پلاسکو؛ فضایی که نباید خاطره زدایی شود
در سال ۱۳۴۱ که پلاسکو زاده شد چیزی فراتر از یک بنا بود؛ مازادهایی داشت که از بین رفتناش در ۳۰ دی ۱۳۹۵ این چنین جامعهٔ ایرانی را اندوهگین نمود.

*عبدالوهاب شهلی بر: پلاسکو برخوردار از سویههای هویتی و کارکردی مدرنی بود که فضای شهری و تجاری تهران را به شدت متأثر نمود و تا آخرین روز حیات اش خاص بودن اش را از دست نداد. این ساختمان تجسمی فضایی و عینیت یافته از ذهنیتی بود که ما ایرانیها در دههٔ چهل از مدرن شدن داشتیم و اکنون هم از آن تصور کاملاً نبریدهایم؛ هر چند که به سبب تجربیات تاریخی که از آن زمان تاکنون پشت سر گذاشته و نیز جریانهای فکری متأخرتر در غرب و ورود آنها به کشور، تغییراتی جدی در آن حادث شده است.
از منظری پدیدار شناختی عینیترین مشخصهٔ پلاسکو ارتفاع بلندبالایش در ۱۷ طبقه بود که همچون سایر بناهای بلند دوران، صلابت و استواری تکنولوژی و معماری مدرن را به نمایش میگذاشت. در این ساختمان استفادهای حداکثری از فولاد شده بود تا با شکافتن دل فضا تا ارتفاعی بالا رود که تا قبل از آن هیچ ساختمانی در تهران به آن دست نیافته بود. خاص بودگی که پلاسکو بدین طریق کسب نمود آن را تبدیل به معبدی مدرن کرد که با تسخیر منظر شهری تهران، ساکنان شهر را دعوت به قدم گذاشتن در خود و تجربه کردن زندگیای بود که تا قبل از آن وجود نداشت. نظاره کردن شهر از ارتفاعی را فراهم نمود که تا قبل از آن مقدور نبود، اولین رستوران سلفسرویس ایران در آن دایر شد، دومین ساختمان بلندی بود که آسانسور در آن کار گذاشته شده بود، کالاهای جدیدی در آن عرضه شد، شرکتهای فیلمسازی سهمی در آن داشتند و مهمتر از همه تجربهٔ فضایی منحصر به فردی را پرسه زنان برای مشتریاناش فراهم مینمود، همچنین پاتوقی منحصر به فرد برای جوانان آن روزگار تهران بود.
علاوه بر ویژگیهایی که پلاسکو در مقام تک بنا داشت بخش بزرگی از جایگاه هویتی و کارکردیاش را از واقعشدگیاش در مرکز شهر میگرفت. مطابق با توصیفی که در اولین طرح جامع تهران که در فاصله ۱۳۴۵ تا ۱۳۴۷ تهیه شد محل تجمع فعالیتهای خردهفروشی، دفترهای تجاری، ایستگاههای حملونقل، فعالیتهای فرهنگی و فراغتی و زندگی شبانه و پرسه زنی است. مرکز خردهفروشی شهر علیرغم وسعت آن به صورتی کاملاً مشخص گروهبندیشده و نواحی و حدود آن قابل شناسایی است ولی البته در هر یک از آنها فعالیتهای متفرق دیگری مانند گاراژ اتوبوسرانی یا ایستگاههای انتهای خط اتوبوس و محل توقف تاکسی و دستههای طوافان و دکههای کتابفروشی و کبابی و غیره دیده میشود.
یکی از مشخصات بارز مرکز شهر رفتوآمد و رونق مغازهها تا ساعات آخر شب است. برخی از خیابانها و کوچهها مانند خیابان لالهزار و کوچههای طرفین آن به علت تنگی معبر همراه پرازدحام است و در واقع خیابان لالهزار هماکنون شلوغترین و پررونقترین خیابانهای پایتخت بوده و در آن انواع فعالیتها و خدمات مختلف از مغازههای بزرگ خرازی و جواهری و تا اغذیهفروشی و دوزندگی و تآتر و سینما و رستوران وجود دارد. در هنگام شب چراغهای نئون و ویترینهای روشن و آمدوشد هزاران نفر لالهزار را مانند قسمتهای شمالی بازار پرازدحام میسازد. خیابانهای فردوسی و لالهزار و نادری و شاهآباد بیشتر مغازههای طراز اول و تخصصی تهران را در بر میگیرند و مخصوصاً در خیابان فردوسی تعداد کثیری قالی فروشی و در خیابان نادری و شاه چندین کتابفروشی خارجی و مغازههای مبلفروشی و آلات موسیقی وجود دارد».
بنابراین با در نظر داشتن موقعیت فضایی- اجتماعی که پلاسکو در آن واقع شده بود میتوان گفت این ساختمان گشایشی فضایی-اجتماعی در یک فضای مصنوع عمودی بود که به قول نویل کواری (Neville Quarry)، منتقد معماری، «احساس منحصر به فرد مکان» (unique sense of place) را تولید مینمود و خاطرجمعی را میساخت. از این منظر، پلاسکو هم فرم و هم محتوای تجربهٔ مدرنی بود که در قیاس با فضای اطرافش نماد نوگرایی و آینده بود.
در سالهای اخیر که تهران عرصهای برای تکتازی مال سازی و سرمایهداری دلالی و غیر تولیدی شده است پلاسکو نمودی از سرمایهداری تولیدی در صنعت پوشاک کشور بود که با زور خودش را در مقابل یورش پوشاکهای وارداتی سرپا نگه داشته بود که آخر سر توان مقاومت اش را از دست داد و در روز روشن مقابل دید همگان فرو ریخت.
هرچند که نه دیگر تولیدکنندگان و کارگران پلاسکو کارگاههایشان را دارند و نه مشتریان اش امکان خرید از آن، اما این ساختمان تا دهههای متمادی حیات معنویاش را در ذهنیت جمعی ادامه خواهد داد و خاطرهاش وجود خواهد داشت. لذا هر تصمیمی که خواسته باشیم در خصوص فضایی که پلاسکو در آن واقع شده بود بگیریم منوط به احترام گذاشتن به جایگاه هویتی و کارکردی است که از آن برخوردار بود و در طول بیش از ۵ دهه در فرمهای جدیدی تولید و بازتولید میشد.
فداکاری که آتشنشانان تهران با ابتداییترین امکانات برای نجات پلاسکو به خرج دادند و به قیمت جان تعدادی از آنها تمام شد و تصاویر آن برای چندین روز موضوع حساس شبکههای اجتماعی بود، خاطره پلاسکو را وجهی از انسانیت و دیگرخواهی بخشید و آن را عمومی نمود. اکنون شاید مهمترین پرسش این باشد که با میراث به جا مانده از پلاسکو چه کار باید بکنیم؟ در این مقال مختصر قصدی برای پاسخگویی به پرسش فوق وجود ندارد اما هر تصمیمی که گرفته میشود نباید در راستای خاطره زدایی و به کام سوداگری باشد.
موقعیت مکانی که پلاسکو در آن بنا شده بود گرایشهای سوداگری را به طمع میاندازد که آنجا را تبدیل به مرکز خریدی برای جولان بیشتر کالاهای وارداتی کند اما نباید حق به شهر مردم را نادیده گرفت و خاطرات جمعی و هویت شهری را قربانی کسب سود نمود. چنین نگاهی نسبت به آیندهٔ کاربری فضای پلاسکو منطبق با توصیهٔ آخرین طرح جامع تهران در ارتباط با پهنهٔ مرکزی شهر است: «پهنهای متراکم از قدیمیترین بافتهای شهری تهران، با تمرکز بخش عمدهای از فعالیتهای اقتصادی قدیمی و مدرن شهر، که نیازمند تعادل بخشی و پالایش کیفی برای بهبود عملکرد است. هفت مرکز شهری و فراشهری در این پهنه قرار دارند».
*پژوهشگر مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی
بازدید:۹۲۴
شما که توان احترام به حقوق معنوی نویسنده رو نداريد و یادداشت بنده رو بدون اسم منتشر کردید بهتر بود اصلا آنرا نشر نمی دادید و الان ممنون می شوم آنرا بردارید. این مطلب رو به عرض آقای دکتر آخوندی خواهم رسوند.
با احترام; شهلي بر
مطلب عینا از سایت وزارت راه و شهر سازی بازنشر شده بود که در آن مطلب نیز نام نویسنده درج نشده بود
مطلب عینا از سایت وزارت راه و شهر سازی بازنشر شده بود که در آن مطلب نیز نام نویسنده درج نشده بود