بیش از یکساعت است که روی پله‌های مقابل یک آژانس معاملات ملکی، چمباتمه زده و چشم به افق دوخته است؛ وقتی سلام می‌کنم از جا می‌پرد و بدون جواب سلام، می‌گوید: حالا چه باید کنم؟ نمی‌توانم خانه‌ای برای اجاره پیدا کنم؟ کجا باید بروم؟ کسی احوال‌پُرس نیست. حالا واقعا درماندگی را حس می‌کنم.
کد خبر: ۵۲۱۹۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۰۵