کد خبر: ۱۱۲۳۱
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۹ - ۲۹ آذر ۱۳۹۲ 20 December 2013

در شهر همه می پرسند: مقصر کیست؟


خبری در شهر پیچید و دل های بسیاری را به درد آورد و فغان و ناله ی بی شماری به آسمان برخاست. شرنگ خبر اما آنچنان تلخ و گزنده بود که دل و دیده ی هر شنونده ای، دور و نزدیک را به درد و غم پیچید و آزرد و تر کرد. امروز باید در شهر و دانشگاه می بودی و می دیدی که حتی از بی خبرترین و بی خیال ترین آدم شهر هم نمی توانستی لبخندی بر لبی دشت کنی.

امروز روز غمبار و خونینی یود. خبر رسید که در جاده ی شوشتر – دزفول نزدیکی های صالح شهر، مینی بوسی دچار سانحه ی تصادف شده و همگی مسافران آن یا کشته شده اند یا به شدت مجروح گردیده اند. نیروهای امدادی از شهرهای همجوار رسیده اند و هر چه توانسته اند، کرده اند و زنده ها و مجروحین را برده اند و ...
پلیس راهور هم علت حادثه را انحراف به چپ و بی احتیاطی راننده ی مینی بوس اعلام کرده است و ... تمام.
اما به راستی آیا تمام؟!

ماجرا تازه شروع شده است. فغان و شیون خانواده ها و ضجه های دلخراش بازماندگان و نزدیکان حادثه دیدگان، فضای ماتمزده ی شهر را به شدت آکنده و قرین تلخی و مرارت کرده است.
همه می پرسند: "مقصر کیست؟"، "تقصیر از کجاست؟"، " از این اتفاقات چند بار دیگر باید پیش بیاید تا کاری انجام شود؟"، "پاسخگو کیست؟".

" مسئولان کجایند؟"، " چه کسی و چه نهادی باید از این اتفاقات جلوگیری کند؟"، "چرا این همه اتفاق می افتد و کسی مسئولین را بازخواست نمی کند؟".
"تا به کی تقصیر را باید بر گردن دم دستی ترین عامل انداخت؟"، " تکمیل این جاده قرار است کی به آخر برسد؟".
"چرا درست بعد از پیش آمدن هر اتفاقی، سونامی و سیل اظهارنظرهای کارشناسی شده و نشده به راه می افتد و فرافکنانه همه چیز به گردن دیگری و آن دیگری و درنهایت آن بخت برگشته ی دست از همه جا کوتاه می افتد؟".
"با آن همه اظهار نظرهای پر و پیمان، چرا دست آخر، لااقل نتیجه ای دلخوشکنک عاید ما مردمان گرفتار نمی شود و ...؟".

و دوباره همان سکوت تلخ همیشگی و ادامه ی همان رسم و رویه ی مسبوق و معهود دیرینه و ...
و دوباره همان اتفاق و همان فغان و ضجه های دلخراش و همان شهر ماتمزده و ...
سال هاست وعده داده شده است که به زودی جاده ی ترانزیت شوشتر به دزفول که مدت هاست جولانگاه ماشین های سنگین با استانداردهای حداقلی و نامطمئن شده است؛ به صورت بزرگراهی درخواهد آمد اما دریغ و درد که جان ها و خانواده های بسیاری بر باد شد و این آرزو بر دل ماند.
از نماینده ی محترم شهرستان شوشتر می خواهیم که صدای رسای مردم رنجور شهری باشد که از محرومیت ها و مشکلات فراوان آن به تنگ آمده اند و خواستار شهری امن و اگر نه پیشرفته اما برخوردار از امکانات حداقلی رفاهی و شهری، در خور نام شوشتر "به معنای خوب تر" هستند.



مرجع:شوشان-روزبه خدادادی