آسیب اظهارنظرهای غیرکارشناسی در سانحه برخورد قطار
متاسفانه ما در ایران بدون کمترین اطلاع از موضوعات تخصصی و فنی و به محض وقوع یک رویداد و حادثه سریعا اظهار نظر کارشناسی میکنیم آن هم نه با فرضیات بلکه با قطعیت تمام !!!! بروز سوانح در همه شقوق حمل و نقل ، می تواند دلایل متعددی اعم از فنی، انسانی، خرابکاری و ... داشته باشد.
*رامیز قلی نژاد : علیرغم تلاشهای قابل توجه در دولت یازدهم در زمینه توسعه و بهبود فرآیندهای سیر و حرکت و مکانیزه و الکترونیکی شدن ناوبری ریلی در کشور، فاصله زیادی برای رفع عقب ماندگی های تاریخی در این زمینه وجود دارد.
چند روز پیش حادثه تلخ و ناگوار دیگری در حوزه حمل و نقل رخ داد و کشور را علاوه بر تبعات احساسی و عاطفی ناشی از کشته شدگان و مصدومان سانحه، درگیر مسایل و مشکلات مدیریتی جدید کرد.
این بار سانحه در ایمن ترین و امن ترین بخش حمل و نقلی کشور یعنی بخش ریلی حادث شده است و این بر حجم تالمات و نگرانی ها افزوده است، ضمن اظهار همدردی و تسلیت به مصیبت دیدگان از این رویداد تلخ و ناگوار ، این یادداشت از چند زاویه متفاوت به موضوع میپردازد.
اول: حوادث حمل و نقلی در تمام نقاط جهان از جمله در کشورهای توسعه یافته روی می دهد، به عبارتی حوادث حمل و نقل و تصادفات بخش لاینفک و جدایی ناپذیر صنعت حمل و نقل در تمام جهان است.
آنچه این حوادث را در ایران ما متفاوت میکند، دلایل وقوع این سوانح است. در کشورهای توسعه یافته عمدتا این موراد ، پایه و اساس و عاملیت انسانی دارند اما متاسفانه در ایران، بخش تکنولوژیک و فنی قضیه برجسته تر است.
رسانهها و مجلس و منتقدان، تنها زمانی که حوادثی از این دست حادث می شود به این صنعت توجه نشان می دهند. بخش ریلی در تمام دنیا زیرساخت و زیربنای اصلی حمل و نقل است و بار اصلی جابجایی بار و مسافر در این کشورها بر دوش راه آهن است . متاسفانه در کشور ما این سهم کمتر از ده درصد است و دولت و مجلس و رسانهها باید به رفع این عقب ماندگی تکنولوژیکی و توسعه و روزآمد شدن صنعت ریلی در کشور کمک کنند.
دوم: با فرض این که حوادث، ناشی از هر عامل بیرونی از جمله عامل انسانی همواره وجود دارد و هیچ وقت هم خبر نمی کند ، موضوع آمادگی نهادهای متولی امدادرسانی در کشور ، امری حیاتی و غیر قابل چشم پوشی است.
آنچه در مدیریت سوانح و اتفاقات در کشور مشاهده می شود بسیار اسفناک و دردناک است و متاسفانه همواره بر وسعت و دامنه رویداد می افزاید و آلام ناشی از حوادث را نمی کاهد.
براساس روایت شاهدان عینی و گزارش های رسانه یی اولین گروه امدادی حدود سه ساعت پس از سانحه به ایستگاه هفت خوان رسیده اند و متاسفانه فاقد تجهیزات مورد نیاز از جمله ابزار اطفای حریق بودهاند. فقدان رویکرد و ساختار مدیریت بحران در صنعت ریلی نیز برای انجام اقدامات اولیه امدادی، این امر را تشدید می کند.
گستره جغرافیایی کشور و استعداد بالای بروز اتفاقات طبیعی و غیر طبیعی در کشور ایجاب میکند، نهادهای متولی امداد در کشور پیش بینی های لازم و تمهیدات مناسب را با توزیع مناسب جغرافیایی در اقصی نقاط کشور به عمل آورند. یقین دارم بخشی از تلفات در سوانح کشور، ناشی از عدم امداد سریع و صحیح است.
سوم: اطلاع رسانی نامطلوب و نبود رویکرد مناسب رسانهای، از دیگر مسایلی است که در زمان بروز حوادث و سوانح مشاهده میشود، نبود فرآیند از پیش طراحی شده و دستورالعمل های مناسب و فقدان دانش رسانهای در نزد مدیران مربوط در سازمانها، زمینه را برای گمانهزنیهای درست و غلط باز می کند ومانع شفافیت و اطلاع رسانی بهموقع میشود.
مقاومت و پنهان کاری رسانهای از سوی مدیران و گمانهزنیهای رسانههای غیر حرفهای بهشدت بر رواج شایعات و عدم شفافیت در اطلاع رسانی میانجامد. وجود رسانههای شهروندی و شبکههای مجازی نیز علی رغم سرعت گردش اطلاعات از دقت و صحت آن کاسته است.
نکته مهم دیگر هجوم رسانهای خبرنگاران مختلف به مدیران سازمانها در زمان وقوع حوادث است که تمرکز آنها را از مدیریت بحران وسانحه به نگرانیهای ناشی از انعکاس نادرست یا نامطلوب اخبار سانحه منحرف میکند.
در چنینی شرایطی همانگونه که یک سازمان امدادی با فرماندهی واحد، باید متولی امر بحران باشد، یک ستاد خبری موقتی نیز باید امر اطلاع رسانی را به شکل متمرکز مدیریت کند تا علاوه بر جلوگیری از آشفتگی ذهنی مدیران در مدیریت بحران به اطلاع رسانی سریع، دقیق، شفاف و صحیح کمک کند.
چهارم: گمانهزنیهای نادرست و غیرکارشناسی در زمان بروز حوادث از دیگر مسایل اجتماعی و فرهنگی در کشور ماست. متاسفانه ما در ایران بدون کمترین اطلاع از موضوعات تخصصی و فنی و به محض وقوع یک رویداد و حادثه سریعا اظهار نظر کارشناسی میکنیم آن هم نه با فرضیات بلکه با قطعیت تمام !!!! بروز سوانح در همه شقوق حمل و نقل، میتواند دلایل متعددی اعم از فنی، انسانی، خرابکاری و ... داشته باشد. بدون بررسیهای کافی و دقیق کارشناسی اظهار نظر در این زمینه نه منطقی است و نه به پیشگیری از آن در دفعات بعدی کمکی میکند.
به عنوان مثال در همین سانحه، مطالب بسیار زیادی و عمدتا غیر کارشناسی در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشته شده است که باعث پریشانی و عدم تمرکز ذهنی مدیران و متولیان امر و نگرانی جامعه میشود.
از سوی دیگر اعتماد آنها را به نظام مدیریتی کشور نیز از بین میبرد که خود تبعات سنگینتری هم دارد. صحبت از مکانیزمهای کنترلی پیش پا افتاده آن هم در زمانی که سیستمهای پیشرفته و مهندسی در راه آهن مستقر است و سیر و حرکت قطارها را کنترل میکند ، صرفا به انحراف ذهنی افکار عمومی منجر میشود و نگرانیها را در نزد آحاد مردم افزایش میدهد.
در سیستم ریلی اساسا ورود دو قطار به یک محدوده که به آن بلاک میگویند ممنوع و از نظر فنی در صورت عمل کردن سیستمهای کنترلی(ATC – CTC) غیر ممکن است. اینکه چرا قطار دوم یعنی سمنان به مشهد، علیرغم اشغال بودن بلاک، وارد بلاک شده و به قطار دیگر برخورد کرده است قابل تامل و بررسی است. چرا سیستم مربوط به کنترل تردد قطارها در این مسیر عمل نکرده است؟ چرا قطار اول در وسط بلاک متوقف بوده است ؟ و هزاران چرای دیگر .....؟
اینکه این حادثه باعث تکدر خاطر و ناراحتی شده است، درست؛ اما اظهار نظرات غیر کارشناسی جز آشوب ذهنی و عدم تمرکز مدیران مربوطه حاصلی نخواهد داشت. یادداشتهای بسیاری در فضاهای مختلف رسانهای و مجازی منعکس شده است که متاسفانه اخبار و اطلاعات نادرست بسیار زیادی در آنها مشاهده میشود. از جمله اینکه بسیاری، اساسا با مسؤولیتهای مرتبط با سیر و حرکت در راهآهن آشنا نیستند و اسامی شرکتها یا افرادی را به کار بردهاند که نقش و مسؤولیت مستقیمی در این زمینه ندارند ( مثل شرکت رجا ).
پنجم: شاید مهم ترین موضوع این یادداشت همین مطلبی است کهمی خواهم بیان کنم. به نظر میرسد سرمایههای اجتماعی و اخلاق عمومی در کشور به حدی آسیب دیده است که از هر موضوعی در کشور جوک ساخته می شود و حوادثی که موضوع آلام و دردهای دیگران است دستمایه طنزهای غیراخلاقی و غیر انسانی میشود.
در حالی که کشور و افکار عمومی و متولیان امر در فشار روانی و مدیریتی دو بحران بزرگ حادثه حله در کربلا و حادثه ریلی در سمنان قرار دارند، مطالب خلاف اخلاق و ناروا که بعضا بن مایههای نادرستی نیز دارند بر این فشارهای روانی و ذهنی میافزاید و تالمات ناشی از این حوادث تلخ را تشدید میکند.
حقیقتا باید یادگرفت و به جامعه آموزش داد که حوادث هر علتی که داشته باشند؛ باید بهموقع، بررسی کارشناسی شوند و صد البته با هر متخلف یا مقصری هم قانونی برخورد شود، اما آنچه در زمان سانحه، حیاتی است، مدیریت بحران در محل حادثه است نه گمانهزنیهای غیر کارشناسی و غلط که هیچ فایده و نتیجهای هم در بر ندارد.
آنان که در مطالب منتشره در شبکههای اجتماعی دنبال ریزعلی خواجوی میگشتند غافل از آن بودند که خود نیز میتوانستند با ایجاد آرامش و جلوگیری از شایعات و اخبار نادرست، ریزعلی دیگری باشند و فداکاری کنند.
نکته پایانی این است که حمل و نقل ریلی هنوز هم و به درستی ایمنترین و مطمئنترین شیوه حمل و نقل در جهان و ایران است و نباید در هیاهوی حوادث و با کارکردهای سیاسی و جناحی، جایگاه آن در افکار عمومی مخدوش شود.
علیرغم مزایای متعدد حمل و نقل ریلی، سالیان زیادی است که سرمایهگذاری مناسبی در این بخش صورت نگرفته است و این بخش از فقر تکنولوژیکی و ناوگان بهشدت رنج میبرد وآنهایی که دغدغه امنیت و ایمنی جان مردم را دارند و نگران کشته شدن حدود ۲۰ هزار انسان در جادهها هستند، باید از این فرصتهای غم انگیز و تلخ، توشهای برای تغییرات بنیادین و اساسی در توسعه حمل و نقل ریلی کشور بسازند.
*کارشناس ارشد مدیریت رسانه