شهردار آینده اصفهان "سیاسی" است یا "غیرسیاسی"؟
با نزدیک شدن زمان معرفی سکانداران جدید شهرداریها، «انتخاب سیاسی» و «انتخاب غیرسیاسی» به عباراتی پربسامد در مهرهچینیهای مدیریت شهری تبدیل شده است. امروز که از سویی سهم شهرها از اقتصاد، قدرت و گفتمانپروریهای ملی افزایش پیدا کرده و از سوی دیگر، تقریبا همه صندلیهای شوراهای کلانشهری در اختیار یک طیف سیاسی واحد قرار گرفتهاند، بحث در مورد گرایش حزبی شهردارهای منتخب گرم و گرمتر میشود.

بسیارند آنهایی که نگرانند یک شهردار سیاسی، منابع قدرت را در انحصار سوگیریهای حزبی درآورده و سیاستگری بر انجام وظایف او سایه اندازد. داشتههای اصفهان برای بده بستان نیستند؛ سرفصل گفتوگویی که به کوچهها و خیابانها محدود نمیشود.
مرضیه پیراوی ونک، عضو هیئت علمی دانشگاه هنر اصفهان، عبارت «مدیران صرفا جناحی» را در کنار «تحمیلی» و در مقابل «مدیران لایق» استفاده میکند.
وی میگوید: شهردار کلانشهری چون اصفهان نباید آینده شهر را فدای خودخواهی و یا جناحبندی خاصی کند.
وی ادامه میدهد: در جامعه ما سیاسیبازی واژهای منفی تلقی شده و در یک نظرسنجی عمومی میتواند جزو پنج ویژگی منفور شهرداران تلقی شود. در عین حال، طرفداران شهردارِ سیاسی چنین انتخابی را نه فقط مفید، که اجتنابناپذیر میدانند. در نبردهای سهمگین اگرنه شمشیر، حداقل سپر باید داشت.
از سوی دیگر عضو منتخب شورای پنجم شهر اصفهان، انتخاب یک شهردار غیرسیاسی را نزدیک به «بعید» میداند. به گفته کوروش خسروی، سیاست یکی از بازوهای شهرداری بهعنوان بخشی از مدیریت کلان است. وی به لزوم ارتباط شهرداری با مقامات بالای نظام، وزرا، اعضای کابینه، معاونت ریاست جمهوری، قوه مقننه، قوه مجریه و ... اشاره کرده و نتیجه میگیرد چنین تعاملی بدون ابزار سیاست اگر ناممکن نباشد، بسیار دشوار خواهد بود.
خسروی فیلترهای سیاسی را عاملی مفید در پاکدستی و کارآمدی شمرده و میگوید: افراد باید شناسنامهدار باشند. به گفته وی عدم تعلق حزبیِ بسیاری از مدیران رده بالا، فساد آنها را آسان ساخته و این درحالی است که یک حزب برای جلوگیری از بدنامی، خود تبدیل به سیستمی نظارتی بر نمایندگان و منصوبانش خواهد شد. عضو منتخب شورای پنجم شهر اصفهان تأکید میکند: این روش در دنیا پاسخ گرفته است. خسروی معتقد است انتخابهای حزبی فینفسه بد نیستند، مشروط بر آنکه در کنار دیگر شایستگیها و توانمندیها قرار گیرند.
هیچ شهرداری قادر نیست بدون معاونان و مشاورانی کارآمد، شهر را آنطور که باید به اهداف خود نزدیک کند. احزاب میتوانند با بهرهگیری از ارتباطات گسترده، در گردآوری تیمهای کارشناسی، فعال و حرفهای عمل کنند. اما باید از آنها خواست نخبهگرایی خود را در این بخش تقویت کرده و تنها قانع به بدهبستانهای سیاسی نشوند. به هر صورت، با هر توجیه و دلیلی، آنچه دید عموم را نسبت به انتخابهای جناحی منفی کرده، تجارب تلخی است که از فعالیت سیاستمردان حاصل شده است. مردم امیدوارند با انتصابهایی کمتر سیاسی، تنشهای روزمره دستههای همیشه طلبکار قدرت، قدری آرام بگیرد.
بهروز نصر، مدیر هماهنگی و نظارت مناطق و سازمانهای شهرداری اصفهان نیز، جزو کسانی است که انتخاب شهردار غیرسیاسی را ناممکن میشمارد. به زعم وی «سیاستگذاری صحیح»، بایدها، نبایدها و چهارچوبهایی است که هر گروهی برای رستگاری جامعه ترسیم میکند. لذا اجتناب از این چهارچوبها در ردههای مدیریتی نه مطلوب است و نه ممکن. نصر معتقد است که شهردار باید بتواند با بهرهگیری از روابط حزبی و سیاسی خود، منابع را به شهر کشانده و مشکلات آن را با استفاده از روابط درونشبکهای و همافزاییهای حزبی و گروهی خود، برطرف کند. با این وجود، منفعتجوییهای فردی ذیل گرایشهای نامآشنا، «سیاسیکاری» را به مفهومی کاملا منفی تقلیل داده است.
در مجموع بهنظر میرسد علیرغم تمام نیازها و واقعیتهای موجود، تنشها و تجارب منفیِ گذشته هستند که مردم و دانشگاهیان را نسبت به عملکرد مهرههای سیاسی دلآزرده و نگران ساختهاند. مدیر گروه اقتصاد و کارافرینی هنر دانشگاه هنر اصفهان، یک انتخاب سیاسی را تنها تا جایی مفید میداند که به سرمایههای اجتماعی ضربه نزند. رسول بیدارم معتقد است بین تمام ویژگیهای لازم و ضروری برای یک شهردار، سیاسی بودن آن قدرها هم اهمیت ندارد، گرچه سیاستورزیهای دورههای گذشته بوده که اعتماد عمومی شهروندان را کاهش و به دنبال آن، کاهش سرمایههای اجتماعی را داشته است و کاهش این سرمایهها، هزینههای مبادله برای تولید خدمات شهری را افزایش میدهد.
به گفته عضو هیئت علمی دانشگاه هنر اصفهان، همسویی میتواند رقابتها را تا حدی کاهش داده و از این طریق، سیاستهای شهری با کارایی کمتری اجرا شود. بیدرام تاکید میکند حضور چند نفر از جناح روبهرو میتوانست به ایجاد بحث و گفتوگو بین آرای مخالف انجامیده و از تأیید همه نظراتِ یکدست جلوگیری کند از طرفی در این حالت از پتانسیل افراد در جناح روبه رو نیز استفاده میشد.
شاید بتوان گفت که جناحبندی سیاسی نباید تنها معیارِ انتخاب مدیری در سطح شهرداری کلانشهرها باشد. با این خط مشی، نامی که همزمان تخصص و سیاستمداری را در رزومه خود ثبت کرده باید بتواند برای تصدی عنوان شهردار، بسیار مناسب تلقی شود. این جمله اما، به تنهایی مشکلگشا نیست.
نگاهی به گذشته اصفهان نشان میدهد که حتی فردی با سابقه ریاست دو دانشگاه معتبر شهر نیز، چندی پس از تصدی پست شهردار، از سوی مخالفان خود به عزل و نصبهای منحصرا سیاسی متهم میشود. تجارب مشابه، تأثیر قاطعانه تخصص، توانایی و تجارب فردی را در رام کردن گرایشهای جناحی رئوس قدرت، زیر سؤال میبرد. اگر تخصصهای آکادمیک میتوانستند بر گرایشهای سیاسی سایه اندازند، چه نیازی بود با عوض شدن دولتها منتظر تغییر نام رؤسای دانشگاهی باشیم؟
در کشوری که همه سیاسی هستند و در عین حال، سن اغلب مدیران رده بالای آن از پنجاه فراتر رفته، کدام فرد شایستهای را میتوان منصوب کرد، بدون آنکه به سیاسیبازی متهم شود و یا، کدام انتخاب سیاسی را نمیشود با کولهباری از تجارب حرفهای و مدارک دانشگاهی، موجه جلوه داد؟! امروز دیگر کدام انتصابی را میتوان «صرفا مبتنی بر تخصص» و یا «صرفا جناحی» برشمرد؟! جز این است که در هر کنشی، واژههایی ثابت بین دارندگان قدرت و منتقدان آن رد و بدل میشوند؟!
کوروش خسروی و بهروز نصر هر دو، تفاوت بین سیاسی بودن و سیاسیکاری را اولویتبندی بین «منافع عمومی» و «سهمخواهیهای جناحی» میدانند. چنین تفاوتی اما بیش از آنکه خط مرزی مشخصی تعیین کند، ترسیم کننده یک طیف بوده و بر نمونههایی نسبتا مطلق تکیه میزند. قربانی کردن سود و زیان فردی برای منافع عمومی میتواند در یک سوی طیف قرار گیرد، و تحریف قضاوتهای کارشناسی با قصد افزایش انباشتههای گروهی، در سمت دیگر آن.
گذشته از این مثالهای واضح اما، موارد متعددی را میتوان یافت که در نقاط میانهای جای گرفته و متکی به تعابیر شخصی هستند. پنهان کردن جزئیات قراردادی که ممکن است واسطه جنجالهای رسانهای شود، در نظر عاملان، همفکری و همراهی نهادهای مدیریتی، جلوگیری از تنشهای اجتماعی و حمایت از تنها رویکردی محسوب میشود که مشروط به همکاریهای سیاسی، قادر به حل مشکلات جامعه خواهد بود. همین اقدام اما، میتواند از سوی جناح مقابل مثال واضحی از قدرتی باشد که مورد سوءاستفاده قرار گرفته.
در نهایت باید به یاد داشت که با وارد شدن به عرصههای مبهم و دالانهای تو در توی قدرت، قانون است که باید مرزها را مشخص و ابهامات را روشن کند. اگر اخلاق و قانون حکمفرما نباشند هر فردی در هر لایهای از قدرت، ابزارِ در اختیار خود را برای دستیابی به مقاصد شخصی و گروهی مورد استفاده قرار خواهد داد و سیاست، تنها یکی از این ابزار خواهد بود.
سوگیریهای سیاسی در عین آن که مفیدند، خطرناک هم هستند. با رسانهایتر شدن تنشهای حزبی، دامن زدن به بداخلاقیهای سیاسی و انتشار جهتگیرانه قضاوتهای کارشناسی، سرمایه اجتماعی به شدت مورد تهدید قرار گرفته. اگر قبول کنیم هیچ انتخابی صد در صد نیست، باید امیدوار بود انتخاب دشوار شورای شهر اصفهان هرچه باشد، پس از گذشت چهار سال باز هم قابل دفاع بوده و منافعی بیش از مضرات آن برای شهر و شهروندان به همراه آورد.
جهتگیریهای سیاسی و همسوییهای حزبی در این مقطع زمانی اگر غیرقابل اجتناب باشند، لازم است با نقد مداوم داخلی و خارجی و البته قانونی، همراه شوند. در شرایطی که رابطه مدیریت شهری و دولتهای ملی تحت تأثیر کنشهای انتخاباتی، فشارهای سیاسی و البته ضعفهای بیپایان بروکراتیک، دشوار و پر از دستانداز شده، باید امیدوار بود هماهنگی سیاسی بیسابقه دولت و شوراها در این چهار سال، که بیتردید بر انتخاب شهردار نیز تأثیر خواهد داشت، بتواند روابط پایدار و چهارچوبهای قانونی قابل امتدادی را برای اتصال بین سیاستهای ملی و محلی رقم زند.
بازدید:۴۷۶
منبع: ایسنا