کد خبر: ۲۷۱۳۸
تاریخ انتشار: ۰۷:۳۵ - ۱۲ بهمن ۱۳۹۴ 01 February 2016

تنگناهای مهندسان مشاور -بخش دوم

علی اعطا

در یادداشت پیشین تمرکز اصلی یادداشت بر تنگناهای مالی دفاتر مهندسی مشاور به عنوان آن دسته از مشکلاتی بود که عملکرد نیروی انسانی را به عنوان اصلی ترین سرمایه ی این دفاتر تحت الشعاع قرار می داد؛ به اجمال به موضوع اشاراتی شد، اگرچه می توان با مستندات قانونی به مشکلات جدی تری در حوزه ی مسایل مالیاتی مربوط به مهندسین مشاور نیز اشاره کرد که این دسته از مشکلات را جدی تر کرده است. در این یادداشت، تمرکز من عمدتا بر نحوه ی مواجهه ی دستگاه کارفرمایی با این دفاتر است و تلقی غلطی که در سالهای اخیر، متاسفانه به باوری رایج تبدیل شده است.

چنانکه گفته شد دفاتر مهندسی مشاور عمدتا بنا بر رسالت خود در حوزه ی انجام مطالعات فنی، تهیه ی طرح و نظارت بر اجرای طرح ها فعالیت می کنند. به عبارتی، این دفاتر با پشتوانه ی نیروی کار متخصص در حوزه های مختلف به فعالیت می پردازند و سرمایه ی اصلی این دفاتر، نیروی انسانی و دانش تخصصی آنهاست. با این پیش فرض، می توان تصور کرد تشخیص فنی مهندسان مشاور در زمینه های مختلف، ممکن است با خواسته ها و نظرات کارفرمایان در مواردی دارای اختلاف و زاویه باشد. در این موارد، طبیعی است که انتظار داشته باشیم دستگاه هایی که نسبت به مهندسین مشاور در جایگاه کارفرما قرار می گیرند، به واسطه ی خرید خدمات فنی از این دفاتر، از تشخیص فنی دفاتر مهندسین مشاور تبعیت کنند و آن را ملاک عمل بدانند. از سوی دیگر، در مقام تئوری انتظار می رود کارشناسان مهندسین مشاور تشخیص فنی خود را در حوزه ی مطالعات و تهیه ی طرح، مبنای عمل قرار دهند و در چارچوب این تشخص فنی، مسایل را بررسی و تجزیه تحلیل کنند و از همه مهمتر، در شرایطی که تشخیص فنی خود را صحیح و قابل دفاع می دانند، بر آن پافشاری کنند. در مقام عمل، متاسفانه در موارد بسیار، شرایط به گونه ی دیگری رقم می خورد و در حقیقت، عمدتا کارفرمایان هستند که خواسته های غیرکارشناسی و غیرفنی خود را به مهندسین مشاور تحمیل می کنند. اگر بخواهیم صریح تر صحبت کنیم، باید بگوییم در سالهای اخیر دفاتر مهندسی مشاور در حدی تضعیف شده اند که عمدتا قاطعیت و تاثیرگذاری لازم را در جهت دفاع از آنچه کارشناسی و فنی می دانند، و رد کردن و نپذیرفتن آن دسته از اقدامات غیرکارشناسی که از سوی کارفرمایان به آنان تحمیل می شود، ندارند.

واقعیت این است که در بررسی عملکرد و کارایی عمومی دفاتر مهندسی مشاور، آسیب مذکور آسیبی جدی است.به عنوان مثال، می توانیم دو شیوه ی مواجهه با مسایل مهندسی در حوزه ی شهرسازی و معماری را متصور شویم. شیوه ی نخست، شیوه ایست که مهندس مشاور به واسطه ی تعهدات حرفه ای و اخلاقی خود، در برابر آن دسته از خواسته های دستگاه های کارفرمایی (اعم از بخش دولتی، بخش عمومی و بخش خصوصی) که به هر علتی در تقابل با خیر عمومی است، ایستادگی می کند و بر مشی و اقدام درست، بر اساس تشخیص خود پافشاری کرده و در جهت اقناع کارفرما تلاش می کند. حتی ممکن است تلاش کند به شکل دیگری که در تقابل با خیر و صلاح عمومی و اجتماعی نیست، به مطالبات کارفرما پاسخ بگوید. چنین کارکردی، همان است که بنا به فلسفه ی شکل گیری و حضور مهندسی مشاور، از او انتظار می رود. شیوه ی دیگر، هر خواسته ی غیرکارشناسی و غیرفنی کارفرما را اجابت کردن است و به هر خواسته ی در تقابل با خیر و صلاح عمومی اجتماع تن دادن. متاسفانه شاهد هستیم تعداد قابل توجهی از دفاتر مهندسی مشاور، بیشتر به سمت شیوه ی دوم متمایل شده اند، اگر چه کم نیستند دفاتری که همچنان با تعهد حرفه ای و اخلاقی، در جهت خیر و صلاح عمومی و البته کارفرما حرکت می کنند.

یک سوزن به کارفرما

خطای در تحلیل است اگر عملکرد کارفرمایان در برابر مهندسین مشاور را یک کاسه کنیم و با یکی دو آیتم محدود تحلیل کنیم. من هم چنین قصدی ندارم. اما نکته ای هست که نباید ناگفته بماند. در سالهای اخیر، دستگاه های بخش دولتی و بخش عمومی، بواسطه ی عملکردشان در مواجهه با دفاتر مهندسی مشاور، تا حد ممکن این دفاتر را تضعیف کرده اند. اگر پای درد دل مهندسین مشاور بنشینیم، خواهیم دید که عمدتا بعد از نارضایتی از وضعیت پرداخت حق الزحمه ها و مسایل مالی، نارضایتی اصلی آنها به اعلام نظرات دستوری و غیرکارشناسی کارفرمایان مربوط می شود؛ به گونه ای که دفاتر مهندسی مشاور در عوض اینکه در جایگاه تیم فنی تخصصی انجام مطالعات و تهیه ی طرح قرار بگیرند، حکم نقشه کش و میرزا بنویس را برای کارفرما ایفا می کنند. این آسیب، اتفاقا مربوط به دوره هایی است که اقدامات سلیقه ای مدیران و مسوولان، جایگزین مطالعات و اقدامات کارشناسی شده است و برخی از مدیران ترجیح داده اند به جای تکیه بر توان کارشناسی نیروهای متخصص و استفاده ی هوشمندانه و خردمندانه از دانش فنی، به صورت دستوری امور را مدیریت کنند. در این شرایط متاسفانه بسیاری از دفاتر مهندسی مشاور برای اینکه بتوانند به حیات حرفه ای خود ادامه دهند، به این شیوه ی کار تن داده اند. بی جهت نیست که بعضا آمارهایی منتشر می شود که نشان می دهد در چند سال اخیر بسیاری از دفاتر مهندسی مشاور نتوانسته اند به حیات خود ادامه دهند و یا بدنه ی تخصصی بسیاری از آنان، به دلایل مختلف ریزش داشته است. بالاخره این هم یکی از تنگناهای جدی این دفاتر است که منشا اصلی آن به برخی عملکردهای نادرست دستگاه های کارفرمایی و از سوی دیگر، نیاز این دفاتر به کار و فعالیت به منظور تداوم حیات حرفه ای، باز می گردد.

 


بازدید:۷۰۲