ضرورت استفاده از نمادهای معماری ایرانی در هتلسازی
درونگرایی و گرایش معماران ایرانی بهسوی حیاطها، پادیاوها، گودالباغچهها، هشتیها و کلاهفرنگیها که شبستانها را گرداگرد خود گرفته است، از دیرباز جزء منطق ایرانی بوده است، با وجود این مدتهاست که معماری ایرانی از شهرهای ایران رخت بربسته و جای خود را به معماریهای وارداتی و البته نامتناسب غربی داده است.
چطور شد که وارد حوزه ساختوساز مراکز اقامتی و هتلی شدهاید؟
با توجه به رشته تحصیلیام، کارشناس ارشد رشته معماری و اينكه بالغ بر ١٥ سال در این حوزه فعالیت کردهام، یکی از افتخاراتم همکاری تنگاتنگ با خانواده بزرگ هتلداران است و تاکنون در راهاندازی، طراحی، ساخت و ساماندهی چندین هتل و رستوران و همچنین شهرکهای اقامتی – توریستی موفق فعالیت گسترده و مستقیمی داشتهام. تدریس در دانشکدهها و مؤسسات علمی کشور از دیگر افتخارات بزرگ من در دوران کاریام است. سعی کردم چه در تهران و چه در شهرستانها به بهترین صورت ممکن ادای وظیفه کنم. افتخار ثبت چندین مقاله در حوزههای معماری، معماری داخلی، معماری مبتنیبر مباحث گردشگری و انرژی که البته در ساخت هتلها امروزه یک مبحث فوقالعاده پراهمیت و قابلتوجه است و معماری سنتی ایران در ژورنالهای علمی معتبر داخلی و خارجی را دارم و با اعتقاد به مفهوم پژوهش و تحقیقات در عرصههای علمی و فناوری، بهروزسازی را از عمده مسئولیتهای خویش میدانم.
طراحیهای شما دارای چه مشخصه منحصربهفردی هستند؟
هنرهای موسیقی و نقاشی، دو ابزار بسیار توانمند، در کارهای اینجانب مورد استفاده قرار میگیرند، چراکه شالوده هنر معماری بر اساس فرم و ریتم شکل میپذیرد. گردشگری و تمام تبعات آن را از دلنشینترین و پویاترین صنایع و فعالیتهای اقتصادی در کشور عزیزمان، ایران، قلمداد میکنم و شخصا آرزو میکنم در آیندهای نزدیک این صنعت مادر را با کمک دیگر عوامل علاقهمند و عاشق بتوانیم در تمامی شاخههای آن بسط و گسترش دهیم.
معماری هتلهای ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
پرواضح است ایران در عرصه گردشگری سالیان متمادی دارای تجربه و قدمت قابلتوجهی بوده است. اگر مسیر راه ابریشم را بهعنوان یکی از اصلیترین و مطرحترین محورهای تردد در دنیای کهن فرض کنیم، (و درواقع نیز چنین است)، به راحتی میتوان کاروانسراها و اقامتگاههای آن دوره در ایران را مورد بررسی و تحلیل ارزنده قرار داد. به نظر من عرصه هتلسازی در کشور ما در بُعد سنتی و اماکن فرهنگی، در شرایط قابلقبولتری نسبت به حوزههای شهری با جریانات گردشگری تجاری و مدرن قرار دارند. هنوز در این مسیر فاصله زیادی با دیگر کشورهای دنیا داریم. استفاده از هنر معماری در سایه تکنولوژی ساخت و ایجاد انگیزشهای اقامتی باید به صورت هدفمند و با بهرهگیری از جریانات روز دنیا هرچهسریعتر شکل پذیرد. شهرهای پیشرفتهای مثل تهران که بیشتر پذیرای گردشگران تجاری است، مسلما باید اماکن اقامتی خود را در راستای تأمین نیازهای فکری، روحی و کاری این شاخه از گردشگران شکل دهد. هتلی با بنای بلندمرتبه و بدنه شفاف در قالب یک حجم زیبا، مستحکم و خلاقانه است که میتواند ذهن گردشگر را در قبال اقامت در آن به پویایی برساند.
به نظر شما آیا ایران برای موفقیت در صنعت هتلداری باید به طرحهای سنتی و بومی پایبند باشد یا المانهای بینالمللی را رعایت کند؟
المانگرایی در معماری همیشه و همهجا بسیار مورد وثوق و علاقه معماران بوده است. اصولا ابنیه با المانهای معتبر و تاریخچه رسمی، ذهن بیننده را به مکان و زمان حیات آن المان سوق میدهد. این یعنی خلق فضای مجازی در دید بیننده. گردشگر با دیدن المان در مکان استقرار خود اقدام به مطالعه و احساس نتیجهبخشی از سفر خود خواهد کرد و چهبسا این المان او را برای دیدن آثار اصلی آماده و مهیا خواهد کرد. بر این اعتقاد هستم که طراحی هتلها در ایران برگرفته از رفتار ذهنی گردشگران باید صورت پذیرد. اگر این المانها به صورت صحیح و بجا مورداستفاده قرار گیرند، همیشه مخاطب خود را خواهند داشت. تلفیقهای بیهدف یا ترکیبهای ناهمگون از مفاهیم سنتی و بینالمللی، نهتنها تأثیر خوبی بر گردشگر نخواهد داشت، بلکه منجر به کاهش تمایلات گردشگران نیز خواهد شد. متأسفانه باید اعتراف کرد امروزه خیلی از گردشگران تجاری بهعلت عدم تأمین امکانات موردنیازشان در این عرصه (فضاهای اقامتی – هتلها) مجبور به استفاده از مکانهای اقامتی غیراستاندارد و بعضا غیرقانونی میشوند.
معماری ایرانی معماری غنی و سرشار است و بینهایت مورداحترام اندیشمندان در سرتاسر دنیاست ولی معماری بینالمللی یک زبان مشترک در بین اقشار و آحاد مردم در دنیا محسوب میشود که میتواند کلیه افکار و اذهان را در خود پاسخگو باشد. بنای هتل یا یک مکان اقامتی، مبتنی بر جریانات حاشیهای محل استقرار آن بنا شکل میپذیرد. برای پاسخ به این سؤال نمونهای موردی را مطرح کنم که در مقايسه با موارد مشابه در کشور ما قابلتحلیل و بررسی باشد. ایتالیا از جمله کشورهای صنعتی در جهان اول محسوب میگردد که بهلحاظ قدمت فرهنگی اگر از ایران امتیازاتی فراتر نداشته باشد، کمتر هم نیست.
اکثر قریببهاتفاق گردشگران فرهنگی دنیا برای دیدن بناهای تاریخی در برنامههای خود ایتالیا را قطعا لحاظ میکنند.ولی ناگفته نماند تجارت و مراودات اقتصادی این کشور بسیار قابلتوجه و گسترده بوده و در نوع خود یکی از بالاترین رتبههای این موضوع را در جهان دارد. حال سؤال را چنین مطرح کنیم: «یک گردشگر چه انتظاری را در بدو ورود به این کشور دارد؟» در پاسخ ابتدا باید نوعیت اهداف سفر گردشگر ارزیابی شود. یک گردشگر فرهنگی تشنه دیدن المانهای فرهنگی است و درواقع بههمینعلت هم مبادرت به این سفر کرده است. پس او حتی از دیدن یک راننده تاکسی در فرودگاه با ارزشها و المانهای سنتی آن فرهنگ دچار هیجان و رضایت میشود. طبعا این دیدگاه در محل اقامت او باید پررنگتر و شفافتر ارائه شود که منجر به کسب رضایت بالای گردشگر خواهد شد. اما این واکنش درباره یک گردشگر تجاری کاملا متفاوت جلوه میکند. نمایش تکنولوژی در بدو ورود برای یک تاجر، او را در راستای انجام مراودات اقتصادی پرانگیزهتر خواهد کرد. این نیاز تنها با المانهای روز جهان و مشترک در بین فرهنگهای مختلف تأمین خواهد شد. خودروی حمل گردشگر، سبک و فرم بنای هتل، طراحی داخلی هتل و حتی تنوع ارائه غذا در ترکیبات بینالمللی اساس رفتار با یک گردشگر تجاری است. قضاوت کنیم که یک تاجر آیا از اقامت در یک هتل ٣٥ طبقه لذت کافی میبرد یا از یک هتل دو طبقه با ١٥ اتاق؟
آیا معماری هتل هم میتواند در جذب گردشگر مؤثر باشد؟
درواقع هتل یک قرارگاه رفتاری متشکل از خوشامدگویی بههمراه مهمانپذیری و همچنین وقار و اعتبار محیطی – مکانی محسوب میشود.
در دوران نوجوانی به یاد میآورم اظهارنظرهایی که درباره یک بنای مسکونی با تزئینات بالا بیان میشد. همیشه در اینگونه مواقع از آن بنای مسکونی بهعنوان هتل یاد میشد؛ «نگاه کن هتل ساخته بهجای خانه». این نگرش گویای انتظار افراد از بناهای هتلی است. معماری هتلها همیشه از جمله معیارهای اصلی انتخاب هتل از دید گردشگران بوده و هست. با نگاهی سطحی به بعضی از کشورهای حاشیهای، قابلدرک است که جذابیت هتلها حتی جذابیتهای منطقهای را هم تحتشعاع خود قرار داده است. این موضوع در حالی رخ میدهد که امروزه امکانات هتل و معماری آن کاملا جنبه رقابتی نیز پیدا کرده است.
هتل بهعنوان اولین مکان اقامتی یک گردشگر میتواند ذهنیت او را قدرتمندانه نسبتبه حوزه مکانی هتل تحتتأثیر قرار دهد. اینجا لازم میدانم کمی به فلسفه معماری هتل بپردازم که بخشی از پاسخ این سؤال مهم را پوشش میدهد. گردشگر تفریحی – فرهنگی بخش مهمی از اهداف سفر خود را در دامان جامعه یا مکانهای فرهنگی جستوجو میکند اما انتظارات بسیار خاصی هم در رابطه با مکان اقامتی خود دارد. هر قدر این مکان اقامتی بتواند وی را بهسوی اهداف گردشگرانه او سوق دهد جذابتر و ارزندهتر قلمداد میشود. بهعنوان مثال، ابعاد اتاقها، رنگبندی، سالنهای غذاخوری و حتی فضاهای ورزشی مانند استخر و ایروبیک یا بدنسازی باید بهگونهای ایجاد شوند که گردشگر تمایل زیادی به صرف زمان در آنها از خود نشان دهد. بومآوردبودن مصالح و سبک ساخت بهطور واضح گردشگر را به خود جذب میکند.
حال بهموازات آن گردشگر تجاری انتظارات کاملا متفاوتی دارد. ضمن اشتراک درخصوص برخی از فضاها، قاعدتا باید اقامتگاه برگرفته از فرم و طراحی خاص آن تأثیر هویتی نیز برای گردشگر در قبال مخاطبان وی ایجاد کند. تاجران توانا همیشه در مراودات خود از هتلهایی با سبکهای معماری قدرتمند و فراخور انعکاسات تأثیرگذار استفاده میکنند. هتلی با چنین شرایطی، تأثیر بسزایی در نگاه طرف مقابل خود ایجاد میکند. در این مورد، هتل دیگر معرف حاشیه استقرار خود نیست، بلکه هویت و شخصیت میهمانی است که در آن استقرار دارد و کیلومترها دورتر از مکان زندگی وی باید برای او هویت بیاورد.
تمامی موارد مطرحشده حاکی از آن است که گردشگر در گام اول برای هدفی خاص مکان یا شهری از کشوری را انتخاب میکند. حال فراخور این نیاز، مکان استقرار وی نقش مهم و بسیار حائزاهمیتی را ایفا میکند. این موج باعث میشود که در انتخاب مکان استقرار، مطابق نیاز خود برنامهریزی، تحقیق و جستوجو کند. ورودی اصلی، لابی، موقعیت رزرویشن، آسانسورهای ارتباطی بین طبقات، کافیشاپ داخل لابی، سرویسهای بهداشتی، سالنهای غذاخوری، اتاقهای جلسات و امکانات آنها، کریدورها، اتاقها، رنگآمیزی کلی، استخر و محیط ورزشی و از همه مهمتر نما و شکل حجمی بنای هتل، همگی و همگی در ذهن گردشگر به طور دقیق تحلیل و بررسی میشوند و نهایتا اقامتی بهیادماندنی را برای وی رقم میزنند.
بازدید:۱۱۱۹