کد خبر: ۵۶۳۴۷
تاریخ انتشار: ۲۳:۲۳ - ۱۹ خرداد ۱۴۰۴ 09 June 2025

دلنوشته های «مهدیس » برای پدر 

یازده سال از وداع ناباورانه دکتر سیروس نظری پرچستان گذشت، وداعی که هنوز برای خیلی ها از جمله خانواده و دوستان سیروس تلخ و دردناک است ،دوستان سیروس امروز و به یادش ،عکسش را در شبکه های اجتماعی منتشر کردند تا یاد او همچنان باقی بماند ،« مهدیس »  دختر سیروس  اما از پدر نوشت

به گزارش سازه نیوز :یازده سال از وداع ناباورانه دکتر سیروس نظری پرچستان گذشت، وداعی که هنوز برای خیلی ها از جمله خانواده و دوستان سیروس تلخ و دردناک است ،دوستان سیروس امروز و به یادش ،عکسش را در شبکه های اجتماعی منتشر کردند تا یاد او همچنان باقی بماند ،« مهدیس »  دختر" سیروس"  اما از پدر نوشت ،از مهربانی ها و انتظار برای طلوع دوباره دیدنش ، دلنوشته زیبا و سرشار از احساس او. را در  ادامه بخوانید :

«خورشیدِ من» 

دیروز...
جهان عجیب ساکت بود.
حتی پرنده‌ای آواز نمی‌خواند.
باد، آهسته از کنار پنجره رد شد
و انگار به خانه‌ی ما گفت:
"آماده باش..."

شب آمد،
اما خواب نه.
مادرم،
با چشم‌هایی پُر از «نفهمیدن»،
در اتاقی راه می‌رفت
که بوی نبودنت را از قبل می‌داد.

من اما...
پشت پنجره
منتظر طلوعی بودم
که می‌دانستم
دیگر قرار نیست از آن سمت بیاید
که همیشه تو از آن می‌آمدی...

و فردا،
وقتی تو را بردند
در سفیدی پارچه‌ای که برای ما
از هزار شبِ سیاه تلخ‌تر بود،
خورشید
عجیب خسته طلوع کرد.
نه گرما داشت،
نه لبخند،
نه امید...

کاش آن روز باران می‌بارید.
کاش آسمان گریه می‌کرد،
کاش کل شهر
می‌فهمید چه نوری را داریم خاک می‌کنیم...

پدرم...
از آن روز به بعد،
خورشید فقط طلوع می‌کند،
اما نمی‌تابد.

ما روز را می‌بینیم،
اما روشن نمی‌شویم.

تو را در خاک گذاشتند
اما دلتنگی‌ات را نه.
تو را به شب سپردند
اما ما هنوز در همان «روزِ قبل از رفتن»
زندگی می‌کنیم...

پدرم...
خورشیدِ من...
هنوز هر صبح
با چشمانی خسته بیدار می‌شوم
و به نور فکر می‌کنم
اما فقط سایه می‌بینم.

تو رفتی،
اما من هنوز
برای هر طلوع،
با دلِ شب‌زده‌ام
صدایت می‌زنم: "بابا…"


بازدید:۷۹۷
محمدرضا امیری فارسانی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۳:۵۷ - ۱۴۰۴/۰۳/۲۰
0
0
خدامیداند بجزخوبی از اوندیدم خداگلچین میکند. خدارحمتش کنه بهشت برین جایگاهش باشد یادش گرامی باد
شهنازراهدار
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۳۷ - ۱۴۰۴/۰۳/۲۰
0
0
روحش شاد و یادش تا ابد ماندگار
مهدیس جان مطمئن باش دعای خیر بابا بدرقه ی راهت خواهد بود
اکرم مهدی پور
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۴۷ - ۱۴۰۴/۰۳/۲۰
0
0
بهشت جایگاه ابدیشون...این دنیااارزش موندن نداره خوشبحال آنهایی که سبکبال دنیا را ترک کردند..دنیای پرازدروغ پرازبی عدالتی پرازتزویر..پرازحسرتهایی که فقط مال ماست وشادیهایی که مختص عده ای که بااختلاس ودزدی خودوبچه هایشان درکمال آرامش ورفاه زندگی میکنند...وپرازحسرت وشرمندگی برای پدرومادرانی که هروز باخواسته های فرزندانشان هزاران بارمیمیرندوزنده میشوند...افسوس..وبازم بهشت نصیب روح پاکشون
دکتر اسماعیلی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۵۷ - ۱۴۰۴/۰۳/۲۰
0
0
قلم بسیار زیبایی دارید روحشان شاد یادشان گرامی
دکتر اسماعیلی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۵۷ - ۱۴۰۴/۰۳/۲۰
0
0
قلم بسیار زیبایی دارید روحشان شاد یادشان گرامی
سعیدپور
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۳:۴۲ - ۱۴۰۴/۰۳/۲۱
0
0
روحشون شاد...
الساامیری
|
Netherlands (Kingdom of the)
|
۰۴:۳۵ - ۱۴۰۴/۰۳/۲۱
0
0
«برای دخترِ خورشید»

می‌دانم...
بعضی زخم‌ها را زمان هم فراموش نمی‌کند.
بعضی نبودن‌ها،
مثل سایه،
همیشه با ما راه می‌آیند.

اما می‌خواهم یادت بیاورم،
تو دخترِ مردی بودی
که نامش با احترام در دل‌ها مانده.
مردی که بودنش،
پناه بود، سکوتش، تکیه‌گاه،
و نگاهش، روشنیِ خانه‌تان.

پدرت شاید رفته باشد،
اما نشانه‌هایش،
در تک‌تک لبخندها و خاطرات،
جا مانده‌اند.

می‌گویند بعضی آدم‌ها
خورشیدند؛
نه فقط برای خودشان،
که برای تمام اطرافشان.

و پدر تو…
از همان‌ها بود.
کسی که بودنش
بی‌نیاز از فریاد بود،
و مهرش،
مثل نسیمی که بی‌صدا گل می‌رویاند.

غمِ نبودنش سنگین است،
می‌دانم.
اما بگذار بدانی:
آدم‌هایی مثل او
نمی‌میرند،
فقط لباسشان را عوض می‌کنند
و از جایی دورتر
دعایت می‌کنند.

او رفته،
اما تو هنوز
دخترِ مردی هستی
که تا همیشه،
افتخارِ بودنش
در رگ‌هایت جاری‌ست.

اگر شب‌ها دلت گرفت،
یادت بیاور
چه پدری داشتی…
و ببین
چطور بودنش،
تو را این‌قدر محکم،
این‌قدر پر از نور کرده.

تو تنها نیستی.
او هنوز با توست.
در هر دعایی که آرامت می‌کند،
در هر طلوعی که به یادت لبخند می‌زند.
مریم محبی
|
India
|
۰۸:۰۴ - ۱۴۰۴/۰۳/۲۲
0
0
مهدیس جان ،دختر قشنگم،دلنوشته ی سوزناکت را خواندم و شعله ای دردناک شد بر وجودم.فرشته ی کو چولوی من غم از دست دادن پدر درد بزرگیست ولی شما هم انسانی بزرگ با روحی لطیف هستی چرا که در دامان مادری نمونه پرورش پیدا کردی.
نازنینم با اشک و اندوه برایت می نویسم .برای پدر مهربانت علو در جات و غفران الهی و برای شما و مادر مهربانتون که اسوه ی ایثار و شکوه و عظمت است صبر جزیل ،از درگاه باریتعالی می طلبم.
روح عزیز آسمانی شاد و یادشان تا ابد ماندگار