تاریخ ایران باید بازنویسی شود
نسل جدید همانند پدر بزرگان ما که توانستند بپذیرند که به جای سلسله های اساطیری و غیر واقعی پیشدادیان و کیانیان، سلسله های تاریخی و واقعی مادها و هخامنشیان قرار داشتند، باید آگاه شوند که پیش از اقوام مهاجر هند و اروپایی، در داخل ایران نیز ما دارای فرهنگ های متعدد و غنی، و تمدنی شگرف و پیشرو با نام عیلام بوده ایم.
سرزمین ایران، در طول جغرافیای تاریخی خود پهنه ایی از سند و پنجاب در شرق، تا دجله و فرات در غرب را شامل می شده است؛ حال بر حسب گذار زمان و ظهور و سقوط سلسله های مختلف، این گستره ی جغرافیایی گاه فراتر و گاه فشرده تر می شده است، اما تداوم فرهنگ و تمدن در این کانتکس است که منجر به شکل گیری یک قوم و ملت به نام ایران شده است. تمدن هفت هزار ساله ی ایران به صورت کلی از حدود 5000 سال قبل از میلاد وارد دوران فرهنگی در گوشه و کنار این جغرافیا می شود و از حدود 3000 سال قبل از میلاد، با شکل گیری تمدن عیلامی در محدوده پیرامون خوزستان، تاریخ برای این جغرافیا شروع به ورق خوردن می کند؛ و از حدود 700 سال قبل از میلاد و با شکل گیری نخستین سلسله ی تاریخی از نژاد هند و اروپاییان مهاجر به داخل فلات ایران که از اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول قبل از میلاد وارد منطقه شدند، یعنی مادها و پارس ها، شکل گیری قدرت های بزرگ در این جغرافیا شروع می شود.
در نظام آموزشی ایران و در مدارس و تمامی مقاطع تحصیلی، تاریخ ایران با شروع سلسله مادها آغاز می شود، در حالی که این اشتباه است. این تاریخ نویسی از اوایل قرن سیزده خورشیدی و با شروع حفاری های باستان شناسان خارجی در ایران، جای خود را به جای تاریخ اساطیری و افسانه ایی داد، و در اواخر حکومت پهلوی و با فشار دستگاه سیاسی و تاکید آن در جشن های 2500 ساله شاهنشاهی، شروع تاریخ ایران از سلسله ی مادها به صورت ایدئولوژیک رنگ و لعاب بیشتری به خود گرفت و تمامی کتاب های تاریخی جدید نیز این روش را رعایت کردند، به گونه ایی که خود را آریایی نامیدن در ایران رواج یافت و منجر به شکل گیری هویت آریایی و حتی فخر فروختن نژادی نیز شد، اما شوربختانه این روال اشتباه تا امروز نیز ادامه داشته است و دارد.

تصویر یک زن ایلامی
با بالا رفتن دانش و بینش ما توسط باستان شناسان و زبان شناسان در باب چونی و چگونگی هر چه روشن تر شدن گذشته ی تاریخی ایران طی نیم قرن گذشته، می بایست دست به اقدامات اصلاحی در نگارش تاریخ خود بزنیم. ما می دانیم که پیش از ورود اقوام به اصطلاح آریایی به فلات ایران، در گوشه و کنار این جغرافیا فرهنگ های متعددی چون جیرفت، شهر سوخته، شهداد، سیلک و بسیاری فرهنگ های دیگر وجود داشته است و همچنین تمدنی چون عیلام، که یکی از نخستین اقوام بشری است که همزمان با بین النهرین خط را اختراع می کنند وجود داشته است و پیشینه ی فرهنگی این تمدن تا هزاره ی ششم پیش از میلاد نیز ریشه دارد، و این تمدن امروزه در داخل مرزهای سیاسی و جغرافیایی ایران واقع شده است که این نکته بسیار حائز اهمیتی است. پس سرزمینی که ما امروز آن را ایران می نامیم، هر چند نام آن از نظر ریشه شناسی زبانی و معنی برگرفته از نژاد آریایی ها و خاندان های مهاجر به این جغرافیا است، اما پیش از آنان نیز این سرزمین دارای فرهنگ بومی، تاریخ منطقه ایی معین و هویت داخلی بوده است و نباید این هویت را ما از کودکانمان و نسل آینده ی ایران پنهان کنیم. آیا سرزمین عراق امروز که بخشی از آن تا همین دو قرن پیش جزئی از جغرافیای سیاسی ما بود، اگر جدا نشده بود، ما فرهنگ های غنی چون آشور و بابل و اکد را که همانند عیلام بودند را می بایست از تاریخمان حذف می کردیم؟ تمدن هایی در این جغرافیا هستند که به گفته ی تمامی باستان شناسان دنیا، این منطقه را تبدیل به مهد تمدن دنیا کرده اند، اما ما نباید آن را جزء تاریخ خود بدانیم؟ همانگونه که تاریخ عیلام و فرهنگ های بومی داخل فلات را اکنون جزئی از تاریخ خود آموزش نمی دهیم؟

پس با افزایش داده های تاریخی و باستانی مستند، جامعه عام به ویژه نسل جدید نیز می بایست از این اکتشافات علمی به صورت مستقیم مطلع شوند. باید واحدهای درسی تاریخ و کتاب های مرتبط با آن در تمامی مقاطع که در مدارس تدریس می شوند، به جای تدریس و آموزش تاریخ از مادها و پارس ها از حدود 700 سال قبل از میلاد، از فرهنگ های بومی هزاره پنجم و اولین سلسله ی تاریخی عیلام قدیم که از حدود 2800 سال قبل از میلاد هستند آغاز شود.
نسل جدید همانند پدر بزرگان ما که توانستند بپذیرند که به جای سلسله های اساطیری و غیر واقعی پیشدادیان و کیانیان، سلسله های تاریخی و واقعی مادها و هخامنشیان قرار داشتند، باید آگاه شوند که پیش از اقوام مهاجر هند و اروپایی، در داخل ایران نیز ما دارای فرهنگ های متعدد و غنی، و تمدنی شگرف و پیشرو با نام عیلام بوده ایم. بی شک با انجام این مهم کسی منکر حضور آریاییان و مادها و پارس ها نخواهد شد، آنگونه که پان ایرانیست ها با آن مشکل دارند! بلکه برعکس، این نکته می تواند مُهر تاییدی باشد به متمدن تر و کهن تر بودن یک قوم و ملت با نام ایران. تاریخ هر پنجاه سال یکبار باید بازنویسی شود، پس در این برهه زمانی نیز لزوم چنین اتفاقی غیر قابل اجتناب و حتی الزامی به نظر می رسد.
عکس خبر:سنگنگاره ردیف سربازان پارسی و مادی بر دیواره پلکان کاخ آپادانای تخت جمشید, سربازان اول و سوم از سمت راست، اهل پارس و دوم و چهارم اهل ماد هستند.
بازدید:۷۲۸
منبع: معماری نیوز