ريلگذاری در مسير تمدن
در قرن ۲۰ و ۲۱ با افزايش رشد صنعت در دنيا و نياز كشورها به حفظ رشد اقتصادی، استفاده از منابع انرژی اوليه افزايش يافته و با كاهش اين منابع نگرانی ها در مورد آيندهی توسعه جهانی افزايش يافته است بر اين اساس تئوری اولدوای توسط ريچارد دانكن ارائه شد. اين تئوری بيان میكند كه اميد به زندگی تمدن های صنعتی كمتر يا مساوی۱۰۰ سال است.
تمدن صنعتی اگرچه از بسياری جهات برای انسان، پيشرفت، رفاه، آسايش و راحتی را به همراه آورده است اما برای محيط زيست، نه تنها دستاوردی نداشته، بلكه به عاملی برای تخريب و برهم زدن نظم زمين تبديل شده است.
ويژگی اصلی صنعتيشدن، توليد به روش ماشينی است كه پايه رشد فزاينده توان توليد، بهرهوری و نيز تخصصی شدن اقتصاد در همه ابعاد بهشمار ميرود.
صنعتيشدن با گرد آوردن بيشمار كارگران در زير يك سقف، اشكال تازهای از فرايند كار را به وجود ميآورد. اين كارگران عمليات توليدی را با استفاده از ماشينهايی كه با انرژیهای مختلف كار ميكند، انجام ميدهند و در يك سيستم دقيق تقسيم كار قرار دارند كه در آن فقط بخش كوچكی از كل كار مربوط به يك خط توليدی را انجام ميدهند.
پديدهی «ماشينی شدن» از سدهی ۱۸ميلادي، بشر را به نيروی قدرتمندی تبديل كرد تا توان هر نوع تغييری بر روی كره خاكی زمين را به دست آورد و ساختههای دست خود از جمله ماشين آلات، ضايعات، پسماندها، گازهایآلوده و .... را به ميزان وسيعی در سطح زمين پراكنده كند.
از همين جا بود كه حيات محيط زيست به خطر افتاد به عبارت ديگر صنعتی شدن برای هر كه و هر چه سودآور بود، برایمحيط زيست و آب و هوا تاكنون، جز زيان و تخريب چيزیبه همراه نداشته است.
اينك با توجه به وضعيت اهداف توسعه صنعتی و موضوعی از موضوعات متنوع آن نظير جابجايی مسافران و بارها، علیرغم تمامی تهديدات انجام شده در محيط زيست، اين راه آهن و راه های ريلی است كه با داشتن مزيت های فراوان اقتصادی و اجتماعي، بويژه محيط زيستي، میتواند ريل گذاری در مسير تمدن صنعتی را سرعت بخشيده و راه رسيدن به اين گذر تاريخی را هموار كند