آیا شهردار جدید تهران شهری ورشکسته تحویل گرفته است؟
چشمانتظاریها و گمانهزنیها به پایان رسیده و حالا کلیددار بهشت مشخص است؛ مردی که برخی چهارسال آینده را برای او سخت و مشکل پیشبینی کردهاند؛ چهارسالی که قرار است تهران پیر، دستی به بروروی خود بکشد و کمی جان بگیرد، چون ١٢سال گذشته را با مدیری سر کرد که عاشق ساختوساز بود؛ علاقهای که سبب شد حتی نفس کشیدن برای شهروندانش سخت شود.
چشمانتظاریها و گمانهزنیها به پایان رسیده و حالا کلیددار بهشت مشخص است؛ مردی که برخی چهارسال آینده را برای او سخت و مشکل پیشبینی کردهاند؛ چهارسالی که قرار است تهران پیر، دستی به بروروی خود بکشد و کمی جان بگیرد، چون ١٢سال گذشته را با مدیری سر کرد که عاشق ساختوساز بود؛ علاقهای که سبب شد حتی نفس کشیدن برای شهروندانش سخت شود. در حقیقت باید گفت حال تهران خوب نیست و در حوزههای مختلف مدیریت شهری مشکلات جدیای را پیشروی خود میبیند، البته مرتضی الویری، عضو شورای شهر در گفتوگو با ایسنا نیز به آن اذعان کرده و گفته است: «برمبنای آمارهای مختلفی که از منابع متفاوت استخراجشده حال تهران خوب نیست و در حوزههای مختلف مدیریت شهری دچار چالشهای جدی است. بنا داریم در یک مهلت سهماهه پس از شروع به کار قانونی شورا، گزارش جامعی از وضع شهری تحویل گرفته و به مردم ارایه کنیم. علت تعیین مهلت سهماهه بررسی دقیق گزارشها و آمارهای متفاوت و نهایتا ارایه سندی بدون خدشه است.»
پلان نخست
شاید تهران برای برخی فریبنده به نظر برسد اما همین شهر فریبنده مناطقی خسارتدیده و ازدسترفته را در دل خود جای داده. کلانشهری که طی سالهای اخیر گران و پرهزینه اداره شده، چون حال با گذشت ١٢سال صحبت از بدهیهای آن به میان آمده؛ بدهیهایی که یکی آن را ٦٠هزارمیلیارد تومان و دیگری ٢٤هزارمیلیارد تومان و دیگری ٤٠هزارمیلیارد تومان اعلام میکند. بدهیهایی که از مترو سخن به میان میآورند و روایتی نیز از بانکها دارند، اگرچه پروژههای نیمهکاره نیز به نوبه خود داستانی مجزا دارند، البته بدهی ٤٥٠میلیارد تومانی شهرداری به بانکشهر برای پرداخت حقوق یکماه کارکنان نیز در نوع خود جالب و در عین حال تاسفبرانگیز است یا شنیدن از پرداخت ماهانه ٢٠میلیارد تومان بهره بانکی.
پلان دوم
چندسالی میشود که از شهرداری بهعنوان بزرگترین بدهکار بانکی نام برده میشود؛ بدهکاری با درآمد بالا اما همچنان بدهکار! بهطوری که ولیالله سیف، رئیس بانکمرکزی در گزارشی بدهی شهرداری به بانکها را ٥ تا ٦هزارمیلیارد اعلام کرد و این درحالی است که بانکشهر، بانک اختصاصی شهرداری است و بدهی آن را میتوان با فروش اموال بزرگ مقیاس تسویه کرد. درواقع با کسر نام بانکشهر از میان بانکها، شهرداری همچنان عنوان بزرگترین بدهکار بانکی را با خود یدک میکشد، البته اجرای پروژههای پرطمطراق و کمبازده شهری سبب شد شهرداری زیر بار وامهایی برود که پیامدی جز پرداخت ماهانه ٢٠میلیارد تومان بهره دارد؛ تونل امیرکبیر ١٣٠٠میلیارد تومان هزینه دربرداشت و سالانه ٩میلیارد تومان هزینه نگهداری آن میشود؛ تونلی که استفادهای از آن هم نمیشود، چون پلیس راهور اجازه بهرهبرداری از آن را نمیدهد! نمونه دیگر پروژه ١٧شهریور است که با هزینه کلانی که روی دست شهر گذاشت بدون هیچ بازدهیای باید جمعآوری شود! البته در این میان پروژههایی نیز وجود دارند که نیمهکاره باقی ماندهاند؛ پروژههایی که گفته میشود نیازمند ٤٠هزار میلیاردتومان هزینه هستند، البته این جدا از بر باد رفتن سرمایههای زیستی تهران است؛ سرمایهای که با قطع درختان چند١٠ساله بر باد رفت، اگرچه تراکم شناور که از سوی شهرداری به پیمانکاران واگذار شده نیز در نوع خود دردسری برای آینده تهران است.
پلان آخر
شاید یک حساب سرانگشتی و کمک گرفتن از محاسبات ریاضی به ما کمک کند تا ببینیم تهران شهری ورشکسته است یا خیر! محاسباتی که تا پایان خرداد ٩٥ انجام شدهاند از دیونی با ارقام مختلف روایت میکنند. در این میان سهم طلب پیمانکاران (اشخاص حقیقی و حقوقی) ٥هزارو١٨٢میلیارد تومان است و دیون حاصل از تملک سهم یکهزارو٧١٣میلیارد تومانی را به خود اختصاص داده است، اگرچه سپرده حسن انجام کار و سپرده تامیناجتماعی نیز هریک به نوبه خود سهمی دارند؛ سهمهایی که از ارقام ٤٨١میلیون تومانی و یکهزارو١٣٨میلیارد تومانی میگویند، البته سهم بانکها نیز محفوظ است، آنهم ١١هزارو٩٨١میلیارد تومان. با این اوصاف جمع بدهیهای شهرداری میشود عددی حدود ٢٠هزارو٤٩٥میلیارد تومان. در نظر گرفتن این میزان بدهی، با نرخ سود٢٠درصد رایج به این معناست که هر ٤سال بدهیها دوبرابر میشود و نتیجه نمیتواند چیزی غیر از این باشد که ادامه این روند چیزی جز ورشکستگی تهران است، البته از انصاف به دور است که در کنار بدهیها از مطالبات سخن به میان نیاید؛ طلبی که گویای این مسأله است که شهرداری از موسسات دولتی از دولتهای گذشته تاکنون حدود١٤هزارمیلیارد تومان طلبکار است، اگرچه در مقابل نیز وزارت اقتصاد و دارایی اذعان کرده شهرداری هیچ سندی در این خصوص به دولت ارایه نکرده است! البته برای شفافیت بیشتر ماجرا پای صحبت اعضای شورای چهارم نشستهایم که در ادامه میخوانید.
پیشینه رؤسای بلدیه تهران
تهران برای نخستینبار شهردار یا اداره بلدیه را خردادماه ١٢٨٦ به خود دید؛ دورانی که مشروطهخواهان تصمیم گرفتند قانون بلدیه تدوین شود و اینگونه ساختمان اداره بلدیه در سبزهمیدان احداث شد، اما بلدیه آن زمان نتوانست تغییری در چهره شهر بهوجود بیاورد! در دوران پهلوی اول بود که قزاق کمسوادی بهعنوان شهردار انتخاب شد و توانست تا حدودی سیمای شهر را تغییر بدهد. در همان دوران بود که برخی خیابانهای تهران آسفالت شدند و آتشنشانی کار خود را شروع کرد. شاید بتوان گفت در همان سالها بود که تهران به سمت مدرنیزه شدن حرکت خود را شروع کرد. باغ فردوس، گورستانی بود در جنوب شهر که در همان سالها تغییر کاربری داد، البته لغو مالیات خودروها و کالسکهها نیز به همان دوران برمیگردد. تهران شهرداران بسیاری را به خود دیده است و هریک نقشی بر این شهر نگاشته و رفتهاند؛ نقشهایی که به مرور زمان تهران امروز را برای ما بهجا گذاشتهاند. در میانه سالهای دهه بیست بود که اداره بلدیه شهرداری به خود دید که علاقه زیادی به گلکاری و ساختن میدان و آبنما داشت؛ علاقهای که بسیاری از نماهای شهری امروز یادگار آن دوران است. بلوار کشاورز، پارک لاله، میدان ولیعصر و... همگی یادگاران آن دوران است، البته موسی مهام شهردار آن دوران به بازپرسی فراخوانده و وثیقه بیسابقه ٦١٠میلیون ریالی برای او صادر شد. در میان شهرداران تهران مهدی مشایخی نام خود را با عنوان مرد چاهای ناتمام در تاریخ ثبت کرد؛ شهرداری که بحث چگونگی لولهکشی آب شهر به دوران او برمیگردد، البته او در این امر ناتوان ظاهر شد و شهر پرشد از چاههای ناتمامی که به آب نرسیدند و درنهایت نیز مشایخی به اتهام اختلاس به دادگاه فراخوانده و محکوم شد. نهمین شهردار تهران غلامحسین کرباسچی بود؛ مردی که انتخاب شد تا چهره شهر دهه شصت را تغییر بدهد، البته در همان دوران بود که فرهنگسراها شروع به کار کردند و بوستانهای محلی و پارکهای کوچک رونق گرفتند، در همین دوران بود که شبکه بزرگراههای تهران رونق گرفت. البته در میان شهرداران تهران یکی ریاستجمهوری را نیز تجربه کرد و توانست بعد از دوسال از بهشت به پاستور برسد.
نگاه موافق: چه چیزی به میراث گذاشتهاند
محمد حقانی- عضو شورای شهر چهارم| تهران شهری است که نامهربانیهای زیادی را به خود دیده اما با همه این اوصاف هنوز میتوان به آن امید داشت و آن را نجات داد.
محمد حقانی، عضو شورای شهر چهارم عنوان میکند که بارها اعلام کرده تهران در حالت کما و نیازمند متخصصانی برای احیاست. حقانی در پاسخ به بدهکاری شهر تهران میگوید: با صراحت باید گفت که شهرداری درحال حاضر کلی بدهی دارد. از زمانی که باب این صحبت باز شد هر کسی در این مبحث سخنی به میان آورد اما سوال اصلی این است که این مبلغ بدهی چگونه به وجود آمده است؟ در قبال تراکمفروشی و آیندهفروشی شهر یا در قبال وامهایی است که شهرداری از بانکها به بهانه طرحهای مختلف گرفت یا درخصوص ثروت و سرمایه پایدار شهرداری بود. اگر اینگونه است من به شخصه نمیتوانم قضاوتی درمورد آن داشته باشم. من معتقد به این هستم که میشود این شهر را ساخت. این عضو شورای شهر چهارم صحبتهایش را اینگونه ادامه میدهد: خود آقایون اعلام میکنند که درحال حاضر ٤٠هزارمیلیارد تومان پروژههای معوقه داریم؛ پروژههایی که رسما در شورای شهر اعلام شده بود و حالا گفته میشود پروژههای زیر٥٠درصد متوقف شدهاند. شهرداری تا روز آخر باید در تلاش برای کارهای عمرانی و اجرایی باشد اما نه اینکه قرارداد ببندیم و برای آیندگان ایجاد بدهی کنیم! پروژههایی که اصلا به درد شهر نمیخورند. واقعیت این است که این رویه کاملا اشتباه است. حقانی در مورد بدهیهای شهرداری میافزاید: در مورد بدهیهای شهرداری خود بانک مرکزی رسما اعلام کرده که ١٤هزارمیلیارد تنها به بانکشهر بدهکاری دارد و این جدا از دو، سه بانک دیگری است که از شهرداری طلبکار هستند. البته باید به تجمع پیمانکاران مقابل شهرداری نیز اشاره کرد که دلیلی جز بدهی شهرداری به آنان ندارد. شهرداری واگذاریهایی تحتعنوان تراکم دارد. سوال من این است که بهواقع چه میراثی به جا گذاشتهاند؟ این عضو شورای چهارم در مورد بدهی دولت به شهرداری که عنوان میشود با پرداخت آن نهتنها بدهیهای شهرداری صفر میشود، بلکه بودجهای نیز برایش باقی میماند، عنوان میکند: بهتر است ابتدا این سوال را از مدعیانی که چنین مسألهای را بیان میکنند، بپرسیم که چرا از دولت گذشته نتوانستید این طلب را وصول کنید؟ و این درحالی است که دولت مدعی است بیش از این مبلغ از شهرداری طلب دارد. من قبول دارم که در قبال مترو و اتوبوسها، دولت به شهرداری بدهکار است. دولتهای نهم و دهم که میتوانستند با شهرداری تسویه کنند چرا نکردند؟ عدمتعامل بین شهرداری تهران و دولتهای وقت.
شهرداری تهران در این سه دوره هیچگاه با دولتها در تعامل نبوده است؛ مسألهای که بهخودیخود مشکلاتی را بهدنبال دارد. حقانی در ادامه به بیمهها اشاره میکند و ادامه میدهد: یکی از بدهیها به بیمهها برمیگردد؛ پول بیمهها از پیمانکاران وصول شده اما هنوز به سازمان تامیناجتماعی واریز نشده است. شاید برخی این موارد را قبول نکنند اما با رویکارآمدن شهردار جدید همه این مسائل تکبهتک مشخص میشوند. درحال حاضر، این مباحث را ساخته وپرداخته اتاق فکرها و سیاسی تلقی میکنند اما واقعیت این است که کارشناسان، مدیران شهری، بدنه شهرداری و آنهایی که دلسوز این شهر هستند باید این مسائل را قضاوت کنند. اعداد و ارقام مشخص هستند. ٤سال تمام کوچکترین اطلاعاتی به شورای شهر داده نشد. با همه این اوصاف باید بگویم که نجفی کار سختی پیشرو دارد.
نگاه مخالف: اتاق تخریب راه انداختهاند تا شهر را اداره کنند
محسن پیرهادی- عضو شورای شهر چهارم| با به پایان رسیدن دوره ریاست شهردار قبلی در بهشت و رویکاریآمدن شهردار جدید مباحثی در مورد بدهیها و درآمدهای شهرداری به میان آمده است، بحثی که هرکسی جهتگیری خاص خود را نسبت به آن دارد. ١٥هزارو٦٠٠میلیارد تومان بدهی وجود دارد که معاون اداری و مالی شهرداری تهران در صحن علنی گزارش داده و این درحالی است که در مقابل ١٩هزارمیلیارد تومان طلب از دولت وجود دارد، البته در این میان میزانی بدهی در مورد پروژههای نیمهکاره وجود دارد که این دیگر جزو بدهیها نیست و در صحن شورا نیز در مورد آن بحث شد. این بدهیها در اصل برای توسعه شهر هستند که به واسطه درآمدهای شهرداری تسویه میشوند، حتی اگر کسی عنوان کند نمیخواهیم آنها را پرداخت کنیم، در این وضع نیز میتوانیم برخی از پروژهها را کنسل کنیم، به این ترتیب که تا همینجای کار با پیمانکار تسویه کرد یا طرح را واگذار کرد یا حتی تغییر کاربری داد تا این عدد را که میگویند ٧، ٨ دههزارمیلیارد تومان است دیگر جزو بدهیها نیاوریم.
پیرهادی بدهی واقعی شهرداری را همان ١٥هزارو٦٠٠میلیارد تومان میداند و میافزاید: با توجه به بدهی ١٥هزارو٦٠٠میلیارد تومانی باید عنوان کرد در مقابل ١٩هزارمیلیارد تومان طلب قطعی وجود دارد، به شخصه متوجه ورشکستگی شهر نمیشوم. به عقیده من واژههای شهرسوخته، ورشکسته و ... از یک اتاق فکر سیاسی بیرون میآید، چون با دو دوتای ریاضی و محاسباتی ظرفیتهای شهر خیلی بالاست. اتفاقا آینده اداره شهر راحتتر است، چون پروژههای اساسی شهر تمام شده است، زیرساختهایی همچون تونلها، بزرگراهها، مترو و فضاهای اجتماعی و فرهنگی همگی تمام شدهاند و تنها در آینده یکی، دو تا پروژه بزرگ شهری وجود دارد و نگهداشت شهر. نگهداشت شهر هم با عوارض نوسازی، پسماند و ارزشافزوده قابل اداره است، یعنی این شهر مشکل خاصی ندارد. حالا اینکه افرادی نمیتوانند با این ارقام شهر را داره کنند، این مشکل دیگری است و راهحلش این است که روی توان و مهارت خودشان کار کنند.
عضو شورای چهارم صحبتهایش را با مطرحکردن یک مثال ادامه میدهد و میگوید: برای تملک بزرگراهها و کارهای بزرگ مثل مترو، بالاترین هزینه متعلق به تملک، حفاری و احداث است که در حالحاضر به اتمام رسیدهاند. در حوزه بزرگراهها درحال حاضر از ٣٠٤کیلومتر بزرگراه رسیدیم به ٦٥٠کیلومتر. فقط اگر بزرگراه شهید شوشتری بحثهای منابع طبیعی و محیطزیستیاش حل شود، ما فعلا به بزرگراهی در شهر نیاز نداریم. درخصوص مترو نیز ما از ٧٠کیلومتر مترو رسیدهایم به ٣٠٠کیلومتر مترو و اگر طی ٤سال بتوانند ١٠٠کیلومتر به آن اضافه کنند، شبکه متروی شهر کامل میشود. درواقع باید گفت در آینده بیشتر هزینههای اجتماعی و نگهداشت شهر وجود دارد.
پیرهادی میگوید: اینکه از بدهیها گفته میشود باید گفت در وضع فعلی که شهر اداره میشود به قول معروف شهر همچون ساعت دارد کار میکند و تا امروز هم مشکلی وجود نداشته است و اینکه بگوییم شهر دارد ورشکست میشود این اتفاق خوبی نیست یا اینکه بگوییم همه اینها جمعشده و امروز دارد ورشکست میشود، صحبت منطقیای نیست. جریان رقیب کار را زمین نگذاشت و بر این باور باشید که با این وضع که شهر ورشکسته است، بیایید شهر را اداره کنید، بالاخره جریان اصولگرا با قدرت در انتخابات شرکت کرد و بنا داشت در انتخابات پیروز شود و اگر این شهر ورشکسته بود هیچوقت مدیریت چنین شهری را برای چهارسال دیگر عهدهدار نمیشد. چون قایل بر این بود که اتفاقا کارهای شهر تمام شده و از بعد نرمافزاری نیازمند کارهایی است، به همین دلیل هم با انگیزه وارد انتخابات شد. بنابراین این بحث یک بحث کاملا سیاسی است و به نوعی غیرمنصفانه است که مطرح میشود. بهنظر من اتاق تخریبی را علیه مدیریت شهری راه انداختهاند که شاید بتوانند ناکارآمدی خودشان را پشت این تخریبها پنهان کنند و به این شیوه شهر را اداره کنند.
نگاه بیطرف: چانهزنی نکنیم
مهدی چمران- رئیس شورای شهر چهارم، شروع کار شورای پنجم و شهردار جدید سبب شده بازار بحث در این مورد داغ شود. بازاری که گاهی در میان آن از بدهکاری شهرداری سخن به میان میآید؛ مبحثی که برای بازگوشدن آن از واژههایی همچون شهر سوخته یا ورشکسته استفاده میشود. مهدی چمران، رئیس شورای شهر چهارم در اینباره میگوید: مسائل مالی نظریه، فلسفه یا شعر نیستند که فردی اذعان کند من این نظریه را دارم و دیگری نظری دیگر بدهد. درواقع نظریهپردازی نیست، بلکه حسابداری و حسابرسی است و رویه آن اینگونه است که تکبهتک چرتکه میاندازند و ارقام را استخراج میکنند و در قبال این ارقام مسئول هستند، یعنی عنوان میکنند محاسباتی انجام گرفته و این ارقام به دست آمده است. مثل این است که جایی متر شده و عنوان شود ١٠٠متر است، اگر فرد دیگری نیز آن را متر کند، همان ١٠٠متر به دست میآید، نه کمتر و نه بیشتر. امور مالی نیز به همین رویه است. فردی حسابرسی کرده و در نهایت عنوان میکند این میزان مبلغ است، اگر هر فرد دیگری نیز این عمل را انجام بدهد، تغییری در رقم حاصله ایجاد نمیشود.
بنابراین باید اذعان کرد مسائل مالی نظریهپردازی نیست که هر کسی اظهارنظری در مورد آن داشته باشد. معاون مالی شهرداری رسما اعلام کرده است همان میزان بدهیای که شائبههای گوناگونی در مورد آن وجود دارد؛ میزانی است که ما قبول داریم. همانند این است که معاون دولت یا وزیر دارایی اعلام کند که ما این میزان بدهی داریم یا این میزان طلب داریم یا نرخ تورم این مقدار درصد است. این ادعاها با ارایه سند است و اینگونه نیست که آماری اشتباه ارایه بدهد؛ فرض که اشتباهی نیز صورت بگیرد، بیشک در قبال این اشتباه مسئول است. رئیس شورای شهر چهارم صحبتهایش را اینگونه ادامه میدهد: معاون مالی شهرداری تمام موارد را با اعلام رقام مربوطه، هم میزان بدهیها و هم میزان طلبها اعلام کرده است. دیگر معنا ندارد که هرکسی به فراخور خود رقمی را اعلام کند و بشنویم که کسی حساب کرده و این رقم را ٦٠هزارمیلیارد عنوان کرده و دیگری به رقمی دیگر دست یافته است.
روی مسائل مالی که نمیشود چانهزنی کرد، چون اسناد موجود است و هر حسابرسی با محاسبات ریاضی میتواند آن را استخراج کند و حتی به تخلفات احتمالی پی ببرد. چمران در مورد گزارش مالی معاون مالی شهرداری عنوان میکند: طبق این گزارش شهرداری طلبها و بدهیهایی دارد که درنهایت میتواند موجودیای نیز برای شهرداری باقی بماند، البته چمران شرطی برای آن قایل است و میگوید: «اگر طلبهایش را وصول کند، چون تا زمانی که بخواهد وصول کند همانند ماجرای ملانصرالدین میشود که میزند و میشکند و روغنهایش میریزد.» ١٥هزارمیلیارد را به ٤هزارمیلیارد اضافه کنید که میشود ١٩هزارمیلیارد طلب از دولت. البته دولت نیز مدعی است که طلبهایی از شهرداری دارد. بهترین کار این است که در یک تفاهم شهرداری و دولت به یک تهاتر برسند که البته باید این کار صورت بگیرد که درنهایت شهرداری نیز چیزی به دست میآورد.
رئیس شورای شهر چهارم در ادامه در مورد کار سخت نجفی میگوید و میافزاید: در شهرداری تنها پول داشتن که مطرح نیست، مدیریت مهمتر از پول داشتن است. بحث مدیریت یک شهر عظیم است، با این همه مشکلات عدیده، کار مشکلی است و نیازمند برنامهریزی دقیقی است که امیدواریم آقای نجفی به خوبی از
عهده آن بربیاید.
تجربه دیگران: برندگان و بازندگان
چهلدرصد چراغهای معابر و خیابانها خاموش شدند، نصف پارکها بسته و خانهها تخلیه شدند و نیمی از جمعیت دیترویت را ترک کردند؛ شهری که دیگر گشت پلیس در برخی مناطق آن دیده نمیشد. این داستان یکی از بزرگترین شهرهای آمریکاست که با ١٨میلیارد دلار بدهی رسما در دادگاه فدرال اعلام ورشکستگی کرد؛ داستانی که به سال ٢٠١٣برمیگردد، البته در ایالاتمتحد آمریکا، دیترویت تنها شهری نیست که ورشکستگی را به کارنامه خود میبیند، چون یکسال قبل از ورشکستگی این شهر بزرگ سه شهر استاکتون، مَموث لِیکز، و سن برناردینو اعلام ورشکستگی کردند. البته شهر هیلویو ایالت کنتاکی نیز عنوان ورشکسته را با خود یدک میکشد؛ شهری با ١٠هزار نفر جمعیت که سالانه ٣میلیون دلار بودجه به خود اختصاص میداد، البته یک دعوی حقوقی سبب شد این شهر به پرداخت ١١,٤میلیون دلار به یک آموزشگاه رانندگی محکوم شود؛ جریمهای که مقامات شهر با توجه به بودجه اعلام کردند توان پرداخت آن را ندارند و تن به اعلام ورشکستگی دادند.
ناپل و پالرمو در میان شهرهای ایتالیا در یکقدمی ورشکستگی هستند، اگرچه دولت مونتی این اطمینان را داده بود که از بدتر شدن اوضاع مالی این کشور جلوگیری کند اما با گذشت عمر ٧ماهه این وعده بسیاری از استانها و شهرهای این کشور در آستانه ورشکستگی قرار دارند. یکی از این شهرها الساندریاست که شهردارش با یکصدمیلیون یورو بدهی به استعفا تن داد. رجو کالابریا یکی از شهرهای جنوبی ایتالیاست که طی سالهای ٢٠٠٨-٢٠٠٧ بحران اقتصادی را تجربه کرده و حالا با شورای منحل شده در آستانه ورشکستگی قرار گرفته است. واقعیت این روزهای ایتالیا حاکی از این است که درحالحاضر ١٠شهر این کشور در خطر ورشکستگی قرار گرفتهاند. این خطر تا اندازهای است که زنگ آن برای استان سیسیل به مرکزیت پالرمو توسط کارآفرینان نواخته شد تا جایی که ماریو مونتی خواستار استعفای استاندار این جزیره شد.
فیلادلفیا درسال ١٩٩٩ فرانکلین استریت را بهعنوان شهردار به خود دید؛ پسر سیاهپوستی که در یک خانواده فقیر به دنیا آمد و در طول شهردار بودنش تلاشش را روی تقویت روابط همسایگی، اشتغالزایی و پیشرفت امکانات آموزشی گذاشت و توانست موفقیتهایی کسب کند. فرانکلین تحصیلاتش را تا مقطع دکترای حقوق ادامه داده بود و شاید به همین خاطر بود که اقداماتی در جهت کاهش نرخ جرم و جنایت در این شهر انجام داد؛ اقداماتی که اصلاح قوانین حمل، خرید و فروش اسلحه را شامل میشد. یکی دیگر از دستاوردهای فرانکلین بالا بردن سرانه کتابخوانی فیلادلفیا بود، اگرچه او برای نخستینبار در تاریخ توانست میزان مالیات این شهر را کاهش بدهد و رکورد اشتغالزایی را در این شهر ثبت کند. بعد از حضور فرانکلین بود که فیلادلفیا شهر محبوب متخصصان جوان کامپیوتر برای اقامت شد، درحالیکه قبل از این شهردار این شهر از نظر فناوری اطلاعات یکی از پایینترین شهرهای آمریکا بود. در سال ٢٠٠٠ یک نشریه سلامت، لقب «شهر مردان چاق» را به فیلادلفیا داد و باعث شد شهردار تلاشهای گستردهای را برای حفظ سلامت جامعه بهخصوص آقایان شروع کند؛ احداث صدها مایل مسیر مناسب برای پیادهروی یکی از تلاشهای شهردار برای سلامتی شهروندان بود، البته فرانکلین توانست تا حد زیادی مردم را به دوچرخهسواری ترغیب کند و به این ترتیب چندینمیلیون دلار در هزینه درمانی شهر صرفهجویی شد.
پلان نخست
شاید تهران برای برخی فریبنده به نظر برسد اما همین شهر فریبنده مناطقی خسارتدیده و ازدسترفته را در دل خود جای داده. کلانشهری که طی سالهای اخیر گران و پرهزینه اداره شده، چون حال با گذشت ١٢سال صحبت از بدهیهای آن به میان آمده؛ بدهیهایی که یکی آن را ٦٠هزارمیلیارد تومان و دیگری ٢٤هزارمیلیارد تومان و دیگری ٤٠هزارمیلیارد تومان اعلام میکند. بدهیهایی که از مترو سخن به میان میآورند و روایتی نیز از بانکها دارند، اگرچه پروژههای نیمهکاره نیز به نوبه خود داستانی مجزا دارند، البته بدهی ٤٥٠میلیارد تومانی شهرداری به بانکشهر برای پرداخت حقوق یکماه کارکنان نیز در نوع خود جالب و در عین حال تاسفبرانگیز است یا شنیدن از پرداخت ماهانه ٢٠میلیارد تومان بهره بانکی.
پلان دوم
چندسالی میشود که از شهرداری بهعنوان بزرگترین بدهکار بانکی نام برده میشود؛ بدهکاری با درآمد بالا اما همچنان بدهکار! بهطوری که ولیالله سیف، رئیس بانکمرکزی در گزارشی بدهی شهرداری به بانکها را ٥ تا ٦هزارمیلیارد اعلام کرد و این درحالی است که بانکشهر، بانک اختصاصی شهرداری است و بدهی آن را میتوان با فروش اموال بزرگ مقیاس تسویه کرد. درواقع با کسر نام بانکشهر از میان بانکها، شهرداری همچنان عنوان بزرگترین بدهکار بانکی را با خود یدک میکشد، البته اجرای پروژههای پرطمطراق و کمبازده شهری سبب شد شهرداری زیر بار وامهایی برود که پیامدی جز پرداخت ماهانه ٢٠میلیارد تومان بهره دارد؛ تونل امیرکبیر ١٣٠٠میلیارد تومان هزینه دربرداشت و سالانه ٩میلیارد تومان هزینه نگهداری آن میشود؛ تونلی که استفادهای از آن هم نمیشود، چون پلیس راهور اجازه بهرهبرداری از آن را نمیدهد! نمونه دیگر پروژه ١٧شهریور است که با هزینه کلانی که روی دست شهر گذاشت بدون هیچ بازدهیای باید جمعآوری شود! البته در این میان پروژههایی نیز وجود دارند که نیمهکاره باقی ماندهاند؛ پروژههایی که گفته میشود نیازمند ٤٠هزار میلیاردتومان هزینه هستند، البته این جدا از بر باد رفتن سرمایههای زیستی تهران است؛ سرمایهای که با قطع درختان چند١٠ساله بر باد رفت، اگرچه تراکم شناور که از سوی شهرداری به پیمانکاران واگذار شده نیز در نوع خود دردسری برای آینده تهران است.
پلان آخر
شاید یک حساب سرانگشتی و کمک گرفتن از محاسبات ریاضی به ما کمک کند تا ببینیم تهران شهری ورشکسته است یا خیر! محاسباتی که تا پایان خرداد ٩٥ انجام شدهاند از دیونی با ارقام مختلف روایت میکنند. در این میان سهم طلب پیمانکاران (اشخاص حقیقی و حقوقی) ٥هزارو١٨٢میلیارد تومان است و دیون حاصل از تملک سهم یکهزارو٧١٣میلیارد تومانی را به خود اختصاص داده است، اگرچه سپرده حسن انجام کار و سپرده تامیناجتماعی نیز هریک به نوبه خود سهمی دارند؛ سهمهایی که از ارقام ٤٨١میلیون تومانی و یکهزارو١٣٨میلیارد تومانی میگویند، البته سهم بانکها نیز محفوظ است، آنهم ١١هزارو٩٨١میلیارد تومان. با این اوصاف جمع بدهیهای شهرداری میشود عددی حدود ٢٠هزارو٤٩٥میلیارد تومان. در نظر گرفتن این میزان بدهی، با نرخ سود٢٠درصد رایج به این معناست که هر ٤سال بدهیها دوبرابر میشود و نتیجه نمیتواند چیزی غیر از این باشد که ادامه این روند چیزی جز ورشکستگی تهران است، البته از انصاف به دور است که در کنار بدهیها از مطالبات سخن به میان نیاید؛ طلبی که گویای این مسأله است که شهرداری از موسسات دولتی از دولتهای گذشته تاکنون حدود١٤هزارمیلیارد تومان طلبکار است، اگرچه در مقابل نیز وزارت اقتصاد و دارایی اذعان کرده شهرداری هیچ سندی در این خصوص به دولت ارایه نکرده است! البته برای شفافیت بیشتر ماجرا پای صحبت اعضای شورای چهارم نشستهایم که در ادامه میخوانید.
پیشینه رؤسای بلدیه تهران
تهران برای نخستینبار شهردار یا اداره بلدیه را خردادماه ١٢٨٦ به خود دید؛ دورانی که مشروطهخواهان تصمیم گرفتند قانون بلدیه تدوین شود و اینگونه ساختمان اداره بلدیه در سبزهمیدان احداث شد، اما بلدیه آن زمان نتوانست تغییری در چهره شهر بهوجود بیاورد! در دوران پهلوی اول بود که قزاق کمسوادی بهعنوان شهردار انتخاب شد و توانست تا حدودی سیمای شهر را تغییر بدهد. در همان دوران بود که برخی خیابانهای تهران آسفالت شدند و آتشنشانی کار خود را شروع کرد. شاید بتوان گفت در همان سالها بود که تهران به سمت مدرنیزه شدن حرکت خود را شروع کرد. باغ فردوس، گورستانی بود در جنوب شهر که در همان سالها تغییر کاربری داد، البته لغو مالیات خودروها و کالسکهها نیز به همان دوران برمیگردد. تهران شهرداران بسیاری را به خود دیده است و هریک نقشی بر این شهر نگاشته و رفتهاند؛ نقشهایی که به مرور زمان تهران امروز را برای ما بهجا گذاشتهاند. در میانه سالهای دهه بیست بود که اداره بلدیه شهرداری به خود دید که علاقه زیادی به گلکاری و ساختن میدان و آبنما داشت؛ علاقهای که بسیاری از نماهای شهری امروز یادگار آن دوران است. بلوار کشاورز، پارک لاله، میدان ولیعصر و... همگی یادگاران آن دوران است، البته موسی مهام شهردار آن دوران به بازپرسی فراخوانده و وثیقه بیسابقه ٦١٠میلیون ریالی برای او صادر شد. در میان شهرداران تهران مهدی مشایخی نام خود را با عنوان مرد چاهای ناتمام در تاریخ ثبت کرد؛ شهرداری که بحث چگونگی لولهکشی آب شهر به دوران او برمیگردد، البته او در این امر ناتوان ظاهر شد و شهر پرشد از چاههای ناتمامی که به آب نرسیدند و درنهایت نیز مشایخی به اتهام اختلاس به دادگاه فراخوانده و محکوم شد. نهمین شهردار تهران غلامحسین کرباسچی بود؛ مردی که انتخاب شد تا چهره شهر دهه شصت را تغییر بدهد، البته در همان دوران بود که فرهنگسراها شروع به کار کردند و بوستانهای محلی و پارکهای کوچک رونق گرفتند، در همین دوران بود که شبکه بزرگراههای تهران رونق گرفت. البته در میان شهرداران تهران یکی ریاستجمهوری را نیز تجربه کرد و توانست بعد از دوسال از بهشت به پاستور برسد.
نگاه موافق: چه چیزی به میراث گذاشتهاند
محمد حقانی- عضو شورای شهر چهارم| تهران شهری است که نامهربانیهای زیادی را به خود دیده اما با همه این اوصاف هنوز میتوان به آن امید داشت و آن را نجات داد.
محمد حقانی، عضو شورای شهر چهارم عنوان میکند که بارها اعلام کرده تهران در حالت کما و نیازمند متخصصانی برای احیاست. حقانی در پاسخ به بدهکاری شهر تهران میگوید: با صراحت باید گفت که شهرداری درحال حاضر کلی بدهی دارد. از زمانی که باب این صحبت باز شد هر کسی در این مبحث سخنی به میان آورد اما سوال اصلی این است که این مبلغ بدهی چگونه به وجود آمده است؟ در قبال تراکمفروشی و آیندهفروشی شهر یا در قبال وامهایی است که شهرداری از بانکها به بهانه طرحهای مختلف گرفت یا درخصوص ثروت و سرمایه پایدار شهرداری بود. اگر اینگونه است من به شخصه نمیتوانم قضاوتی درمورد آن داشته باشم. من معتقد به این هستم که میشود این شهر را ساخت. این عضو شورای شهر چهارم صحبتهایش را اینگونه ادامه میدهد: خود آقایون اعلام میکنند که درحال حاضر ٤٠هزارمیلیارد تومان پروژههای معوقه داریم؛ پروژههایی که رسما در شورای شهر اعلام شده بود و حالا گفته میشود پروژههای زیر٥٠درصد متوقف شدهاند. شهرداری تا روز آخر باید در تلاش برای کارهای عمرانی و اجرایی باشد اما نه اینکه قرارداد ببندیم و برای آیندگان ایجاد بدهی کنیم! پروژههایی که اصلا به درد شهر نمیخورند. واقعیت این است که این رویه کاملا اشتباه است. حقانی در مورد بدهیهای شهرداری میافزاید: در مورد بدهیهای شهرداری خود بانک مرکزی رسما اعلام کرده که ١٤هزارمیلیارد تنها به بانکشهر بدهکاری دارد و این جدا از دو، سه بانک دیگری است که از شهرداری طلبکار هستند. البته باید به تجمع پیمانکاران مقابل شهرداری نیز اشاره کرد که دلیلی جز بدهی شهرداری به آنان ندارد. شهرداری واگذاریهایی تحتعنوان تراکم دارد. سوال من این است که بهواقع چه میراثی به جا گذاشتهاند؟ این عضو شورای چهارم در مورد بدهی دولت به شهرداری که عنوان میشود با پرداخت آن نهتنها بدهیهای شهرداری صفر میشود، بلکه بودجهای نیز برایش باقی میماند، عنوان میکند: بهتر است ابتدا این سوال را از مدعیانی که چنین مسألهای را بیان میکنند، بپرسیم که چرا از دولت گذشته نتوانستید این طلب را وصول کنید؟ و این درحالی است که دولت مدعی است بیش از این مبلغ از شهرداری طلب دارد. من قبول دارم که در قبال مترو و اتوبوسها، دولت به شهرداری بدهکار است. دولتهای نهم و دهم که میتوانستند با شهرداری تسویه کنند چرا نکردند؟ عدمتعامل بین شهرداری تهران و دولتهای وقت.
شهرداری تهران در این سه دوره هیچگاه با دولتها در تعامل نبوده است؛ مسألهای که بهخودیخود مشکلاتی را بهدنبال دارد. حقانی در ادامه به بیمهها اشاره میکند و ادامه میدهد: یکی از بدهیها به بیمهها برمیگردد؛ پول بیمهها از پیمانکاران وصول شده اما هنوز به سازمان تامیناجتماعی واریز نشده است. شاید برخی این موارد را قبول نکنند اما با رویکارآمدن شهردار جدید همه این مسائل تکبهتک مشخص میشوند. درحال حاضر، این مباحث را ساخته وپرداخته اتاق فکرها و سیاسی تلقی میکنند اما واقعیت این است که کارشناسان، مدیران شهری، بدنه شهرداری و آنهایی که دلسوز این شهر هستند باید این مسائل را قضاوت کنند. اعداد و ارقام مشخص هستند. ٤سال تمام کوچکترین اطلاعاتی به شورای شهر داده نشد. با همه این اوصاف باید بگویم که نجفی کار سختی پیشرو دارد.
نگاه مخالف: اتاق تخریب راه انداختهاند تا شهر را اداره کنند
محسن پیرهادی- عضو شورای شهر چهارم| با به پایان رسیدن دوره ریاست شهردار قبلی در بهشت و رویکاریآمدن شهردار جدید مباحثی در مورد بدهیها و درآمدهای شهرداری به میان آمده است، بحثی که هرکسی جهتگیری خاص خود را نسبت به آن دارد. ١٥هزارو٦٠٠میلیارد تومان بدهی وجود دارد که معاون اداری و مالی شهرداری تهران در صحن علنی گزارش داده و این درحالی است که در مقابل ١٩هزارمیلیارد تومان طلب از دولت وجود دارد، البته در این میان میزانی بدهی در مورد پروژههای نیمهکاره وجود دارد که این دیگر جزو بدهیها نیست و در صحن شورا نیز در مورد آن بحث شد. این بدهیها در اصل برای توسعه شهر هستند که به واسطه درآمدهای شهرداری تسویه میشوند، حتی اگر کسی عنوان کند نمیخواهیم آنها را پرداخت کنیم، در این وضع نیز میتوانیم برخی از پروژهها را کنسل کنیم، به این ترتیب که تا همینجای کار با پیمانکار تسویه کرد یا طرح را واگذار کرد یا حتی تغییر کاربری داد تا این عدد را که میگویند ٧، ٨ دههزارمیلیارد تومان است دیگر جزو بدهیها نیاوریم.
پیرهادی بدهی واقعی شهرداری را همان ١٥هزارو٦٠٠میلیارد تومان میداند و میافزاید: با توجه به بدهی ١٥هزارو٦٠٠میلیارد تومانی باید عنوان کرد در مقابل ١٩هزارمیلیارد تومان طلب قطعی وجود دارد، به شخصه متوجه ورشکستگی شهر نمیشوم. به عقیده من واژههای شهرسوخته، ورشکسته و ... از یک اتاق فکر سیاسی بیرون میآید، چون با دو دوتای ریاضی و محاسباتی ظرفیتهای شهر خیلی بالاست. اتفاقا آینده اداره شهر راحتتر است، چون پروژههای اساسی شهر تمام شده است، زیرساختهایی همچون تونلها، بزرگراهها، مترو و فضاهای اجتماعی و فرهنگی همگی تمام شدهاند و تنها در آینده یکی، دو تا پروژه بزرگ شهری وجود دارد و نگهداشت شهر. نگهداشت شهر هم با عوارض نوسازی، پسماند و ارزشافزوده قابل اداره است، یعنی این شهر مشکل خاصی ندارد. حالا اینکه افرادی نمیتوانند با این ارقام شهر را داره کنند، این مشکل دیگری است و راهحلش این است که روی توان و مهارت خودشان کار کنند.
عضو شورای چهارم صحبتهایش را با مطرحکردن یک مثال ادامه میدهد و میگوید: برای تملک بزرگراهها و کارهای بزرگ مثل مترو، بالاترین هزینه متعلق به تملک، حفاری و احداث است که در حالحاضر به اتمام رسیدهاند. در حوزه بزرگراهها درحال حاضر از ٣٠٤کیلومتر بزرگراه رسیدیم به ٦٥٠کیلومتر. فقط اگر بزرگراه شهید شوشتری بحثهای منابع طبیعی و محیطزیستیاش حل شود، ما فعلا به بزرگراهی در شهر نیاز نداریم. درخصوص مترو نیز ما از ٧٠کیلومتر مترو رسیدهایم به ٣٠٠کیلومتر مترو و اگر طی ٤سال بتوانند ١٠٠کیلومتر به آن اضافه کنند، شبکه متروی شهر کامل میشود. درواقع باید گفت در آینده بیشتر هزینههای اجتماعی و نگهداشت شهر وجود دارد.
پیرهادی میگوید: اینکه از بدهیها گفته میشود باید گفت در وضع فعلی که شهر اداره میشود به قول معروف شهر همچون ساعت دارد کار میکند و تا امروز هم مشکلی وجود نداشته است و اینکه بگوییم شهر دارد ورشکست میشود این اتفاق خوبی نیست یا اینکه بگوییم همه اینها جمعشده و امروز دارد ورشکست میشود، صحبت منطقیای نیست. جریان رقیب کار را زمین نگذاشت و بر این باور باشید که با این وضع که شهر ورشکسته است، بیایید شهر را اداره کنید، بالاخره جریان اصولگرا با قدرت در انتخابات شرکت کرد و بنا داشت در انتخابات پیروز شود و اگر این شهر ورشکسته بود هیچوقت مدیریت چنین شهری را برای چهارسال دیگر عهدهدار نمیشد. چون قایل بر این بود که اتفاقا کارهای شهر تمام شده و از بعد نرمافزاری نیازمند کارهایی است، به همین دلیل هم با انگیزه وارد انتخابات شد. بنابراین این بحث یک بحث کاملا سیاسی است و به نوعی غیرمنصفانه است که مطرح میشود. بهنظر من اتاق تخریبی را علیه مدیریت شهری راه انداختهاند که شاید بتوانند ناکارآمدی خودشان را پشت این تخریبها پنهان کنند و به این شیوه شهر را اداره کنند.
نگاه بیطرف: چانهزنی نکنیم
مهدی چمران- رئیس شورای شهر چهارم، شروع کار شورای پنجم و شهردار جدید سبب شده بازار بحث در این مورد داغ شود. بازاری که گاهی در میان آن از بدهکاری شهرداری سخن به میان میآید؛ مبحثی که برای بازگوشدن آن از واژههایی همچون شهر سوخته یا ورشکسته استفاده میشود. مهدی چمران، رئیس شورای شهر چهارم در اینباره میگوید: مسائل مالی نظریه، فلسفه یا شعر نیستند که فردی اذعان کند من این نظریه را دارم و دیگری نظری دیگر بدهد. درواقع نظریهپردازی نیست، بلکه حسابداری و حسابرسی است و رویه آن اینگونه است که تکبهتک چرتکه میاندازند و ارقام را استخراج میکنند و در قبال این ارقام مسئول هستند، یعنی عنوان میکنند محاسباتی انجام گرفته و این ارقام به دست آمده است. مثل این است که جایی متر شده و عنوان شود ١٠٠متر است، اگر فرد دیگری نیز آن را متر کند، همان ١٠٠متر به دست میآید، نه کمتر و نه بیشتر. امور مالی نیز به همین رویه است. فردی حسابرسی کرده و در نهایت عنوان میکند این میزان مبلغ است، اگر هر فرد دیگری نیز این عمل را انجام بدهد، تغییری در رقم حاصله ایجاد نمیشود.
بنابراین باید اذعان کرد مسائل مالی نظریهپردازی نیست که هر کسی اظهارنظری در مورد آن داشته باشد. معاون مالی شهرداری رسما اعلام کرده است همان میزان بدهیای که شائبههای گوناگونی در مورد آن وجود دارد؛ میزانی است که ما قبول داریم. همانند این است که معاون دولت یا وزیر دارایی اعلام کند که ما این میزان بدهی داریم یا این میزان طلب داریم یا نرخ تورم این مقدار درصد است. این ادعاها با ارایه سند است و اینگونه نیست که آماری اشتباه ارایه بدهد؛ فرض که اشتباهی نیز صورت بگیرد، بیشک در قبال این اشتباه مسئول است. رئیس شورای شهر چهارم صحبتهایش را اینگونه ادامه میدهد: معاون مالی شهرداری تمام موارد را با اعلام رقام مربوطه، هم میزان بدهیها و هم میزان طلبها اعلام کرده است. دیگر معنا ندارد که هرکسی به فراخور خود رقمی را اعلام کند و بشنویم که کسی حساب کرده و این رقم را ٦٠هزارمیلیارد عنوان کرده و دیگری به رقمی دیگر دست یافته است.
روی مسائل مالی که نمیشود چانهزنی کرد، چون اسناد موجود است و هر حسابرسی با محاسبات ریاضی میتواند آن را استخراج کند و حتی به تخلفات احتمالی پی ببرد. چمران در مورد گزارش مالی معاون مالی شهرداری عنوان میکند: طبق این گزارش شهرداری طلبها و بدهیهایی دارد که درنهایت میتواند موجودیای نیز برای شهرداری باقی بماند، البته چمران شرطی برای آن قایل است و میگوید: «اگر طلبهایش را وصول کند، چون تا زمانی که بخواهد وصول کند همانند ماجرای ملانصرالدین میشود که میزند و میشکند و روغنهایش میریزد.» ١٥هزارمیلیارد را به ٤هزارمیلیارد اضافه کنید که میشود ١٩هزارمیلیارد طلب از دولت. البته دولت نیز مدعی است که طلبهایی از شهرداری دارد. بهترین کار این است که در یک تفاهم شهرداری و دولت به یک تهاتر برسند که البته باید این کار صورت بگیرد که درنهایت شهرداری نیز چیزی به دست میآورد.
رئیس شورای شهر چهارم در ادامه در مورد کار سخت نجفی میگوید و میافزاید: در شهرداری تنها پول داشتن که مطرح نیست، مدیریت مهمتر از پول داشتن است. بحث مدیریت یک شهر عظیم است، با این همه مشکلات عدیده، کار مشکلی است و نیازمند برنامهریزی دقیقی است که امیدواریم آقای نجفی به خوبی از
عهده آن بربیاید.
تجربه دیگران: برندگان و بازندگان
چهلدرصد چراغهای معابر و خیابانها خاموش شدند، نصف پارکها بسته و خانهها تخلیه شدند و نیمی از جمعیت دیترویت را ترک کردند؛ شهری که دیگر گشت پلیس در برخی مناطق آن دیده نمیشد. این داستان یکی از بزرگترین شهرهای آمریکاست که با ١٨میلیارد دلار بدهی رسما در دادگاه فدرال اعلام ورشکستگی کرد؛ داستانی که به سال ٢٠١٣برمیگردد، البته در ایالاتمتحد آمریکا، دیترویت تنها شهری نیست که ورشکستگی را به کارنامه خود میبیند، چون یکسال قبل از ورشکستگی این شهر بزرگ سه شهر استاکتون، مَموث لِیکز، و سن برناردینو اعلام ورشکستگی کردند. البته شهر هیلویو ایالت کنتاکی نیز عنوان ورشکسته را با خود یدک میکشد؛ شهری با ١٠هزار نفر جمعیت که سالانه ٣میلیون دلار بودجه به خود اختصاص میداد، البته یک دعوی حقوقی سبب شد این شهر به پرداخت ١١,٤میلیون دلار به یک آموزشگاه رانندگی محکوم شود؛ جریمهای که مقامات شهر با توجه به بودجه اعلام کردند توان پرداخت آن را ندارند و تن به اعلام ورشکستگی دادند.
ناپل و پالرمو در میان شهرهای ایتالیا در یکقدمی ورشکستگی هستند، اگرچه دولت مونتی این اطمینان را داده بود که از بدتر شدن اوضاع مالی این کشور جلوگیری کند اما با گذشت عمر ٧ماهه این وعده بسیاری از استانها و شهرهای این کشور در آستانه ورشکستگی قرار دارند. یکی از این شهرها الساندریاست که شهردارش با یکصدمیلیون یورو بدهی به استعفا تن داد. رجو کالابریا یکی از شهرهای جنوبی ایتالیاست که طی سالهای ٢٠٠٨-٢٠٠٧ بحران اقتصادی را تجربه کرده و حالا با شورای منحل شده در آستانه ورشکستگی قرار گرفته است. واقعیت این روزهای ایتالیا حاکی از این است که درحالحاضر ١٠شهر این کشور در خطر ورشکستگی قرار گرفتهاند. این خطر تا اندازهای است که زنگ آن برای استان سیسیل به مرکزیت پالرمو توسط کارآفرینان نواخته شد تا جایی که ماریو مونتی خواستار استعفای استاندار این جزیره شد.
فیلادلفیا درسال ١٩٩٩ فرانکلین استریت را بهعنوان شهردار به خود دید؛ پسر سیاهپوستی که در یک خانواده فقیر به دنیا آمد و در طول شهردار بودنش تلاشش را روی تقویت روابط همسایگی، اشتغالزایی و پیشرفت امکانات آموزشی گذاشت و توانست موفقیتهایی کسب کند. فرانکلین تحصیلاتش را تا مقطع دکترای حقوق ادامه داده بود و شاید به همین خاطر بود که اقداماتی در جهت کاهش نرخ جرم و جنایت در این شهر انجام داد؛ اقداماتی که اصلاح قوانین حمل، خرید و فروش اسلحه را شامل میشد. یکی دیگر از دستاوردهای فرانکلین بالا بردن سرانه کتابخوانی فیلادلفیا بود، اگرچه او برای نخستینبار در تاریخ توانست میزان مالیات این شهر را کاهش بدهد و رکورد اشتغالزایی را در این شهر ثبت کند. بعد از حضور فرانکلین بود که فیلادلفیا شهر محبوب متخصصان جوان کامپیوتر برای اقامت شد، درحالیکه قبل از این شهردار این شهر از نظر فناوری اطلاعات یکی از پایینترین شهرهای آمریکا بود. در سال ٢٠٠٠ یک نشریه سلامت، لقب «شهر مردان چاق» را به فیلادلفیا داد و باعث شد شهردار تلاشهای گستردهای را برای حفظ سلامت جامعه بهخصوص آقایان شروع کند؛ احداث صدها مایل مسیر مناسب برای پیادهروی یکی از تلاشهای شهردار برای سلامتی شهروندان بود، البته فرانکلین توانست تا حد زیادی مردم را به دوچرخهسواری ترغیب کند و به این ترتیب چندینمیلیون دلار در هزینه درمانی شهر صرفهجویی شد.
بازدید:۸۳۴