کد خبر: ۴۶۴۷۸
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۶ - ۲۸ فروردين ۱۳۹۸ 17 April 2019

بررسی ابعاد پدیده بد مَسکنی و آموزش مددکاری اجتماعی در ایران

«بررسی ابعاد پدیده بد مسکنی در ایران امروز»، «مناسبات فلسفه و تمدن در جهان اسلام» «هزاره ابوسعید ابوالخیر» و «چشم انداز آموزش مددکاری اجتماعی در ایران و جهان» از مهمترین نشست هایی بود که هفته گذشته در کشور برگزار شد.
به گزارش سازه نیوز، نشست «بررسی ابعاد پدیده بد مسکنی در ایران امروز» در موسسه دین و اقتصاد برگزار شد. «فرشاد مومنی» عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: در حال حاضر کشور شرایط بسیار خطیری را تجربه می کند و هر لحظه در معرض این مساله قرار داریم که استمرار سیاست های خسارت بار و چندین بار تجربه شده سه دهه گذشته ممکن است اقتصاد و جامعه ایران را گرفتار مسیر های بسیار پرخسارت و غیر قابل بازگشت قرار دهد و از این زاویه صمیمانه و مشفقانه با مسوولان مدیریت اقتصادی کشور باید بسیار شفاف و صریح صحبت کرد و به آنها توصیه کرد که نیازمند بلوغ فکری سیاست گذار، اتخاذ رویکردهای جامع نگر، عمیق و آینده نگر تری نسبت به آنچه که این روزها مشاهده می کنیم، هستیم.

عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی بیان داشت: براساس داده‌های سرشماری در دوره 1385 تا 1395حدود 10.5 میلیون مسکن به موجودی مسکن کشور افزود شد؛ اما در این دوره تنها 2.4 میلیون خانوار جدید صاحب مسکن شدند. این بدین معنا است که در اثر سیاست‌های تورم‌زا و رکودآفرین، 77 درصد کل واحد‌های اضافه شده به تقاضای واقعی مسکن اصابت نکرده و دست مایه تشدید مناسبات رانتی و سوداگری شده است.

وی اظهار داشت: شاید برخی‌ها بگویند که این در ذات کشورهای در حال توسعه است در حالیکه اگر به داده‌های رسمی مراجعه کنید، متوجه می‌شوید از 1355تا1365که بخش اعظم آن در دهه اول پس از پیروزی انقلاب بود به دلیل هوشمندی و بستن گلوگاه رانت و فساد حدود 90 درصد از واحد‌های مسکونی اضافه‌ شده‌، مستقیماً به متقاضیان که انگیزه سوداگری نداشتند، اصابت کرده است. براساس گزارش‌ها در همان دوران دفاع مقدس تعداد خانه‌های خالی بسیار ناچیز بود در حالیکه از سال 91390تا1395 تعداد خانه‌های خالی از 1.6 میلیون به 2.6 میلیون افزایش یافته بود.

مومنی ادامه داد: عباس شاکری در کتاب اقتصاد ایران نشان داده‌ است که از 1371 تا 1394 در حالیکه سطح عمومی قیمت‌ها 67 برابر شده بود، قیمت زمین در تهران 128 برابر شده است‌، یعنی بر انگیزه‌های رانتی افزوده شده است که به موازات این افزایش خانوارهایی که نیاز واقعی به مسکن دارند ناتوان شده‌اند. بطوریکه سهم جمعیت مستأجر در دوره سی سال اخیر نسبت به دوران دفاع مقدس جهش داشته است.

باید توجه داشت که کل جمعیت اجاره‌نشین شهری تا پایان جنگ حدود 8 درصد بود که این میزان به 30 درصد افزایش یافته است. آقای شاکری نشان دادند که عایدی سرمایه در دوره مذکور 6.1 برابر ارز، 4.1 برابر عایدی سپرده‌های بلندمدت و 2 برابر سوداگری سکه بوده است.

همچنین وزارت مسکن در اوایل 1396 گزارشی تهیه کرده بود که از قول وزیر وقت مسکن تصریح کرده بود که ارزش خانه‌های خالی در مناطق شهری ایران به قیمت سال 95 معادل 250 میلیارد دلار بوده که به قول وزیر در آن زمان ارزش کل بورس 110 میلیارد دلار بوده است.

عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی افزود: طی سال‌های اخیر تاکنون سه بار تلاش مجلس برای گرفتن اجازه وضع مالیات به خانه های خالی به عنوان ابزار کنترل‌کننده انگیزه های سوداگری با شکست روبه‌رو شده است، حالا این چه ماجراهایی از منظر اقتصاد سیاسی دارد به امید خدا وقتی تب انتخابات مجلس داغ تر شد در این زمینه صحبت خواهیم کرد که از دل این مناسبات باید انتظار داشته باشیم نمایندگانی با چه کیفیت انتخاب شوند و چه کسانی با چه کیفیت هایی از گردونه رقابت خارج شوند.

الان دوباره دوستانی از سر دلسوزی به دنبال این هستند که مالیات بر خانه‌های خالی را احیا کنند و افراد دیگر مساله مالیات بر عایدی سرمایه را به عنوان یک ابزار کنترلی دیگر برای مهار فعالیت های سوداگرانه در دستور کار قرار دهند، اما هنوز اتفاق خاصی در این زمینه نیفتاده است.

وی در پایان یادآور شد: متاسفانه آنقدر که تمایل برای ردگیری منافع غیر مولدها از طریق قاعده گذاری ها مورد توجه قرار می گیرد، تمایلی برای تنظیم قواعدی که مولدها را بر صدر بنشاند و مساله حیاتی مردم را در اولویت قرار دهد، وجود ندارد و این امر به هیچ عنوان قابل قبول نیست.

‌نشست «مناسبات فلسفه و تمدن در جهان اسلام» در دانشکده الهیات و ادیان دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد.
حجت‌الاسلام «حبیب الله بابایی» رییس مرکز مطالعات اجتماعی و تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با تأکید بر اینکه باید مشخص کنیم که با چه هدفی به‌دنبال تمدن رفته‌ایم، گفت: باید نقطه عزیمت روشن شود که دغدغه کسانی که در مورد فلسفه و تمدن بحث می‌کنند چیست و چه مشکلی را حل می‌کنند. در مورد ماهیت تمدن، کلان‌ترین نظام مناسبات انسانی مراد است و مراد بنده از تمدن این است که اولاً یک نظام و نظام‌واره فراخ بوده و معطوف به نظام مناسبات انسانی است. می‌شود گفت که مفهوم تمدن، مفهوماً و مصداقاً مشکک است. به همین دلیل تمدن به جهت مفهومی و مصداقی با مسأله زمان و مکان عجین است.

حجت‌الاسلام بابایی در ادامه افزود: نکته دیگر مربوط به غایت یک تمدن است. غایت تمدن را می‌شود 2 غایت سلبی و ایجابی در نظر گرفت. در غایت سلبی می‌شود دفع شرور متراکم و در غایت ایجابی جلب خیرات انباشته را مطرح کرد. در تعاریفی که برای تمدن ذکر می‌شود، می‌توانید به بحث خیر و شر در تمدن توجه کنید. در تقریری جامعه‌شناختی که از تمدن ارایه می‌کنید، این‌گونه است که تمدن‌ها پاسخ‌های متراکم به نیازهای انباشته است و همین معنا را اگر تقریر فلسفی کنید، در واقع تمدن‌ها خیرات انباشته در برابر شرور متراکم هستند. البته می‌توان تقریر الهیاتی را نیز مطرح کرد.

رییس مرکز مطالعات اجتماعی و تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی درباره نسبت فلسفه و تمدن گفت: می‌توانیم تاریخ فلسفه را در تمدن اسلامی مرور کنیم و ببینیم سهم فلسفه در شکل‌بندی تمدن اسلامی چیست و این شاید در تاریخ علوم و تاریخ تمدن اسلامی مرور شده است و از این نقطه بحث نمی‌کنم، ولی یک بار دیگر جا دارد که تحلیل فلسفی از تمدن و تحلیل تمدنی از فلسفه مورد توجه قرار گیرد که با یک مثال باید توضیح دهم.

وی با اشاره به مسأله‌ای که در نگرش نظری به تمدن در حوزه فلسفه آشکار است گفت: به نظر می‌آید این بحث همچنان به لحاظ نظری به اشباع نرسیده و این فقر نظری و فلسفی در این حوزه می‌تواند آسمان ما را در مطالعات تمدنی عقیم کند. این مسأله بحث رابطه انسان و جوهر اخلاقی یک تمدن است. گفته می‌شود که اگر تمدن را بخواهید اسکن کنید، تمدن میان انسان و طبیعت رخ نمی‌دهد که از تصرف انسان در طبیعت عکس بگیرید و در مورد تمدن داوری کنید. تمدن بین انسان‌هاست. اگر بخواهید در مورد تمدن قضاوتی کنید که منطقی در فرآیند تمدنی هست یا نیست، باید در نحوه روابط انسان‌ها با یکدیگر تمرکز کنید.

این پژوهشگر بیان کرد: کتابی از «اشمیتز» وجود دارد که در این کتاب آورده که هرچند تمدن به مثابه پیشرفت روحی و مادی و معنوی توأمان است، پیشرفت حقیقی از نظر او آنجاست که به جهت روحی تکاملی حاصل شده باشد و از این نظر سیادت عقل بر طبیعت، پیشرفت خالص نیست، بلکه آمیزه‌ای است از محاسن و معایب. لذا عقل باید بر غرایز انسانی حاکم باشد و مانع از استثمار انسان و انسانیت شود. از منظر او ادعای تمدن زمانی صحیح است که بین آنچه جوهری است و آنچه جوهری نیست تمایز ایجاد شود. هر دو پیشرفت فوق، یعنی فیزیکی و روحی، کار روح است، اما در یکی تصرف روح در ماده است و در دیگری تصرف روح در روح. مقصود از سیادت عقل، کاربست اراده نیک در جهت مادی و معنوی است. در این معنا پیشرفت اخلاقی، جوهر تمدن است و اساس تمدن غیر از این معنای دیگری ندارد.

حجت الاسلام بابایی در ادامه گفت: او از این منظر به نقد وضعیت گذشته و امروز تمدن‌ها می‌پردازد و آن‌ها را تهی از ارزش‌های اخلاقی می‌داند و می‌گوید که هر قومی با تعصب خود در پی کسب منافع خود بوده است امروز شعوبِ متمدن با تأکید بر قومیت خود، تابع غرایز شده و از نظر اشمیتز، باید در پی روح جدیدی در دنیا بود و باید خُلق باطن را عوض کرد و باید تعارض میان امت‌ها را کم کنیم تا تمدن حقیقی شکل گیرد. اساساً در این مسأله آنچه برای فیلسوفِ تمدن مهم است نوعی ارتباط وجودی بین انسان‌ها در رشد انسانی و اخلاقی است.

**هزاره ابوسعید ابوالخیر
نشست «هزاره ابوسعید ابوالخیر» در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد. «علی‌اصغر محمدخانی» معاون فرهنگی موسسه شهر کتاب به ارایه توضیح هایی درباره ابوسعید ابوالخیر و آثار او پرداخت و ضمن اشاره به مباحثی که در آراء ابوسعید ارایه شده و بحث‌هایی که پیرامون اشعار او وجود دار، گفت: نقل شده که تعالیم عرفانی ابوسعید برپایه نفی نفس است. نکته دیگر درباره ابوسعید رابطه اندیشه‌ها و اعمال او با ملامتیه‌هایی است که آن زمان در خراسان بودند و تاثیراتی بر هم داشتند. روش عرفانی ابوسعید و شباهت‌های آن با روش عرفانی حلاج و بایزید، از دیگر مسایلی است که درباره او مطرح شده و جای بحث فراوان دارد.

محمدخانی در بخشی از سخنان خود به آثار باقی‌مانده از ابوسعید ابوالخیر هم اشاره کرد و گفت: بیشتر شهرت ابوسعید، از جهت آثار ادبی، به سبب رباعیاتی است که در طول قرن‌ها به نام او در کتاب‌ها و تذکره‌ها ثبت شده و محل بحث فراوان است. شرح حال ابوسعید در 2 کتاب در دسترس است؛ یکی حالات و سخنان او است که سال‌ها بعد از فوت او توسط نوادگانش نوشته شده و دیگر «اسرار توحید فی مقامات شیخ ابوسعید» است، که هر دو به همت محمدرضا شفیعی‌کدکنی تصحیح شده و شاید بتوان گفت بخشی از شناخت ابوسعید در ایران و جهان، مدیون کارهایی است که شفیعی‌کدکنی انجام داده است. بدون تردید شفیعی در حوزه ابوسعیدشناسی یکی از برجسته‌ترین‌ها است و سهم عمده‌ای برای شناساندن او داشته است.

«سید علی میرافضلی» از محققان حوزه رباعیات، بحث خود را درباره «رباعیات منسوب به ابوسعید ابوالخیر» شروع کرد و گفت: مهم‌ترین کتابی که در حوزه رباعیات منسوب به ابوسعید گردآوری شده، «سخنان منظوم ابوسعید ابوالخیر»، گردآورده مرحوم سعید نفیسی است، که پایه همه تحقیقات بعدی درباره شعر ابوسعید بوده و جایگاه ابوسعید را به عنوان یکی از چند شاعر بزرگ رباعی سرای فارسی تثبیت کرده است.

میرافضلی ادامه داد: دفتر رباعیات منسوب به ابوسعید ابوالخیر، که مشتمل بر 726 رباعی است، ویترین هفت قرن تاریخ رباعی فارسی از قرن پنجم تا یازدهم هجری است. البته این گزیده‌ها لزوماً بهترین رباعیات این چند قرن نیست، منتهی اصناف و اکناف تاریخ رباعی را پوشش می‌دهد و تنوع فرم و محتوا در این رباعیات به قدری است که باعث شگفتی می‌شود.

«مریم مشرف» عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی به ارایه سخنرانی درباره فریتس مایر نویسنده کتاب «ابوسعید ابوالخیر؛ حقیقت و افسانه» پرداخت، که یکی از بهترین منابع برای شناخت ابوسعید ابوالخیر و عرفان اسلامی است.

مشرف ضمن اشاره به تحصیلات و تحقیقات مایر و سفر او به ایران گفت: هنگامی که مایر در رباعی فارسی تحقیق می‌کرد، اکثر کتاب‌های مرتبط، فقط به صورت نسخه خطی بودند؛ ولی او به این‌ها بسنده نکرد و گاه برای یافتن صورت صحیح مصرع یک رباعی، به ساختمان‌ها و مسجد‌های ایران، ازبکستان و تاجیکستان سر می‌زد. مخصوصاً در قبرستان‌های قدیم به جست‌وجو می‌پرداخت تا صورت صحیح یک مصرع شعر را پیدا کند.

«محمودرضا اسفندیار» استاد دانشگاه سخنان خود را با جمله ابوسعید که هستی او بس است؛ ما را برای نیستی آفریده است، شروع کرد و گفت: سهروردی بایزید، ابوالحسن خرقانی، حلاج و ابوالعباس قصاب‌آملی را عارف‌های خسروانی می‌داند، که یکی از شاخصه‌های اصلی در این عرفان خسروانی، موضوع فتوت و جوانمردی است.

اسفندیار ضمن بیان اینکه ابوسعید ابوالخیر از شاگردان ابوالعباس قصاب‌آملی است، به روایت‌هایی که درباره فتوت و جوانمردی عارف‌های خسروانی آمده، اشاره کرد و افزود: جوانمردی باید در ذیل فرهنگ تصوف دیده شود؛ چون بی‌تردید شعبه‌ای از تصوف است. البته ویژگی‌هایی در فتوت هست، که اندکی آن را از تصوف متمایز می‌کند؛ اما به هیچ وجه نمی‌توان فتوت را از تصوف جدا کرد.


نشست گفت وگوی اجتماعی با موضوع «چشم انداز آموزش مددکاری اجتماعی در ایران و جهان» در سالن ارشاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.

«محمد زاهدی اصل» استاد پیشکسوت مددکاری اجتماعی کشور در خصوص وضعیت رشتۀ مددکاری در ایران گفت: ستاره فرمانفرمائیان بنیان گذار مددکاری اجتماعی در 1337 بودند. زمانی که این رشته در ایران تاسیس شد ما 60 سال با جهان فاصله داشتیم اما فرمانفرمائیان در دوره 20 سال خدمت خود در دانشکده خدمات اجتماعی سعی کردند این فاصله را به حداقل برسانند.

زاهدی اصل در ادامه افزود: در 1357 اتفاقی تحت عنوان انقلاب اسلامی ایران رخ داد و طبیعی است در هر کشوری که انقلاب رخ می دهد تحولاتی در همه زمینه ها ایجاد شود. طبیعتاً در ایران هم این اتفاقات رخ داد در حقیقت دانشکده مستقل خدمات اجتماعی به تدریج به یکی از واحد های دانشگاه علامه طباطبایی تبدیل شد. دانشجویان جوان، پرشور و انقلابی در سال های اول پیروزی، احساس می کردند که نیازی به رشتۀ مددکاری اجتماعی در انقلاب نداریم و تا مرحله توقف رشته مددکاری اجتماعی پیش رفتند اما نهایت با حکمیتی تائید و تاکید شد که در جامعۀ اسلامی هم که در آن باید عدالت اجتماعی محقق شود، مددکاران اجتماعی می توانند نقش آفرین باشند و برای تحقق عدالت اجتماعی به عنوان یک انسان اثرگذار تلاش کنند.

استاد پیشکسوت مددکاری اجتماعی کشور اصل در ادامه تصریح کرد: نهایتاً طی یک بستر زمانی حدود 35 سال خروجی چنین شد که ما در مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری برنامه های منسجمی برای مددکاری اجتماعی طراحی و اصلاحاتی انجام دهیم.

وی در ادامه بیان کرد: در حال حاضر در کشورمان در 2 دانشگاه علامه طباطبائی و توانبخشی هر سه مقطع تحصیلی را داریم و بر اساس برنامه های وزارت علوم، چهار اصل مورد تاکید است، از جمله اینکه مطرح شده است هر 10 سال یک برنامۀ آموزشی باید بازنگری شود که این بازنگری ها انجام شد و همه دانشگاه ها ملزم به اجرای برنامه شدند. من به عنوان عضوی از جامعه مددکاری در شورای تحول حضور پیدا کردم و از برنامۀ کارشناسی دفاع کردم و به اتفاق آرا برنامۀ کارشناسی ما به سرانجام رسید.

«حبیب آقابخشی» استاد مددکاری گفت: مساله ای ذهن من را درگیر کرده بود که با مراجعه به نوشته های مربوط به 1900 میلادی متوجه شدم این دغدغه اشتباه نیست و آن هم بحث حرفه ای شدن مددکاری اجتماعی است. به این معنا که از مددکاری جدا شویم و به سمت مددکاری اجتماعی تخصصی حرکت کنیم. یعنی از چرایی به چگونگی حرکت کنیم.

آقابخشی اظهار کرد: برای رسیدن از مددکاری به مددکاری اجتماعی تخصصی باید یک سری تخصص ها داشته باشیم؛ یکی از آن ها حرفه ای بودن است. ویژگی بعدی پاسخگو بودن است و بحث بعدی کار کردن بر اساس تئوری است. تقریباً همه فارغ التحصیلان ما خود را مددکار معرفی می کنند و خود را به عنوان مددکار اجتماعی نمی شناسند.

این استاد مددکاری در ادامه افزود: امروز در جامعۀ ما یک واقعه در سطح ساختار جامعه رخ داده است و برای حل آن باید یک کار جامعه ای صورت بگیرد. منظور این است که از کارهای فردی باید به طرف کارهای جامعه ای حرکت کنیم.



منبع: ایرنا