شما به شهری با عظمت وارد میشوید
ورودی و آستانههای یک شهر به عنوان یکی از نمادها و نشانههای شهر، نمایانگر فرهنگ و هویت شهر است که در بدو ورود، نخستین تجربه و ماندگارترین تصویر ذهنی از تجربه سفر را در ذهن گردشگر ثبت میکند.
ورودیها تاثیر چشمگیری بر هویت و شخصیت یک فضا، یک مکان و حتی یک شهر دارند. از گذشتگان دور شهرهای بزرگ و پر آوازه، دروازههای با شکوه و زیبایی هم داشتند. دروازههایی مختص به خود که به وارد شونده میگفتند "شما به شهری با عظمت وارد میشوید".
به همین خاطر کلانشهر اصفهان، نه تنها به عنوان یک شهر چند هزار ساله که قائدتا باید باشکوه باشد، بلکه به عنوان جهان شهری که ادعای حرکت به سوی توسعهای مبتنی بر گردشگری دارد، باید دروازههای زیبا و آستانهای با هویت داشته باشد که بتوان رنگ و بوی مکتب اصفهان را در همان آغازین لحظات ورود به شهر حس کرد.
ورودیها به چه دلیل با اهمیت هستند؟ ورودی هر فضا اولین مکانی است که فرد با قرار گرفتن در آن میتواند خصوصیات کلی فضا را دریافت کرده و اولین تصویر ذهنی خود درباره آن فضا را خلق کند. ورودی، مفصلی است که فضای بیرون را به درون متصل و با ایجاد سلسله مراتبی از وارد شدن ناگهانی به فضا جلوگیری میکند تا فرد برای وارد شدن به فضای جدید آمادگی پیدا کند.
ورودی شهر نیز از این قاعده مستثنی نیست و با تبدیل کردن محیط طبیعی بیرون به محیط مصنوع شهر، به صورت تدریجی حس وارد شدن به شهر را به فرد وارد شونده القاء میکند. این فضا اگرچه دارای ویژگیهای بیرون و درون شهر است، اما از هویت مستقلی برخوردار بوده که شخصیت ویژهای به آن میبخشد.
در شهرهای قدیم، دروازهها، کارکردهای متنوعی داشته و میتوانستند نماد و نشانه شهر، محلی برای داد و ستد، و ورود کالاهای وارداتی، ساختاری برای ایجاد امنیت، محلی برای گذران اوقات فراغت، بدرقه، استقبال یا مراسمهای آیینی باشد. در حقیقت ورودیهای فضاها چند عملکردی بودند که با ایجاد رنگ تعلق در مبادی آغازین شهر، روح خاطره را در شهر تزریق میکردند.
با ورود خودرو در نظام ارتباطات، ماهیت مبادی ورودی شهرها از نظر کارکردی و کالبدی دچار تغییرات اساسی شد. به همین دلیل دروازههای شهر که روزگاری عناصری مهم در ارتباط با سازمان کالبدی و فضایی شهر محسوب میشده و در "این همانی" شهرها تاثیر بسیاری داشتهاند، تبدیل به محورهای تندرو، بی هویت، ارزان و آلوده شدهاند.
به تدریج ورودیها از سازمان کالبدی و فضایی شهر منفصل شده و نقش خود را از دست دادهاند. در مقابل، تبدیل به مکانهای آلودهای شدهاند که به واسطه دوری از آنچه "مرکز شهر" مینامیم از یادها رفته و کاربریهای ناسازگار شهری را، همچون تعمیرگاهها یا کارگاههای کوچک مقیاس که از بافت رانده میشوند در خود میپذیرد.
حال این سوال اساسی وجود دارد که کلانشهر اصفهان به عنوان یک شهر گردشگر محور که تلاش دارد هویتی با همین مضمون برای خود ایجاد کند چه تجربهای را در لحظات نخست برای گردشگران خلق میکند؟ آیا ورودیهای شهر اصفهان در خور یک جهانشهر تاریخی و هویتمند، همچون اصفهان است؟ حقیقت این است که پاسخ به این سوال همچون بسیاری دیگر از مشکلات شهری از آنجایی که عیان و قابل رویت است نیازی به مطالعات گسترده و پیچیده ندارد. پاسخ روشن است.
ورودیهای شهر اصفهان به هیچ عنوان شایسته کلانشهر اصفهان نیستند. میدان تازه ساخته شده استقلال و خیابان کاوه در شمال، اتوبان فرودگاه و مسیر خروجی شرقی اصفهان در شرق، اتوبان بهارستان به سمت شیراز در جنوب، خیابان آتشگاه و اتوبان ذوبآهن نیز در غرب مبادی اصلی ورودی اصفهان هستند. باید از خود بپرسیم کدام یک از این ورودیهای هویت، فرهنگ و تاریخ اصفهان را نشان میدهند؟
بهتر است قدری در رابطه با ورودیهای شهرها در گذر تاریخ بیشتر بدانیم. در گذشته اولین نشانه بصری شهر در ذهن ناظر، ورودی شهرها بود (دروازه، حصار، بارو، سوار، خندق،...). کالبد شهر در ظرف حصار، بارو و گاه خندق قرار داشته و ورود به شهر ازطریق حوزه دروازه صورت میگرفت. ورودیها محل انجام تبادلات اقتصادی و اسکان موقت کاروانسراها و مکان انجام مراسم اجتماعی بودند.
آنها نه تنها نقطه شروع شهر و مرز بین درون و بیرون به حساب میآمدند بلکه در شکل گیری ساختار ذهنی مسافران از شهر، نقش اساسی داشتند. شهرهای پیش از اسلام، به ویژه در دوران هخامنشی و ساسانی بر مبنای باورهای دینی و متأثر از مقوله جهان بینی ساخته میشدند. این شهرها معمولا به حصاری ختم شده که چهار دروازه به چهار سوی عالم داشته و یادآور جهات اربعه بوده.
در دوران ساسانی بازار در اطراف ورودی و دروازه شهر توسعه پیدا کرده و میدان با عملکردهای مختلف در مقابل آن ظهور یافته است. به این ترتیب زمینه شکل گیری فضایی پیرامون دروازه ورودی و بسط مفهوم ورودی از یک مرز و یا سطح عمودی برای عبور که با عنصر شاخص دروازه تعریف می شد به فضایی خاص از نظر عملکردی فراهم شده است. درواقع شاهد هستیم نگاهی فلسفی در رابطه با ورودی شهرها همواره وجود داشته است که در دوران صفوی به اوج خود میرسد.
عنصر مهم و شاخص فضاهای ورودی در شهرهای دوره صفوی دروازه است. دروازهها به دو دسته تقسیم میشدند. دروازههای درونی نظیر دروازههای محلهای، دروازههای بازار و دروازههای حکومتی مربوط به ارگ و یا قلعه و دروازه های بیرونی که در حصار شهر جای داشتند. دروازههای بیرونی فضاهای درونی شهر را با بیرون آن مرتبط میکردند. همه دروازه های بیرونی همواره در امتداد مسیر، جادهها و راه های منتهی به شهر قرار داشتند و از جنبه عملکردی معمولاَ به سه دسته دروازه های اصلی، دروازه های فرعی و دروازه های حکومتی تقسیم میشدند.
در دوران صفوی ورودیهای شهر به عنوان فضاهای شهری مورد توجه قرار میگرفتند. ورودیهای شهری فضاهای پذیرنده و دعوتکنندهای هستند که "این همانی" شهر را در ذهن گردشگران خلق میکردند. این همانی در حقیقت تکرار مکرر خاطرهای است که اینجا، در آستانه شهر رخ میدهد. این همانی، مفهومی است که باعث شده است حال و هوای ورود به یک شهر برای شما خاطره انگیز بوده باشد.
به زبان ساده، این همانی، همان است که با ورود به شهر و در همان ابتدا با دیدن المانهای شهری که مختص به همان شهر است همه خاطرات خوب آن شهر در ذهن شما زنده شده و در بدو ورود احساس خوبی خواهید داشت. ارتباط میان خاطرات خوبی که گردشگر در شهر دارد و احساس خوبی که در آستانه شهر پیدا میکند دوسویه است.
"اصفهان ورودی ندارد" این را حمید موسوی- شهرساز، به خبرنگار ایسنا میگوید و ادامه میدهد هیچ یک از ورودیهای شهر اصفهان کارکردی به جز "عبور" ندارند. حتی میدان تازه احداث شده استقلال که انتظار میرفت در طراحی آن المانهای شهر ایرانی مد نظر قرار بگیرد نیز "میدان" نبوده و تنها یک فلکه با مقیاس بزرگ است.
وی در رابطه با تفاوت فلکه و میدان میگوید میدانهای ابعاد اجتماعی قدرتمندی دارد. به همین خاطر است که به نقش جهان میگوییم میدان. اما فلکه تنها نقش ترافیکی دارد و نقش دیگری نمیپذیرد. میدان استقلال با اینکه چنین نقدی به آن وارد است اما باز هم بسیار بهتر از ورودی اصفهان از سمت فرودگاه این کلانشهر است.
موسوی که ورودی اصفهان از سمت فرودگاه را مهمترین ورودی اصفهان میداند، باور دارد گردشگران خارجی که غالبا از مسیرهای هوایی وارد شهر اصفهان میشوند در بدو ورود با نازیباترین و محروم ترین بخش اصفهان رو به رو میشوند که این اتفاق برای آوازه شهری همچون اصفهان فاجعه است. باید گردشگری را تصور کنیم که پیش از سفر به اصفهان در مطالعات خود انتظار شهری پر جلال و شکوه را دارد اما در نخستین لحظات با حصه رو به رو میشود.
این شهرساز معتقد است گرچه شاید دیدن میدان نقش جهان و زیباییهای اصفهان نظر او را قدری تغییر دهد اما تجربه اولین تصاویری که از شکل شهر در ذهن دارد تا ابد تغییر نخواهد کرد. به همین خاطر باید مورفولوژی شهر را از همان آستانه شهر مد نظر قرار داده و درباره آن فکر کنیم.
بازدید:۱۴۷۴
منبع: ایسنا