یک تلنگر به معماران
سوم اردیبهشت ماه، سالروز بزرگداشت شیخ بهایی چندین سال پیش به عنوان «روز ملی معمار» نام گذاری شده و با وجود همه مشکلات و چالش های متعددی که صنعت ساخت وساز کشور با آنها دست و پنجه نرم می کند، روزی است که در آن مجددا اذهان عمومی و جامعه مهندسان و متخصصان نسبت به مقوله مهمی به نام «معماری» معطوف می شود.

آنچه که امروز حرف اول را در صنعت ساختمان کشور ما می زند، نه معماری و روح حاکم بر ساخت وسازها، بلکه ارزش اقتصادی زمین و مسائل اقتصادی است و این مسئله در کشوری که آوازه معماری آن در جهان پیچیده، جای بسی تاسف است. کشوری که در آن معماران ایرانی چنان روحی در کالبد معماری ایران دمیده اند که گویی روح ابدی خود را در این آثار معماری به یادگار گذاشته اند.
اما پرسش این است که اکنون ما در چه جایگاهی از این معماری قرار داریم و تا چه اندازه به تاریخ و هویت خود وفادار بوده ایم؟ آیا امروز هم مثل گذشته نام معماری معاصر ایران و مفاهیم سنتی آن در سطح دنیا می درخشد؟ اینها سوالاتی است که پاسخ رضایت بخشی برای آنها نداریم و درواقع امروز ما در عرصه معماری که روزگاری در آن پیشتاز بودیم، از جایگاه مناسبی برخوردار نیستیم و هویت و مفهوم معماری ایرانی را به فراموشی سپرده ایم.
امروز متاسفانه معماری معاصر ایران به جز در موارد انگشت شمار، در تمامی ساخت و سازهای شهری و روستایی، به اندازه ای از مؤلفه فرهنگ تهی شده که دیگر امکان برقراری گفتمان با معماری امروز جهان را ندارد.
به صفر رسیدن توان فرهنگی معماری در ساخت و سازهای این کشور، به معنای توقف تاریخ معماری ایران و پاک شدن از صفحه معماری روزگار و نابودی یکی از منابع مهم مطالعه فرهنگ معاصر شرق است که طی هزاره ها همواره منبع الهام بخش برای بسیاری از فرهنگ ها و سرزمین ها بوده است.
به عقیده صاحب نظران، در طول تاریخ، معماری و شهرسازی همواره نقش مهمی را در زندگی اجتماعی شهروندان ایفا کرده و همواره سعی و تمایل انسان بر این بوده تا با تسلط خود بر محیط، احساس آرامش و تعادل داشته باشد؛ اما امروز نه تنها این تسلط وجود ندارد، بلکه نوعی بریدگی و جدایی بین فضاها، تجسم و ذهنیت انسان نیز به وجود آمده و درنتیجه، حس تعلق به فضا و مکان از بین رفته است.
از سوی دیگر فرآیند شتابزده، توسعه خارج از ضابطه و اصول شهرسازی نیز در اغلب شهرهای کشور، شرایط را به گونهای تغییر داده که این شهرها از لحاظ کالبدی و جامعهشناسی شهری دچار مشکلات قابلتوجهی شده اند. بنابراین حریم عرصههای خصوصی و عرصههای جمعی زندگی از یکدیگر جدا نشده و درنهایت خانه ها به عوامل زیبایی و معیارهای هنرمندانه آراسته نیستند. امروز پای فرهنگ غرب در معماری ایرانی باز شده و تقلید از غرب به عنوان اساس کار معماران قرار گرفته است.
اگرچه در نگاه اول شاید به نظر برسد که در بروز وضعیت فعلی ناشی از بی توجهی به معماری، مسئولیت عمده متوجه مسئولان و دست اندرکاران ذیربط است؛ اما نباید این موضوع را نادیده گرفت که معماران و شهرسازان نیز به عنوان آفرینندگان طرح های شهری، نقش پررنگی در این حوزه ایفا می کنند.
اگرچه مطلب مورد اشاره، بار مسئولیتی مسئولان و نهادهای دخیل را در این بخش کم نمی کند، اما واقعیت این است که از دید برخی کارشناسان، علاوه بر سازمان نظام مهندسی، شهرداریها و وزارت راه و شهرسازی که برحسب قانون وظایف مهمی در این بخش دارند، میتوان به لحاظ اخلاق حرفهای دو گروه معماران و شهرسازان را هم مورد انتقاد قرار داد و نباید همه تقصیرها را متوجه نظام مدیریت شهری و بسازوبفروشهایی دانست که عمده هدفشان از ساختوساز کسب سود بیشتر است.
در بخش شهرسازی هم همین وضعیت حاکم است. شهرداری در قالب طرحهای تفصیلی و جامع، به دنبال کسب بیشترین تراکم و بیشترین سود است در این مسیر شهرسازان با مدیریت شهری همسو میشوند و طرحهایی که درنهایت بدون توجه به سرانههای خدماتی و مشکلات زیربنایی تهیه میشود، شهرها را به ورطه نابودی میکشاند.
با این اوصاف شاید بتوان این سوال را از معماران پرسید که شما چقدر توانستهاید رسالت خود را در بخش معماری متناسب با فرهنگ ایرانی- اسلامی و توجه به اخلاق حرفهای انجام دهید؟
در همین راستا استاد دانشکده معماری پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران با اعتقاد به اینکه یکی از رسالتهای معماری بالا بردن سطح آگاهی جامعه است میگوید: «فاصله گرفتن معماران از جامعه و باور بیشازحد به خود یک آسیب جدی در معماری امروز به شمار میآید؛ بهطوریکه معماران از سال 1317 تا به امروز به دو دسته تقسیم شدهاند، معمارانی که به معماری گذشته باور دارند و افراطیاند و از سوی دیگر معمارانی که با سفر به غرب، معماری آنجا را بدون توجه به فرهنگ و جغرافیا در شهرهای این مرز و بوم پیاده میکنند.»
به عقیده محمدمهدی محمودی، «باید قبول کرد که ما معماران و شهرسازان در به وجود آوردن اوضاع معماری امروز مقصر هستیم. خودمان بناهایی میسازیم که عمرشان کوتاهتر از خودمان است و این در معماری جای تأسف دارد. چرا که این دو گروه باید در شرایط حاضر زنگ خطر را برای صنعت ساختمان و هویت شهرها به صدا دربیاورند، نه اینکه با سایر مسئولان در پدید آوردن آشفتگی بصری همصدا شوند؛ بنابراین معماران و شهرسازان، باید قبل از هر انتقادی به متولیان، نقدی از درون به عملکرد خود داشته باشند و در جلسات صنفی با هماندیشی راهکارهایی برای احیای اخلاق حرفهای بیندیشند.»
درمجموع باید گفت هدف غايي از معماري احساس آرامش و زيبايي است و نگرش معمارانه میتواند روح شهر و ساختمان ها را زنده کند. همچنین علاوه بر اینکه استحکام، آسایش و زیبایی نخستین سنگهای مبانی معماری است و میتواند امنیت جان و مال شهروندان را به ارمغان بیاورد، معماري خوب بايد با جامعه، محيط، فرهنگ و زمان سازگار باشد و هر بنايي با هر نوع کاربري که دارای اين مشخصه ها باشد، معماري مناسبي است.
در پایان «صما» ضمن تبریک روز معمار به تمامی معماران و جامعه مهندسان، بر خود لازم می داند تا به عنوان یک رسانه، ضمن یادآوری اهمیت موضوع خلق مجدد آثار ارزشمند ملی از سوی معماران، بر لزوم توجه بیش از پیش به حقوق شهروندی و رعایت اخلاق حرفه ای در بخش معماری و ساخت و سازهای شهری و در جهت تکریم حقوق بهره بردار، به عنوان یک اصل مهم در بین جامعه مهندسی کشور تاکید کند.
بازدید:۹۶۸
منبع: صما
