کد خبر: ۳۶۹۴۴
تاریخ انتشار: ۱۲:۵۶ - ۲۱ مرداد ۱۳۹۶ 12 August 2017

شهردار آینده اصفهان "سیاسی" است یا "غیرسیاسی"؟

با نزدیک شدن زمان معرفی سکانداران جدید شهرداری‎ها، «انتخاب سیاسی» و «انتخاب غیرسیاسی» به عباراتی پربسامد در مهره‎چینی‎های مدیریت شهری تبدیل شده است. امروز که از سویی سهم شهرها از اقتصاد، قدرت و گفتمان‎پروری‎های ملی افزایش پیدا کرده و از سوی دیگر، تقریبا همه صندلی‎های شوراهای کلان‎شهری در اختیار یک طیف سیاسی واحد قرار گرفته‎اند، بحث در مورد گرایش حزبی شهردارهای منتخب گرم و گرم‎تر می‎شود.

«سیاسی‎کاری مهره‎های قدرت» در فرهنگ عمومی ضرب آهنگ خوش‎آیندی ندارد و اغلب، با واژه‎های جانبداری و غرض‎ورزی، جنگ قدرت و سهم‎خواهی، هم‎زمان و هم‎معنا مورد استفاده قرار می‎گیرد. در عین حال، سیاستمداران ترجیح می‎دهند «سیاسی بودن» را عبارتی مستقل بدانند. دلایل، محکم و روشن هستند اما، ای کاش مرز واژه‎ها نیز چنین بودند.

بسیارند آن‌هایی که نگرانند یک شهردار سیاسی، منابع قدرت را در انحصار سوگیری‎های حزبی درآورده و سیاست‎گری بر انجام وظایف او سایه اندازد. داشته‎های اصفهان برای بده بستان نیستند؛ سرفصل گفت‎وگویی که به کوچه‎ها و خیابان‎ها محدود نمی‎شود.

مرضیه پیراوی ونک، عضو هیئت علمی دانشگاه هنر اصفهان، عبارت «مدیران صرفا جناحی» را در کنار «تحمیلی» و در مقابل «مدیران لایق» استفاده می‎کند.

وی می‌گوید: شهردار کلان‎شهری چون اصفهان نباید آینده شهر را فدای خودخواهی و یا جناح‎بندی خاصی کند.

وی ادامه می‌دهد: در جامعه ما سیاسی‎بازی‎ واژه‎ای منفی تلقی شده و در یک نظرسنجی عمومی می‎تواند جزو پنج ویژگی منفور شهرداران تلقی شود. در عین حال، طرفداران شهردارِ سیاسی چنین انتخابی را نه فقط مفید، که اجتناب‎ناپذیر می‎دانند. در نبردهای سهمگین اگرنه شمشیر، حداقل سپر باید داشت.

از سوی دیگر عضو منتخب شورای پنجم شهر اصفهان، انتخاب یک شهردار غیرسیاسی را نزدیک به «بعید» می‎داند. به گفته کوروش خسروی، سیاست یکی از بازوهای شهرداری به‎عنوان بخشی از مدیریت کلان است. وی به لزوم ارتباط شهرداری با مقامات بالای نظام، وزرا، اعضای کابینه، معاونت ریاست جمهوری، قوه مقننه، قوه مجریه و ... اشاره کرده و نتیجه می‎گیرد چنین تعاملی بدون ابزار سیاست اگر ناممکن نباشد، بسیار دشوار خواهد بود.

خسروی فیلترهای سیاسی را عاملی مفید در پاکدستی و کارآمدی شمرده و می‎گوید: افراد باید شناسنامه‎دار باشند. به گفته وی عدم تعلق حزبیِ بسیاری از مدیران رده بالا، فساد آن‎ها را آسان ساخته و این درحالی است که یک حزب برای جلوگیری از بدنامی، خود تبدیل به سیستمی نظارتی بر نمایندگان و منصوبانش خواهد شد. عضو منتخب شورای پنجم شهر اصفهان تأکید می‎کند: این روش در دنیا پاسخ گرفته است. خسروی معتقد است انتخاب‎های حزبی فی‎نفسه بد نیستند، مشروط بر آنکه در کنار دیگر شایستگی‎ها و توانمندی‎ها قرار گیرند.

هیچ شهرداری قادر نیست بدون معاونان و مشاورانی کارآمد، شهر را آن‎طور که باید به اهداف خود نزدیک کند. احزاب می‎توانند با بهره‎گیری از ارتباطات گسترده، در گردآوری تیم‎های کارشناسی، فعال و حرفه‎ای عمل کنند. اما باید از آن‎ها خواست نخبه‎گرایی خود را در این بخش تقویت کرده و تنها قانع به بده‎بستان‎های سیاسی نشوند. به هر صورت، با هر توجیه و دلیلی، آنچه دید عموم را نسبت به انتخاب‎های جناحی منفی کرده، تجارب تلخی است که از فعالیت سیاستمردان حاصل شده است. مردم امیدوارند با انتصاب‎هایی کم‎تر سیاسی، تنش‎های روزمره دسته‎های همیشه طلبکار قدرت، قدری آرام بگیرد.

بهروز نصر، مدیر هماهنگی و نظارت مناطق و سازمان‎های شهرداری اصفهان نیز، جزو کسانی است که انتخاب شهردار غیرسیاسی را ناممکن می‎شمارد. به زعم وی «سیاست‎گذاری صحیح»، بایدها، نبایدها و چهارچوب‎هایی است که هر گروهی برای رستگاری جامعه ترسیم می‎کند. لذا اجتناب از این چهارچوب‎ها در رده‎های مدیریتی نه مطلوب است و نه ممکن. نصر معتقد است که شهردار باید بتواند با بهره‎گیری از روابط حزبی و سیاسی خود، منابع را به شهر کشانده و مشکلات آن را با استفاده از روابط درون‎شبکه‎ای و هم‎افزایی‎های حزبی و گروهی خود، برطرف کند. با این وجود، منفعت‎جویی‎های فردی ذیل گرایش‎های نام‎آشنا، «سیاسی‎کاری» را به مفهومی کاملا منفی تقلیل داده است.

در مجموع به‎نظر می‎رسد علی‎رغم تمام نیازها و واقعیت‎های موجود، تنش‎ها و تجارب منفیِ گذشته هستند که مردم و دانشگاهیان را نسبت به عملکرد مهره‎های سیاسی دل‎آزرده و نگران ساخته‎اند. مدیر گروه اقتصاد و کارافرینی هنر دانشگاه هنر اصفهان، یک انتخاب سیاسی را تنها تا جایی مفید می‎داند که به سرمایه‎های اجتماعی ضربه نزند. رسول بیدارم معتقد است بین تمام ویژگی‎های لازم و ضروری برای یک شهردار، سیاسی بودن آن قدرها هم اهمیت ندارد، گرچه سیاست‎ورزی‎های دوره‎های گذشته بوده که اعتماد عمومی شهروندان را کاهش و به دنبال آن، کاهش سرمایه‌های اجتماعی را داشته است و کاهش این سرمایه‌ها، هزینه‌های مبادله برای تولید خدمات شهری را افزایش می‌دهد.

به گفته عضو هیئت علمی دانشگاه هنر اصفهان، هم‎سویی می‎تواند رقابت‎ها را تا حدی کاهش داده و از این طریق، سیاست‎های شهری با کارایی کمتری اجرا شود. بیدرام تاکید می‌کند حضور چند نفر از جناح روبه‎رو می‎توانست به ایجاد بحث و گفت‎وگو بین آرای مخالف انجامیده و از تأیید همه نظراتِ یک‎دست جلوگیری کند از طرفی در این حالت از پتانسیل افراد در جناح روبه رو نیز استفاده می‌شد.

 شاید بتوان گفت که جناح‎بندی سیاسی نباید تنها معیارِ انتخاب مدیری در سطح شهرداری کلان‎شهرها باشد. با این خط مشی، نامی که هم‎زمان تخصص و سیاستمداری را در رزومه خود ثبت کرده باید بتواند برای تصدی عنوان شهردار، بسیار مناسب تلقی شود. این جمله اما، به تنهایی مشکل‎گشا نیست.

نگاهی به گذشته اصفهان نشان می‎دهد که حتی فردی با سابقه ریاست دو دانشگاه معتبر شهر نیز، چندی پس از تصدی پست شهردار، از سوی مخالفان خود به عزل و نصب‎های منحصرا سیاسی متهم می‎شود. تجارب مشابه، تأثیر قاطعانه تخصص، توانایی و تجارب فردی را در رام کردن گرایش‎های جناحی رئوس قدرت، زیر سؤال می‎برد. اگر تخصص‎های آکادمیک می‎توانستند بر گرایش‎های سیاسی سایه اندازند، چه نیازی بود با عوض شدن دولت‎ها منتظر تغییر نام رؤسای دانشگاهی باشیم؟

در کشوری که همه سیاسی هستند و در عین حال، سن اغلب مدیران رده بالای آن از پنجاه فراتر رفته، کدام فرد شایسته‎ای را می‎توان منصوب کرد، بدون آن‎که به سیاسی‎بازی متهم شود و یا، کدام انتخاب سیاسی را نمی‎شود با کوله‎باری از تجارب حرفه‎ای و مدارک دانشگاهی، موجه جلوه داد؟! امروز دیگر کدام انتصابی را می‎توان «صرفا مبتنی بر تخصص» و یا «صرفا جناحی» برشمرد؟! جز این است که در هر کنشی، واژه‎هایی ثابت بین دارندگان قدرت و منتقدان آن رد و بدل می‎شوند؟!

کوروش خسروی و بهروز نصر هر دو، تفاوت بین سیاسی بودن و سیاسی‎کاری را اولویت‎بندی بین «منافع عمومی» و «سهم‎خواهی‎های جناحی» می‎دانند. چنین تفاوتی اما بیش از آن‎که خط مرزی مشخصی تعیین کند، ترسیم کننده یک طیف بوده و بر نمونه‎هایی نسبتا مطلق تکیه می‎زند. قربانی کردن سود و زیان فردی برای منافع عمومی می‎تواند در یک سوی طیف قرار گیرد، و تحریف قضاوت‎های کارشناسی با قصد افزایش انباشته‎های گروهی، در سمت دیگر آن.

گذشته از این مثال‎های واضح اما، موارد متعددی را می‎توان یافت که در نقاط میانه‎ای جای گرفته و متکی به تعابیر شخصی هستند. پنهان کردن جزئیات قراردادی که ممکن است واسطه جنجال‎های رسانه‎ای شود، در نظر عاملان، همفکری و همراهی نهادهای مدیریتی، جلوگیری از تنش‎های اجتماعی و حمایت از تنها رویکردی محسوب می‎شود که مشروط به همکاری‎های سیاسی، قادر به حل مشکلات جامعه خواهد بود. همین اقدام اما، می‎تواند از سوی جناح مقابل مثال واضحی از قدرتی باشد که مورد سوءاستفاده قرار گرفته.

در نهایت باید به یاد داشت که با وارد شدن به عرصه‎های مبهم و دالان‎های تو در توی قدرت، قانون است که باید مرزها را مشخص و ابهامات را روشن کند. اگر اخلاق و قانون حکم‎فرما نباشند هر فردی در هر لایه‎ای از قدرت، ابزارِ در اختیار خود را برای دستیابی به مقاصد شخصی و گروهی مورد استفاده قرار خواهد داد و سیاست، تنها یکی از این ابزار خواهد بود.

سوگیری‎های سیاسی در عین آن که مفیدند، خطرناک هم هستند. با رسانه‎ای‎تر شدن تنش‎های حزبی، دامن زدن به بداخلاقی‎های سیاسی و انتشار جهت‎گیرانه قضاوت‎های کارشناسی، سرمایه اجتماعی به شدت مورد تهدید قرار گرفته. اگر قبول کنیم هیچ انتخابی صد در صد نیست، باید امیدوار بود انتخاب دشوار شورای شهر اصفهان هرچه باشد، پس از گذشت چهار سال باز هم قابل دفاع بوده و منافعی بیش از مضرات آن برای شهر و شهروندان به همراه آورد.

جهت‎گیری‎های سیاسی و هم‎سویی‎های حزبی در این مقطع زمانی اگر غیرقابل اجتناب باشند، لازم است با نقد مداوم داخلی و خارجی و البته قانونی، همراه شوند. در شرایطی که رابطه مدیریت شهری و دولت‎های ملی تحت تأثیر کنش‎های انتخاباتی، فشارهای سیاسی و البته ضعف‎های بی‎پایان بروکراتیک، دشوار و پر از دست‎انداز شده، باید امیدوار بود هماهنگی سیاسی بی‎سابقه دولت و شوراها در این چهار سال، که بی‎تردید بر انتخاب شهردار نیز تأثیر خواهد داشت، بتواند روابط پایدار و چهارچوب‎های قانونی قابل امتدادی را برای اتصال بین سیاست‎های ملی و محلی رقم زند.

بازدید:۴۲۰
منبع: ایسنا