«تهرانی» كه ما نمیشناسيم...
ديروز روز تهران نامگذاري شده بود؛ تهراني كه امروز قلب ايران است و صندوقچهاي از تاريخ اين كلانشهر. از آثار و شواهد تاريخي اينگونه برميآيد كه نگارش تهران درستتر از طهران بوده است.
*عبدالله انوار: تهران را گرچه اكثر مردم با آقا محمد خان قاجار ميشناسند ولي در حقيقت براساس اسناد موجود در منابع جغرافيايي كه از آن به عنوان ممالك ياد ميشود نميتوان شواهدي دال بر وجود تهران در قبل از پايتخت شدنش پيدا كرد، اما در كتب تاريخي، تاريخنامهها و سفرنامهها شواهد بسياري در قرون مختلف يافت ميشود.
اما يكي از قديميترين يافتهها در اين زمينه، كتاب علمالانصاب است كه در آن از شخصي به نام محمد بن احمد بن حمال بن سعيد انصاري تهراني دولابي نام برده شده كه در ٢٤١ هجري قمري به دنيا آمده و در ٣١٠ هجري قمري از دنيا رفته است. از سويي وقتي تاريخ بيهقي را ورق ميزنيم به صفحاتي برميخوريم كه در آن محمود غزنوي سپاه خود را در دولاب مستقر ميكند. درآن از دولاب به عنوان يكي از توابع ري ياد ميشود.
در ٥٥٥ هجري قمري نيز در انصاب سمعاني آمده تهران ناحيهاي از ري است. بنابراين ميتوانيم استدلال كنيم تهران و دولاب در مجاورت هم هستند. البته از اين دست اسناد بسيار وجود دارد كه پرداختنم به آنها در اين مجال نميگنجد. اما شكلگيري تهران جديد را ميتوان بعد از حمله مغول دانست.
آنجايي كه با آغاز حمله مغول در سال ٦٣١ شهرهايي نظير ري و نيشابور به واسطه پيشگيري از حملههاي احتمالي با خاك يكسان شد و دوباره از نو ساخته شد.
به همين ترتيب در كتب تاريخي دورههاي مختلف ميتوان بارها نام تهران را خواند. دورههايي چون دوره صفوي. بعد از شاه اسماعيل كه بيشتر دوران زندگي خود را در جنگ گذراند، پسرش شاه طهماسب سفرهايي به امامزاده حمزه جد اعلاي صفويه و حضرت عبدالعظيم داشته و براي اينكه بر سر مدفن اين امامزاده برود از تهران عبور كرد و شيفته تهران شد.
شاه طهماسب نيز سه بار به تهران سفر كرد كه در سفر سوم در سال ٩٦١ قمري دستور داد تهران را محصور كنند و بدينترتيب براي تهران ١١٤ بارو ساخته شد كه در هر بارو يك سوره قرآن به نيت ١١٤ سوره قرآن قرار داده شد.
در اين هنگام نيز دروازههاي چهارگانه دوره طهماسبي نيز براي تهران ساخته شد كه بر اين اساس ميتوان گفت حدود تهران برمبناي خندقهايي كه جلوي دروازهها حفر ميكردند از شمال خيابان چراغ برق كنوني، از شرق خيابان سرچشمه، از غرب حافظ كنوني و از جنوب خيابان شوش بوده است كه اين حدود تا زمان ناصرالدين شاه تهران را محصور ميكرده است. درحقيقت در اين زمان بود كه تهران به شهر تبديل شد.
در ادامه اين روند تاريخي، كريمخان در ١١٧٢ قمري بعد از اينكه موفق شد بر رقباي خود غلبه كند، ساخت حصر گلستان در چهارباغ عباسي آغاز ميشود كه به نوعي پايهگذار كاخ گلستان هم بود.
در همين دوران بود كه درسال ١٢٠٠ يا بنا به روايتي در ١٢١٢ قمري، آقامحمدخان قاجار وارد تهران شد و تهران را پايتخت خود كرد. اما اينكه چرا تهران پايتخت ايران شد، دلايل مختلفي داشت. يكي از اين دلايل اين بود كه از لحاظ استراتژيك، تهران يكي از مطلوبترين نقاط براي پايتختي بود چرا كه سهچهارم آن محصور كوهها بود و بهترين سد براي جلوگيري از ورود دشمنان.
دليل دوم اين بود كه تهران نزديك ايلات ترك ساوه و فلج بود و دليل سوم هم اين بود كه تهران به يك منبع بزرگ كشاورزي يعني ورامين نزديك بود. تهران در زمان ناصرالدين شاه، تهران دستخوش تغييرات بسياري شد كه از جمله ميتوان به گسترش و توسعه شهر اشاره كرد. در ١٢٨٨ قمري ناصرالدين شاه حس كرد كه تهران بايد گسترش پيدا كند كه بر اين اساس در جشني كه در ميدان مشق برگزار كردند اين موضوع را به اطلاع همه رساندند و با كلنگ نقرهاي رسما توسعه تهران آغاز شد. حصار ناصري در اين زمان بود كه تهران را فرا گرفت.
بر اساس اين اقدام ناصرالدين شاه، ١٥٠٠ قدم از سمت شمال، ١٥٠٠ قدم از سمت جنوب، ١٥٠٠ قدم از سمت شرق و ١٥٠٠ قدم از سمت غرب به تهران افزوده شد به گونهاي كه اين حصار تا زمان رضا شاه باقي ماند.
اما امروز پس از گذشت حدود ٢٠٠ سال از پايتخت شدن تهران، با ابرشهري مواجهيم كه به هيچ عنوان با تهران چند صد سال قبل قابل مقايسه نيست چرا كه تهران در حوزه اجتماعي شهري است متحرك؛ شهري كه متاسفانه با دغدغهها و چالشهاي بسياري روبهروست. چالشهايي مانند كمبود آب كه باعث شده تا آبهاي زيرزميني آن، به تاراج رود.
از سويي گسترش بيرويه آن باعث شده تا تهران هويتي جهاني پيدا كند و به شهري بدل شود كه اداره آن با هزار و يك مشكل توام باشد. شهري كه از آنهمه آداب و رسوم و هويت فرهنگي و اجتماعياش تقريبا چيزي جز چند محله فرسوده و از رونق افتاده برجا نمانده است چرا كه با ارزشي كه ملك و زمين در تهران پيدا كرده ديگر هر فردي كه ملكي دارد به دنبال ساخت و ساز در آن و كسب درآمد بيشتر است.
اما آيا واقعا شرايط كنوني تهران، همين مقدار است؟
به راستي كه خير! تهران قديم، شهري بود شامل جميع امكانات كامل براي زندگي آرام و بدون دغدغه تهراننشينان و تهران امروز شهري است با انواع مشكلات غيرقابل حل مانند: آلودگي هوا و ترافيك و كمآبي و... در تمام شهرهاي بزرگ جهان، با تشكيل شهرداريهاي مدرن و كارآمد تلاش كردهاند بخشهايي از شهر را با همان شكل و رنگ و بوي قديمي آن، حفظ كنند و به بهانههاي مختلف، مراسمهايي را برگزار كنند تا فرهنگ و هويت تاريخيشان را نسل به نسل منتقل كنند.
اي كاش ما نيز در كلانشهر تهران، به دنبال اقدام خوبي كه براي نامگذاري ١٤ مهرماه به عنوان روز تهران انجام شده، شاهد شهرداري كارآمد و تخصصي و توانمند باشيم و مسوولان مرتبط تلاش كنند تا هويت اين كهنشهر كشورمان، به عنوان سندي تاريخي از اين كشور، در امانتداري كامل به نسلهاي آينده منتقل شود.
*تاريخنگار و تهرانشناس
اما يكي از قديميترين يافتهها در اين زمينه، كتاب علمالانصاب است كه در آن از شخصي به نام محمد بن احمد بن حمال بن سعيد انصاري تهراني دولابي نام برده شده كه در ٢٤١ هجري قمري به دنيا آمده و در ٣١٠ هجري قمري از دنيا رفته است. از سويي وقتي تاريخ بيهقي را ورق ميزنيم به صفحاتي برميخوريم كه در آن محمود غزنوي سپاه خود را در دولاب مستقر ميكند. درآن از دولاب به عنوان يكي از توابع ري ياد ميشود.
در ٥٥٥ هجري قمري نيز در انصاب سمعاني آمده تهران ناحيهاي از ري است. بنابراين ميتوانيم استدلال كنيم تهران و دولاب در مجاورت هم هستند. البته از اين دست اسناد بسيار وجود دارد كه پرداختنم به آنها در اين مجال نميگنجد. اما شكلگيري تهران جديد را ميتوان بعد از حمله مغول دانست.
آنجايي كه با آغاز حمله مغول در سال ٦٣١ شهرهايي نظير ري و نيشابور به واسطه پيشگيري از حملههاي احتمالي با خاك يكسان شد و دوباره از نو ساخته شد.
به همين ترتيب در كتب تاريخي دورههاي مختلف ميتوان بارها نام تهران را خواند. دورههايي چون دوره صفوي. بعد از شاه اسماعيل كه بيشتر دوران زندگي خود را در جنگ گذراند، پسرش شاه طهماسب سفرهايي به امامزاده حمزه جد اعلاي صفويه و حضرت عبدالعظيم داشته و براي اينكه بر سر مدفن اين امامزاده برود از تهران عبور كرد و شيفته تهران شد.
شاه طهماسب نيز سه بار به تهران سفر كرد كه در سفر سوم در سال ٩٦١ قمري دستور داد تهران را محصور كنند و بدينترتيب براي تهران ١١٤ بارو ساخته شد كه در هر بارو يك سوره قرآن به نيت ١١٤ سوره قرآن قرار داده شد.
در اين هنگام نيز دروازههاي چهارگانه دوره طهماسبي نيز براي تهران ساخته شد كه بر اين اساس ميتوان گفت حدود تهران برمبناي خندقهايي كه جلوي دروازهها حفر ميكردند از شمال خيابان چراغ برق كنوني، از شرق خيابان سرچشمه، از غرب حافظ كنوني و از جنوب خيابان شوش بوده است كه اين حدود تا زمان ناصرالدين شاه تهران را محصور ميكرده است. درحقيقت در اين زمان بود كه تهران به شهر تبديل شد.
در ادامه اين روند تاريخي، كريمخان در ١١٧٢ قمري بعد از اينكه موفق شد بر رقباي خود غلبه كند، ساخت حصر گلستان در چهارباغ عباسي آغاز ميشود كه به نوعي پايهگذار كاخ گلستان هم بود.
در همين دوران بود كه درسال ١٢٠٠ يا بنا به روايتي در ١٢١٢ قمري، آقامحمدخان قاجار وارد تهران شد و تهران را پايتخت خود كرد. اما اينكه چرا تهران پايتخت ايران شد، دلايل مختلفي داشت. يكي از اين دلايل اين بود كه از لحاظ استراتژيك، تهران يكي از مطلوبترين نقاط براي پايتختي بود چرا كه سهچهارم آن محصور كوهها بود و بهترين سد براي جلوگيري از ورود دشمنان.
دليل دوم اين بود كه تهران نزديك ايلات ترك ساوه و فلج بود و دليل سوم هم اين بود كه تهران به يك منبع بزرگ كشاورزي يعني ورامين نزديك بود. تهران در زمان ناصرالدين شاه، تهران دستخوش تغييرات بسياري شد كه از جمله ميتوان به گسترش و توسعه شهر اشاره كرد. در ١٢٨٨ قمري ناصرالدين شاه حس كرد كه تهران بايد گسترش پيدا كند كه بر اين اساس در جشني كه در ميدان مشق برگزار كردند اين موضوع را به اطلاع همه رساندند و با كلنگ نقرهاي رسما توسعه تهران آغاز شد. حصار ناصري در اين زمان بود كه تهران را فرا گرفت.
بر اساس اين اقدام ناصرالدين شاه، ١٥٠٠ قدم از سمت شمال، ١٥٠٠ قدم از سمت جنوب، ١٥٠٠ قدم از سمت شرق و ١٥٠٠ قدم از سمت غرب به تهران افزوده شد به گونهاي كه اين حصار تا زمان رضا شاه باقي ماند.
اما امروز پس از گذشت حدود ٢٠٠ سال از پايتخت شدن تهران، با ابرشهري مواجهيم كه به هيچ عنوان با تهران چند صد سال قبل قابل مقايسه نيست چرا كه تهران در حوزه اجتماعي شهري است متحرك؛ شهري كه متاسفانه با دغدغهها و چالشهاي بسياري روبهروست. چالشهايي مانند كمبود آب كه باعث شده تا آبهاي زيرزميني آن، به تاراج رود.
از سويي گسترش بيرويه آن باعث شده تا تهران هويتي جهاني پيدا كند و به شهري بدل شود كه اداره آن با هزار و يك مشكل توام باشد. شهري كه از آنهمه آداب و رسوم و هويت فرهنگي و اجتماعياش تقريبا چيزي جز چند محله فرسوده و از رونق افتاده برجا نمانده است چرا كه با ارزشي كه ملك و زمين در تهران پيدا كرده ديگر هر فردي كه ملكي دارد به دنبال ساخت و ساز در آن و كسب درآمد بيشتر است.
اما آيا واقعا شرايط كنوني تهران، همين مقدار است؟
به راستي كه خير! تهران قديم، شهري بود شامل جميع امكانات كامل براي زندگي آرام و بدون دغدغه تهراننشينان و تهران امروز شهري است با انواع مشكلات غيرقابل حل مانند: آلودگي هوا و ترافيك و كمآبي و... در تمام شهرهاي بزرگ جهان، با تشكيل شهرداريهاي مدرن و كارآمد تلاش كردهاند بخشهايي از شهر را با همان شكل و رنگ و بوي قديمي آن، حفظ كنند و به بهانههاي مختلف، مراسمهايي را برگزار كنند تا فرهنگ و هويت تاريخيشان را نسل به نسل منتقل كنند.
اي كاش ما نيز در كلانشهر تهران، به دنبال اقدام خوبي كه براي نامگذاري ١٤ مهرماه به عنوان روز تهران انجام شده، شاهد شهرداري كارآمد و تخصصي و توانمند باشيم و مسوولان مرتبط تلاش كنند تا هويت اين كهنشهر كشورمان، به عنوان سندي تاريخي از اين كشور، در امانتداري كامل به نسلهاي آينده منتقل شود.
*تاريخنگار و تهرانشناس
بازدید:۵۳۷