کد خبر: ۳۱۵۱۸
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۱ - ۰۷ آذر ۱۳۹۵ 27 November 2016

علی‌اکبر صارمی از دیدگاه معماران

سعید برآبادی* حال علی‌اکبر صارمی چندان مساعد نیست، به همین دلیل نیز با فرض آنکه به زودی حال این معمار معاصر بهتر می‌شود فرصت را غنیمت شمرده و ویژگی های معمارانه و شخصیت او را از دیگر معماران معاصر پرسیدم با این هدف که در دعای خیر برای سلامتی وی شریک شویم.
سعید برآبادی در روزنامه شرق درباره علی‌اکبر صارمی نوشت: چند هفته پیش برای انجام مصاحبه با استاد علی‌اکبر صارمی تماس گرفتم؛ معمار پیش‌کسوتی که بسیار از او آموخته‌ام و خاطرم هست در پرونده‌ای که به یادبود هوشنگ سیحون منتشر کردیم، چه کمک‌ها که به ما نکردند. تلفن بی‌پاسخ ماند. بار دیگر که زنگ زدم، همسر محترم ایشان، بانو هایده حائری با همان صدای گرم همیشگی، از حال نامساعد ایشان گفتند و من دیگر پیگیر گفت‌وگو و مصاحبه نشدم. فرض را بر این گذاشتم که به‌زودی حالشان بهتر می‌شود و سلامت خود را باز می‌یابند اما دیدم این فرصت هست که از دوستان معمار درباره ویژگی‌های صارمی معمار بپرسم و آنها را در دعای خیر برای سلامتی ایشان شریک کنم.

بنابراین این متن کوتاه نه یادداشتی منتقدانه در وصف معماری است که نقد را می‌شناسد و نه کوششی است برای درک و تحلیل معماری او، صرفا بهانه‌ای کوچک است برای پاسداشت خدمات و آرزوی بهبودی برای دکتر علی‌اکبر صارمی، یکی از چهره‌های مطرح معماری معاصر ایران، از زبان دوستان و همراهان معمارش:

علی کرمانیان: از ١٣٧٠ افتخار آشنایی و همکاری با دکتر صارمی را که دعوتم را برای تدریس در گروه معماری تازه‌تأسیس دانشکده هنر و معماری واحد مرکز پذیرفتند، داشتم. با وجود عشقی که به تدریس داشت، به شوخی می‌گفت علت حضورش نزدیکی دفترش است که پشت تئاتر شهر بود. بر حسب اتفاق همان سال خواهرشان آپارتمانی در محمودیه خریداری کردند که تنها پلان‌های معماری‌اش کار من بود. یک روز دکتر وارد دفتر گروه شد و گفت آپارتمان با تأیید ایشان خریده شده. من هم شروع کردم به توضیح که فقط پلان‌ها کار من بود و‌ هزار گلایه از سیستم کارفرمایی کردم که مرا مجبور به رها‌کردن پروژه کرده بود... بحث مفصلی شروع شد و آشنایی و دوستی ما هر روز بیشتر می‌شد.

چندباری در دفتر ایشان به بحث نشستیم و بعدها در جلسات شورای گروه معماری همدیگر را می‌دیدیم. با وجودی که مرا به ماندن در دانشگاه ترغیب می‌کرد ولی در میان بزرگان دیگر مثل میرمیران و کلانتری و زین‌الدین تنها کسی بود که دلایلم را برای ترک سیستم آموزشی در جلسه رسمی تأیید کرد. اینها همه خاطره بود ولی مهم‌ترین نکته‌ای که فقط ایشان برایم در رابطه با موضوع آموزش روشن کرد اين‌ بود؛ دکتر صارمی با تشریح دقیق وضعیت آن دوران، مرا قانع کرد که در مقابل سیل جهانی مدرنیسم و اینترنشنال‌استایل هیچ راه دیگری برای ایشان وجود نداشت. همچنین توضیح دادند که از اواسط دهه ٥٠ شمسی کم‌کم تغییرات مهمی شروع به شکل‌گرفتن کرد که با وقوع انقلاب متوقف شد.

بابک مطلب‌نژاد: من دانشجوی ایشان نبودم، از حدود سال ١٣٧٠، سخنرانی‌های ایشان را دنبال کرده‌ام. استاد، تحقیقات و اطلاعات و اشراف زیادی درخصوص ورود معماری مدرنیسم به ایران داشته و دارند. در جلسات پایان‌نامه، تحلیل و بررسی‌ای که برای آثار دانشجویان ارائه می‌کردند، یک کلاس درس عالی برای همه حاضران در جلسه بود.

محسن اکبرزاده: درباره دکتر صارمی نکته‌ای هست که حتما باید به آن پرداخت.

بازدید:۱۴۰۸
برچسب ها: شهرسازی،معماری