یک بار دیگر اشتباهی بزرگ نکنیم!
اگرچه ادغام دو وزارت مسکن وشهرسازی و راه و ترابری از ابتدا یک اشتباه و حرکت غیرکارشناسی بود، اما پس از شش سال، تفكیكش اشتباهی دوچندان است.
*هوشنگ عشایری: شاید لازم به تاکید مجدد است که انفكاك وزارت راه و شهرسازی به دو وزارت قبلی اشتباهش بسیار بیشتر از ادغام قبلیشان است و این کار تنها موجب میشود بهجای حل آسیبهای داخلی این مساله، صورتش را پاک کنیم!
هرچند مسوولان دولت و نمایندگان مجلس برای اتخاذ تصمیم به تفکیک مجدد وزارت راه و شهرسازی از زاویهای حق دارند؛ چون ظاهرا مشاهده میکنند از تصمیم قبلی فقط مدیریتهای انسانی ادغام شدند و كوچكترین تغییری در ساختار درونی این وزارتخانهها ازنوع ادغامها، حذفها و تغییرات بنیادیشركتها و سازمانهای زیرمجموعه صورت نگرفته است؛ بهعنوان مثال، چرا سازمان مجری ساختمانهای دولتی و شركت ساخت و توسعه زیربناهای حمل و نقل كه هر دو تابع نظام فنی اجرایی سهعامله و چهارعامله هستند ادغام نشدند؟!
چرا شركت عمران و بهسازی شهری ایران با شركت عمران شهرهایجدید كه هردو ماهیت اجرایی سیاستهای شهرسازی را دارند با هم ادغام نشدند؟! چرا سازمانهای هوانوردی (سازمان هواپیمایی، شركت فرودگاهها و. . . ) كه كاملا به هم تنیده هستند نتوانستند باهم ادغام شوند؟! چرا شركتهای غالبا تصدیگری مانند آزمایشگاه فنی و مكانیك خاك باجدا سازی نقش حاكمیتی مثل كنترل كیفی و انتقال آن به مركز تحقیقات، بخش تصدیگریاش از بدنه وزارت راه و شهرسازی حذف نشد؟! و چندین چرای دیگر. . . !
نخبگان این امر باور كنند اندیشه و اقدام تركیبی حمل و نقل وشهرسازی چه از نگاه كلان چه از نگاه خُرد برای توسعه پایدار ایران اسلامی بسیار بسیار نیازمند وجود وزارت راه و شهرسازی است تا دو وزارت جداگانه.
متاسفانه یكی از ایرادات وارده به این ادغام آن است كه ما این وزارتخانه را از دو نگاه كالبد محض راه و مسكن می بینیم كه به نظر میرسد فیزیك این دو كمترین وظیفه وزارت راه و شهرسازی است؛ مهمترین مقوله و ماموریت این وزارت، پندار و كردار تركیبی حمل و نقلی و شهرسازی است نه صرفا ساخت و نگهداری راه و مسكن!
در مقطع زمانی فعلی، حقوق شهروندی، ارتقای كیفیت زندگی مردم، ارزشدهی به هویت ایرانی و تحقق طرح ایرانشهری، مهمترین مساله دولت و وزارت راه و شهرسازی است. بر این اساس، شهرسازی مبتنی بر پایه حمل و نقل مثل شهرسازی ریل پایه و اجرای طرح جامع حمل و نقل مبتنی بر حقوق شهروندی ساكنان آبادیها باعث ارتقای كیفیت زندگی شهروندی میشود.
با استناد به تجربه ۲۵ ساله خود در حوزه راه و شهرسازی که قریب به ۲۰ سال آن در حوزه راه و حمل و نقل بوده است به یاد میآورم در زمان تصدی سمت معاون راهسازی و مدیركل اداره راه زمانی که قصد داشتیم راهی را بسازیم نکته مهم برایمان این بود كه از شهر دور باشیم؛ فقط كاربران راه برایمان مهم بود؛ اینكه شهری مثل آباده با احداث كمربندی از رونق اقتصادی و كیفیت زندگی عادی شهری خود بازماند، برایمان مهم نبود؛ همچنین وقتی برای احداث ایستگاه راهآهن برنامهریزی میکردیم مهم این بود که ایستگاه در یك جایی از شهر، حالا هرچه نزدیكتر و كم هزینهتر بهتر، احداث شود؛ اینکه مردم از شهر چگونه به آنجا میرسند برایمان مهم نبود؛ اینكه فرودگاه امام خمینی(ره) را در فاصله ٣٠ كیلومتری پایتخت احداث کردیم و موضوع جابه جایی مردم شهر تا آنجا، برایمان مهم نبود؛ اینكه در طراحی شهری و شهرسازی هیچ توجهی به سیستم حمل و نقل بار و مسافر شهری وحومه شهری نكنیم، مهم نبود؛ اینكه پایانهها كجای شهر باشند وارتباطشان با قطار شهری و بیرونی و فرودگاه و بندر و. . . چگونه باشد مهم نبود؛ اینكه مبادی ورودی و خروجی شهر چه اتفاقی برایش بیفتد مهم نبود؛ چون میگفتیم اینجا وظیفه راه هست آنجا وظیفه شهرسازی است؛ اینكه هویت راههای تاریخی، بناهای تاریخی كه نشانههای مدنیت ایران باستان بوده چه بلایی سرش بیاد مهم نبود؛ اینكه هدف از ایجاد راه فقط رساندن مردم از مبدا به مقصد نیست، بلكه لذت بردن از بودن در راه هست مهم نبود و صدها مهم نبودنهای دیگر که در نهایت منجر به رنج شهروندان میشود!
سوال مهم در ارتباط با همین نبودنها و همین تفکیکها این است که چرا به شرافت انسانها در بعد ارتقای كیفیت زندگی شهری حداقل در همین دو بخش حمل و نقل و سیاست شهری یا شهرسازی آن طور که باید توجه نمیشود؟ واقعیت آن است که این دیدگاهها و نگاههای مشترك با مدیریت یكپارچه همزمان با اصلاح ساختار درونی بهبود پیدا میكند نه با جداسازی و تفکیک! بیایید یك بار دیگر اشتباه بزرگتر نكنیم!
*عضو هیئت مدیره شرکت عمران و بهسازی شهری ایران
هرچند مسوولان دولت و نمایندگان مجلس برای اتخاذ تصمیم به تفکیک مجدد وزارت راه و شهرسازی از زاویهای حق دارند؛ چون ظاهرا مشاهده میکنند از تصمیم قبلی فقط مدیریتهای انسانی ادغام شدند و كوچكترین تغییری در ساختار درونی این وزارتخانهها ازنوع ادغامها، حذفها و تغییرات بنیادیشركتها و سازمانهای زیرمجموعه صورت نگرفته است؛ بهعنوان مثال، چرا سازمان مجری ساختمانهای دولتی و شركت ساخت و توسعه زیربناهای حمل و نقل كه هر دو تابع نظام فنی اجرایی سهعامله و چهارعامله هستند ادغام نشدند؟!
چرا شركت عمران و بهسازی شهری ایران با شركت عمران شهرهایجدید كه هردو ماهیت اجرایی سیاستهای شهرسازی را دارند با هم ادغام نشدند؟! چرا سازمانهای هوانوردی (سازمان هواپیمایی، شركت فرودگاهها و. . . ) كه كاملا به هم تنیده هستند نتوانستند باهم ادغام شوند؟! چرا شركتهای غالبا تصدیگری مانند آزمایشگاه فنی و مكانیك خاك باجدا سازی نقش حاكمیتی مثل كنترل كیفی و انتقال آن به مركز تحقیقات، بخش تصدیگریاش از بدنه وزارت راه و شهرسازی حذف نشد؟! و چندین چرای دیگر. . . !
نخبگان این امر باور كنند اندیشه و اقدام تركیبی حمل و نقل وشهرسازی چه از نگاه كلان چه از نگاه خُرد برای توسعه پایدار ایران اسلامی بسیار بسیار نیازمند وجود وزارت راه و شهرسازی است تا دو وزارت جداگانه.
متاسفانه یكی از ایرادات وارده به این ادغام آن است كه ما این وزارتخانه را از دو نگاه كالبد محض راه و مسكن می بینیم كه به نظر میرسد فیزیك این دو كمترین وظیفه وزارت راه و شهرسازی است؛ مهمترین مقوله و ماموریت این وزارت، پندار و كردار تركیبی حمل و نقلی و شهرسازی است نه صرفا ساخت و نگهداری راه و مسكن!
در مقطع زمانی فعلی، حقوق شهروندی، ارتقای كیفیت زندگی مردم، ارزشدهی به هویت ایرانی و تحقق طرح ایرانشهری، مهمترین مساله دولت و وزارت راه و شهرسازی است. بر این اساس، شهرسازی مبتنی بر پایه حمل و نقل مثل شهرسازی ریل پایه و اجرای طرح جامع حمل و نقل مبتنی بر حقوق شهروندی ساكنان آبادیها باعث ارتقای كیفیت زندگی شهروندی میشود.
با استناد به تجربه ۲۵ ساله خود در حوزه راه و شهرسازی که قریب به ۲۰ سال آن در حوزه راه و حمل و نقل بوده است به یاد میآورم در زمان تصدی سمت معاون راهسازی و مدیركل اداره راه زمانی که قصد داشتیم راهی را بسازیم نکته مهم برایمان این بود كه از شهر دور باشیم؛ فقط كاربران راه برایمان مهم بود؛ اینكه شهری مثل آباده با احداث كمربندی از رونق اقتصادی و كیفیت زندگی عادی شهری خود بازماند، برایمان مهم نبود؛ همچنین وقتی برای احداث ایستگاه راهآهن برنامهریزی میکردیم مهم این بود که ایستگاه در یك جایی از شهر، حالا هرچه نزدیكتر و كم هزینهتر بهتر، احداث شود؛ اینکه مردم از شهر چگونه به آنجا میرسند برایمان مهم نبود؛ اینكه فرودگاه امام خمینی(ره) را در فاصله ٣٠ كیلومتری پایتخت احداث کردیم و موضوع جابه جایی مردم شهر تا آنجا، برایمان مهم نبود؛ اینكه در طراحی شهری و شهرسازی هیچ توجهی به سیستم حمل و نقل بار و مسافر شهری وحومه شهری نكنیم، مهم نبود؛ اینكه پایانهها كجای شهر باشند وارتباطشان با قطار شهری و بیرونی و فرودگاه و بندر و. . . چگونه باشد مهم نبود؛ اینكه مبادی ورودی و خروجی شهر چه اتفاقی برایش بیفتد مهم نبود؛ چون میگفتیم اینجا وظیفه راه هست آنجا وظیفه شهرسازی است؛ اینكه هویت راههای تاریخی، بناهای تاریخی كه نشانههای مدنیت ایران باستان بوده چه بلایی سرش بیاد مهم نبود؛ اینكه هدف از ایجاد راه فقط رساندن مردم از مبدا به مقصد نیست، بلكه لذت بردن از بودن در راه هست مهم نبود و صدها مهم نبودنهای دیگر که در نهایت منجر به رنج شهروندان میشود!
سوال مهم در ارتباط با همین نبودنها و همین تفکیکها این است که چرا به شرافت انسانها در بعد ارتقای كیفیت زندگی شهری حداقل در همین دو بخش حمل و نقل و سیاست شهری یا شهرسازی آن طور که باید توجه نمیشود؟ واقعیت آن است که این دیدگاهها و نگاههای مشترك با مدیریت یكپارچه همزمان با اصلاح ساختار درونی بهبود پیدا میكند نه با جداسازی و تفکیک! بیایید یك بار دیگر اشتباه بزرگتر نكنیم!
*عضو هیئت مدیره شرکت عمران و بهسازی شهری ایران
بازدید:۶۱۶