شوشترِ نو، جایِ خالیِ معمار در فرآیندِ ثبت و پس از آن
آیا جز این است که پدیدآورندگانِ این آثار اهمیتی نداشتهاند؟ میگوییم مسجدِ شاه چون شاه عباس دستور و سرمایهیِ ساختِ آن را داده ولی نمیدانیم معماران و هنرمندانِ سازندهیِ آن چه کسانی بودهاند.
به گزارش بامداد زاگرس، طبیبه رضایی معمار ایرانی ساکن پاریس در یادداشتی "از اینکه کسی از تلاش های "کامران دیبا" معمار برجسته ایرانی در خصوص ثبت ملی "شوشتر نو" تقدیر نکرده و حتی با وی در این خصوص تماسی هم نگرفته گلایه کرده است یادداشت وی در ادامه می آید
خوشنود ایم که با تلاش و پشتکارِ همگانی شوشترِ نو در فهرستِ میراثِ ملی ثبت شد. این خود جایِ خرسندی و سپاس است ولی چیزی که مایهیِ شگفتیست این است که پس از ثبتِ اثر هیچ کس یا نهادِ مسوولی با کامرانِ دیبا که پدیدآورندهیِ آن است تماسی نگرفته تا برایِ درج در پروندهیِ این میراثِ ملی از او اِطلاعاتی، اسنادی، نقشهای یا عکسی بخواهد،
انگار که این شهر یک شب با وردی جادویی از زمین روییده باشد و ندانیم چه کسی و چگونه آن را خلق کرده. وقتی اثری ثبت میشود نخستین کسی که باید با او رایزنی کرد آفرینندهیِ اثر است واگر او از دنیا رفته باشد با نزدیکانش و پس از آنان با همکارانش گفتوگو میکنیم تا همهیِ دانستنیهایِ خرد و درشت را دربارهیِ آن کار گردآوری کنیم.
اثر را به نامِ پدیدآورندهاش میشناسیم. میگوییم گلستانِ سعدی، سمفُنیِ نهمِ بتهُوِن، پیشدرآمدِ صبا، چهرهیِ مُنالیزایِ داوینچی، ... در مطالعهیِ تاریخِ معماری چه کهن و چه معاصر نامِ معمار را فراموش نمیکنیم. کلیسایِ فلرانس را مهمتر یا جدا از معمارش برونِلِسکی نمیدانیم و از ساختمانهایِ زَها حدید بی نام بردن از خودِ او سخن نمیگوییم. ولی در ایران آفرینندهیِ اثر را پاک از یاد میبریم. بسیار کم نامِ معماران یا استادکارانِ ساختمانهایِ تاریخی را میدانیم. در خوشنویسی و نگارگری و تذهیب غالباً نامِ هنرمند نوشته نشده و همواره ناچار ایم دست به حدس و گمان بزنیم. چرا چنین است؟
آیا جز این است که پدیدآورندگانِ این آثار اهمیتی نداشتهاند؟ میگوییم مسجدِ شاه چون شاه عباس دستور و سرمایهیِ ساختِ آن را داده ولی نمیدانیم معماران و هنرمندانِ سازندهیِ آن چه کسانی بودهاند. میگوییم شاهنامهیِ شاهتهماسبی چون به دستورِ شاهتهماسب نگارگری شده ولی نمیدانیم هر برگِ باارزشِ آن به دستِ کدام هنرمند نقاشی شده. این نشانهیِ فرهنگیست که در آن قدرت و پول مهمتر از هنر و خلاقیت است.
آیا هنگامِ آن نرسیده که این فرهنگِ قدرتمحور را اصلاح کنیم؟ هنگامِ آن نرسیده که مولفِ اثرِ تاریخی را به حساب بیاوریم؟ نه برایِ بزرگداشتِ شخصِ او بل که برایِ دستیابی به دانستههایِ دستِ اول و دقیق دربارهیِ اثر و پیشبینیِ روشها و راهکارها و راهِ حلهایِ کارآمدتر برایِ مرمت و نگهداریِ بهترِ آن در آینده.
امیدوار ام اهمیتِ این نکته را دریابیم.
طبیبه رضایی، پاریس، خردادِ ۱۳۹۹

کامران دیبا
بازدید:۲۶۸۱