهوم و معنی دار ایجاد شود.
شاخص ها یا مولفه های هویت شهر، از محتوای شخصیت شهرها برمی خیزند و همچنین مولفه های شخصیتی انسان دارای دوبعد عینی و ذهنی هستند که می توانند از طریق سه محیط طبیعی، مصنوع و انسانی از همدیگر تفکیک گردند. متغییرهای هر یک از این مولفه ها، چنانچه دارای صفت اختصاصی و برجسته باشند؛ نقش ، شاخص و معرف هویتی را ایفاء می کنند .
مولفه های طبیعیمحیط فیزیکی طبیعت، عنصر عمده سازنده فضای شهری است و نخستین بستری است که در آن محیط مصنوعی شکل می گیرد.
مقایسه زیستگاه ساخته شده در کوه ها و زمین های هموار، میان اقلیم های سرد و گرم و میان آنها که در حاشیه رود ساخته میشوند با آنها که در پای کوه ها ساخته می شوند؛ نشان خواهد داد که فرم مصنوع می تواند بسته به شرایط بستر طبیعی تغییر کند این
تنوع در فرم فیزیکی و کیفیت های طبیعی، به نوبه خود بر کیفیت فضای شهری تاثیر می گذارد.
بکارگیری شرایط طبیعی محیط مصنوعی، علاوه بر ارتقای ادراکی و زیباشناختی فضاهای شهری، محیطی سالم به لحاظ اکولوژیکی و جذابیت فضایی فراهم می آورد. این موضوع علاوه بر پایداری شهری موجبات پایداری کلی منطقه شهری را فراهم می سازد.
مولفه های کالبدی
هر شهری از نقطه نظر هویت ساختاری، کالبدی در لایه های مختلف زمانی قابل بررسی است. سازوکارهای سنجش این معرف ها
شامل عواملی می گردد که از گذشته تا امروز بر اجزا و کلیت واحد مصنوع شهر تاثیر گذاشته اند.
از جمله مهمترین این عناصر، ساختمان هایی هستند که در این محیط ها وجود دارند و آنها را احاطه کرده اند. نحوه قرارگیری این ساختمان ها، ترکیب آنها با یکدیگر، ترکیب ساختمان ها با فضاهای همجوار آنها، انجام و جزئیات نماها در مقیاس های مختلف عواملی هستند که به عنوان مولفه های کالبدی بر تعیین و تبیین هویت  شهری تاثیر می گذارند.

مولفه های انسانی هویت شهری متاثر از نحوه اعمال آداب و رسوم، اعتقادات و سیره و روش زندگی ساکنان هر شهری است وبیش از هر چیز به جنبه های مدنی شهروندان بر می گردد. سرلوحه این مولفه انسانی، لحجه یا زبان آن شهر است که مورد توجه قرارمیگیرند.
مولفه های تاریخی- مذهبی عموما شامل مجموعه هایی هستند که حفظ و نگهداری و حیات بخشی به آنها منجر به استمرار پیامهای گذشته می گردد. ما با استمرار پیام های گذشته در پی نگه داشتن نوعی شاهد، نمونه یا علامت مشخصه هستیم تا به عنوان نقطه اتکا در شهرهای امروزی بتوان به آنها تکیه کرد. مداخله های تاریخی- مذهبی در تبیین هویت شهری تاثیرگذارند و در تامیننیازهای روانی نیز نقش عمده ای دارند؛ زیرا انسان متمدن نیازمند آن است که حس کند به جایی در فضا و زمان تعلق دارد. همچنین
مذهب به عنوان اصلی انکارناپذیر Tهمواره در اکثر تمدن ها وجود داشته و آثار معماری مذهبی عموما بخشی از هویت شهر را تشکیل می داده است . زمانی این تاثیر چنان مهم و حیاتی بوده که حتی جهت گیری و سازمان فضایی کل شهر تحت عنصر مذهبی شکل می گرفته و در شهر اسلامی- ایرانی نیز به عنوان عضوی تکرار شونده با صورت های مختلف در محله ها و بخش های اصلی شهر مطرح بوده است.
آنچه که مسلم است ، این است که پیوند گذشته با آینده، نتیجه غنی تر، پایدارتر و مقرون به صرفا ایجاد می کند که نه تنها به حفظ گذشته می انجامد؛ بلکه عامل مهمی در ارتقای کیفیت شهر در آینده به شمار می آی،  آمیزه خاصی از بناهای تاریخی به مکانی خاص تشخیص منحصر به فرد می بخشد و آن را از مکان های دیگر متمایز می سازد و ارزش و اعتباری در خور توجه به آن می دهد.  بناهایی که از دوره های پیش تاکنون بر جای مانده اند، حسی غرور انگیز را القا می کنند و توجه را به خود معطوف می دارند.
مولفه های اجتماعی- فرهنگی
شهرها مفاهیم و کارکردهای بسیار اساسی همچون شهروندی، شهرنشینی، تمدن، سیاست و دموکراسی را آفریده اند و می بایست
مناسب ترین جایگاه برای همبستگی جمعی و پیوند اجتماعی و ریشه فرهنگی باشند/ از جمله فعالیت هایی که هر شهروند در عرصه زندگی به آنها می پردازد.، فعالیت هایی چون گفتگو، همفکری، مشارکت، لذت بردن از محیط، مکاشفه و تحلیل محیط و نظایر آنهاست که نیازمند محیط هایی فراتر از محدوده خانوادگی و شغلی و حرفه ای است.
به هر حال شهروند امروز، به تناسب شعور و آگاهی اش و به اعتبار تراکم و ارتباطاتش، مطالبات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی
ناگریزی دارد که می بایست در پهنه شهر به آنها پاسخ داده شود. وی به همین خاطر نیازمند فضاهایی است که با خرد، انتخاب و
آزادی و مسئولیت در آنها حضور یابد و در امور جاری اظهار نظر و نقادی کند. چنین عرصه ای بدون شک حضور فرآیند ویژه ای را در فضای شهری ضروری می سازد که مستلزم هوشمندی، نوآوری و خلاقیت است و محصول آن ایجاد فضای تعامل است که امروزه به عنوان ابزاری برای تحقق عرصه عمومی در طراحی شهری مطرح است.
در فرآیند ایجاد محیطی جدید، یکی از ملزومات برای پیروزی در ایجاد حس وابستگی در جمعیت های استفاده کننده از آنها، بررسی
نوع درک آنها از محیط و فرهنگ و تفسیر آنان از مکان زندگیشان است. می توان تفاوت های فردی را در قومیت، سن، جنسیت، شیوه زندگی، طول مدت سکونت در یک منطقه و روش جابه جایی در شهر یافت که همگی بر شیوه دریافت محیط اثر می گذارد.
مولفه های عملکردی
شهرها دارای قابلیت های بسیارند که با شناخت و تحلیل و تلاش می توانند به شهری زنده و پویا تبدیل گردند، شهری که خاطره ساز باشد؛ نشان روزگار معاصر را داشته باشد؛ با ساکنانش پیوند برقرار کند؛ علایق را افزایش دهد و فضایی برای بودن تدارک ببیند.  شهری با کالبدی با هویتT  که نشان از زمان و مکان و همچنین جامعه و فرهنگ خود دارد. شهری با سازمان و مراتب کالبدی مشخص که چه در مقیاس خرد و چه در مقیاس کلان، در پی ایجاد حیات که معنی و مفهوم شهروندی است، مجموعه ای همگن و منسجم را در نظر داشته باشد. با شناخت کارکردهای نهادهای اجتماعی می توان به سازماندهی و بازاریابی تعادل اجتماعی یاری رساند و از پیدایش بحران و دگرگونی های عمیق جلوگیری کرد.
اهمیت یافتن شاخص های اجتماعی و معیارهای کیفی در برنامه ریزی، واکنشی است در برابر توسعه یک بعدی اقتصادی در سطح
ملی و توسعه صرفا کالبدی و کارکردی در مقیاس شهری، با چنین نگرشی سرانه های شهری در کنار دیگر شاخص ها به عنوان
راهنمای سنجش و اعتلای کیفیت زندگی بکار گرفته می شود و در تقسیمات کالبدی و مشخص شهرها، باعث ایجاد توسعه یکپارچه
اقتصادی- اجتماعی خواهد شد.
مولفه های روانشناختی و ادراکی
مولفه روانشناختی و ادراکی شامل مجموعه تعاملاتی است که میان افراد و محیط های شهری حاصل می آید. این تعاملات گرچه
ریشه های مختلفی دارند و به کمک ابزارهای متفاوت حاصل می گردند؛ اما نتیجه آنها مسئله ادراکی و روانشناختی است و به
گفتگوی خلاق میان شهروندان و شهر می انجامد.
اصولا تاثیر این مولفه ها در جهت تامین نیازهای روانی و ادراکی است و شامل ایجاد تصور ذهنی مناسب از شهر، فرصت خلاق بودن، امکان جهت یابی مناسب در شهر، خوانایی، امنیت و رفاه اجتماعی است.
کارکرد مولفه های روانشناختی و ادراکی در سطح شهر به گونه ای است که می توان با تعریف نمادها و المان های شهری که ویژه
همان مولفه است احساس غرور و افتخار نسبت به شهر را در شهروندان به وجود آورد. این نمادها می توانند جنبه تاریخی، فرهنگی و یا اجتماعی داشته باشند و یا به دلیل تنها فرم خاصشان به عنوان المان شهری مطرح باشند.
نوع دیگری از تاثیر مولفه های روانشناختی و ادراکی تاثیری است که از تعامل میان افراد با یکدیگر و برخورد چهره به چهره
شهروندان به وجود می آید. هر چه این برخوردها و تعاملات بیشتر و مناسب تر باشد، فضاهایی که در آنها این برخوردها به وجود می آیند؛ دارای معنی و مفهوم قوی تری هستند و به بیانی دیگر هویت شهری مناسب تری دارند. این فضاها عموما عرصه هایی می شوند که در آنها خاطرات جمعی شهروندان شکل می گیرد و به یاد می ماند.
این حس ناشی از تماس هایی است که لذت بخش اند و موقعیت اشخاص را به عنوان عضوی از جامعه تایید می کنند. این حضور
مداوم در فضاها و محیط های شهری تاکیدی است بر وجود حیات شهری و زنده بودن شهر، راهکار کالبدی دستیابی به این حضور
مداوم، ایجاد فضاها و محیط هایی است که امکان این گردهمایی را به وجود می آورند؛ فضاهایی که منظور از ایجاد آنها فراهم آوردن موقعیت ها و مجموعه هایی برای با هم جوشیدن، مشارکت شهری و  اجتماعی و شادمانی و سرور است .
مفاهیم هویت از دیدگاه روانشناسی
در حوزه روانشناسی یکی از مشخصات شخصیت را احساس هویت می دانند و آن عبارت است از احساسی که انسانی نسبت به
استمرار حیات روانی خود دارد و یگانگی و وحدتی که در تقابل اوضاع و احوال متغییر خارج همواره در حالات روانی خود حس می کند. این ثبات یکی از خصایص هویت شخصیت انسانی است. بطور کلی در میان معرفت های بشری یکی از وجوه تاثیرگذار بر ساحت شهرسازی مقوله روانشناسی است. هویت در واقع همان چیزی است که شخص به آن آگاهی دارد. دو نوع نظریه در این رابطه قابل ذکراست.
هویت چیزی نیست که در نتیجه تداوم کنش های اجتماعی به وی تفویض شده باشد بلکه چیزی است که فرد باید آن را به طور مداوم و روز مره ایجاد کند و در فعالیت های بازتابی خود نشان دهد.
- هویت بازتابی از خودآگاهی شخصی به خود تعریف می شود.
- برخی از جامعه شناسان کنش متقابل نمادی هویت را چیزی که در کنش متقابل با سایرین و در جریان رشد روانی کودک
نسبت به آن آگاهی می یابد تعریف می کنند و به همین دلیلی اعتقادی دارند که هویت قبل از آنکه پدیده ای فردی باشد امری
اجتماعی است.
مولفه های فرایند ادراک در راستای هویت پذیری
-1 تمایز موجود با زمینه
انسان گرایش دارد اشیایی را درک کند که مخالف با زمینه موجود است مثلا در محله ای متروک و مهجور وجود برخی زیبا
بیشتر به دل می نشیند.
-2 مشابهت
محرکه هایی که مشابهت های کالبدی دارند احتمالا بیشتر با هم مرتبط و درک می شوند مثلا در شهرها مساجد دارای نما و
کالبد خاص خود هستند و می توان آنها را از سایر بناها تشخیص داد.
-3 مجاورت
محرک هایی که در مجاورت هم قرار دارند چه از نظر فضا و زمان غالبا با هم همراه و مربوط می شوند و در ادراک تاثیر می
گذارند. مثلا اگر دو کالبد را همیشه کنار هم ببینیم در نتیجه مشخصه های یکی را به دیگری نیز نسبت می دهیم.
-4 شمول
بسیاری از محرک ها  ناقص و یا غیر کاملند. از این رو به طور طبیعی تمایل به آنکه اطلاعات درباره آنها تکمیل شود و یک چهره کامل از آنها را ارئه شود وجود دارد )مثلا اگر یک تیر چراغ برق جلوی تابلوی ورود ممنوع را گرفته باشد با توجه به شناخت قبلی از قسمتی از این علامت کاملا تشخیص می دهیم که تابلو مربوط به عبور ممنوع است.
عوامل تشکیل دهند هویت شهر
ارتباط بین عوامل هویت دهنده شهر می تواند ارتباطی دو سویه باشد. شهر بدون عامل انسانی مفهوم ندارد. بنابراین زمانی که
صحبت از شهر می شود صحبت از تعاملات انسانی است. تعاملات انسان با انسان، انسان با محیط و انسان به شهر، به همین دلیل،
عوامل تشکیل دهنده هویت شهر، هویت انسان را شکل می دهد و یکی از عناصری که انسان با آن تعریف می شود، حافظه است. شهر نیز دارای حافظه است. شهر فاقد حافظه تاریخی شهری دارای هویت  نیست.
از عناصر قابل توجهی که می تواند به شهر هویت بخشد، هنر است. هنر، بحث زیباشناسی در شهر است. معماری شهری نیز با آثار هنری که در آن به وجود می آید شکل می پذیرد.  خلق آثاری که با فرهنگ ایرانی مطابقت داشته باشد در سیمای شهر بسیار مهم است.
رشد شهرنشینی و توسعه ساخت و سازهای شهری تبعات مختلف و خاص خود را دارد که یکی از مهمترین آن تغییر چهره شهرها درطول ایام و دستخوش تغییر شدن هویت آن هاست.
معماری های دیروز ایران، چه آنگاه که حاکمان و ثروتمندان خواستار ساختن آن بوده اند و چه قشرهای شهرنشین میانی و برخوردار از توان مالی محدود بانی آن می شدند، در حقیقت امر، در تکامل یکدیگر بوده اند و می توانسته اند در تکرار تجارب، زمینه های لازم برای گردش اندیشه ها و بناها را نیز فراهم کنند.  وجود یگانگی و همگنی که در موجودیت های معماری فرهیخته و بومی- سنتی دیروز ما به شکلی چشم گیر، مشروط کننده شکل و محتوای معنوی می شود، نمایانگر هویت ملی ما است. معماری های دیروز، از فضای فرهنگی درونی شهرهای ما نشات می گرفتند و رنگ و طعم سلیقه های مردمی داشتند و بر اساس ضابطه ها، معیارها و تجارب مدنی آن روزها ساخته می شدند. امروزه اما عامل ها و مولفه های دیگر در شهرسازی کشورمان مداخله دارند.  عامل و مولفه های امروزی تولید فضای ساخته شده، بر مبنای ضابطه و مقررات اجرایی خاص وارد این میدان شده اند که در آنها چگونگی برخاستن و پیوند داشتن با بهره وران از فضای ساخته شده، یا دیده نشده اند و یا به شکل, مفروضاتی بحث انگیز و نادرست درآمده اند.
نتیجه گیری
هویت شهری نیز مانند سایر ابعاد هویت به مرور زمان و به تدریج در حال تغییر است. عوامل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی،
نقش مهمی در تغییر شکل فضاهای شهری و عناصر هویتی آن دارند. تغییر سیاست های شهری، تصمیم ها و برنامه های شهرسازی نه فقط محیط فیزیکی و ساختار اقتصادی شهرها را تحت تاثیر قرار می دهند؛ بلکه موجب تغییر ارزش های سنتی، فرهنگی و اجتماعی محیط می شوند. این تغییرات اگر به صورت صحیح و اصولی مدیریت نشوند،  ممکن است منجر به از دست رفتن هویت شهری شوند. در این راستا شناسایی عناصر و مولفه های سازنده هویت شهر برای حفظ و پایداری هویت آن ضروری به نظر می رسد.
هویت شهر تنها تحت تاثیر عناصر فیزیکی و کالبدی نیست؛ بلکه عناصر مادی و معنوی زیادی در هویت شهر نقش ایفاء می کنند.
علاوه بر آن هویت هر شهر جدا از هویت شهروندان آن نیز نمی باشد. شهر و شهروندان در تعامل با یکدیگر در ایجاد خاطره شهری و بازتولید آن در طی زمان می پردازند. یک رابطه مثبت میان شهر و شهروندان که سلامتی، انرژی، حرکت و زندگی را منعکس می کند و منجر به شکل گیری حافظه جمعی شهر می گردد. این حافظه مخزن احساس، تجربه و تصور شهروند می باشد و نقش بسزایی در پیوند گذشته و حال ایجاد می کند. از این رو عنصر حافظه و تصویری که شهروندان و بازدید کنندگان شهر در ذهن دارند؛ نقش، مهمی در ساختار هویتی آن شهر دارد.
ناهمخوانی فضا با انسان موجبات عدم ارتباط یا ضعف ارتباط را فراهم می آورد و در صورت تداوم عدم ارتباط مابین فضا و فرد،
پدیده عدم بحران هویت عارض می شود. مکانی که هویتش با هویت آرمانی اهلش ناسازگار باشد به طوری که شاخصه های کالبدی، عملکردی و معنایی آن برای اهلش و حتی برای دیگران که از بیرون نظاره گر هستند حامل پیام و معنایی متناسب با آنچه که از آن مکان و ساکنان آن انتظار می رود نباشد از بحران هویت رنج می برد.
به گفته" لینچ" بحران هویت مفهومی نسبی است که یک سر آن به انسان بر می گردد و سر دیگرش در محیط تعریف می شود. در
سیمای شهر کهن ایرانی هر یک از عناصر مورد توجه بوده است؛ اما در شهرسازی معاصر متاسفانه چنین نبوده است.
شهرهای ما، ارزش های سنتی را کنار گذاشته اما وارد دنیای مدرن نشده است. در گذشته فضای انسانی، حاصل توجه به مقیاس
انسانی بود و تداوم عرصه ها و بافت ها در انسانی تر کردن فضا نقش داشت. مقیاس مطلوب و متناسب محلات، فضایی را به وجود می آورد که فرد به راحتی قلمرو آن را در مدت زمانی کوتاه طی کرده و محیطی آشنا را هر روز تجربه می کند. به آن تعلق خاطر می یابد و در حفظ آن و احراز هویت برای آن می کوشد. در دهه های اخیر، با تحولات جدید شهرسازی، محلات به لحاظ کالبدی تخریب و رفته رفته اعتبار و ارزش گذشته خود را از دست داده اند. در بافت های جدید شهری نیز به علت بحران اقتصادی و التقاط در معماری، تدوین الگوی مشخص در سیمای شهری مشکل به نظر می رسد./منبع: عصر ساختمان